نوید شاهد ایلام - صفحه 266

شهید شیخ محمد نوروزی در سال 1325 در خانواده ای متدین و مذهبی از طایفه ی چم سورگه به دنیا آمد. پدرش صید محمد و مادرش گل نبات او را با زندگی محنت و طاقت فرسای عشایری پرورش دادند با این حال شهید توانست از طریق نهضت سواد آموزی گواهینامه ی تکمیلی نهضت خود را دریافت کند. وی هنگام جنگ تحمیلی در اولین فرصت به عضویت بسیج افتخاری عشایری درآمد و به دفاع از میهن پرداخت تا اینکه خداوند به پاس زحمات چندین ساله اش شهادت را نصیب وی نمود وی در ششم خردادماه 1380 هنگام انجام وظیفه در منطقه ی صالح آباد بر اثر برخورد با مین های به کار گرفته توسط دشمن لعین در طی سالهای جنگ به فیض شهادت نائل آمد. از این شهید گرانقدر 8 فرزند به یادگار مانده است و مزار ایشان واقع در صالح آباد می باشد.

آنگاه که ترکشهای سرخ گلوله در بدن وی فرو رفت با خون سرخ خویش بر سنگهای گرم و سوزان دهلران نوشت من مرادعلی آپرناک به پاسداری از اسلام به ندای حسین (ع) در کل اراضی کربلا لبیک گفته و اینچنین عاشقانه خدایش را ملاقات نمود...

به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر مزار شهدای گمنام شهرستان ایلام غبارروبی و عطرافشانی شد...

از توصیه های اکید شهید به فرزندان خواندن نماز اول وقت و کارها را برای رضای خدا انجام دادن بود...

ر اوایل انقلاب در تظاهرات ضد رژیم شاهنشاهی حضور فعالی داشت ، فردی مومن و باتقوی و در خدمت انقلاب بود...

شهید طاهر سلیمانی در سال 1343 در بهمن آباد چوار دیده به جهان گشود ، نام او را به امبد اینکه پاک و بالادست بماند (طاهر) می گذارند. طاهر در سایه معنویتی که بر خانواده اش حاکم بود رشد می کند و هر روز با بالندگی خود به لبخندهای پدر و مادر می افزاید ، کودکی و نوجوانیش را در همین حال و هوا به آغاز جوانی می رساند . آغاز این دوره از زندگی او مصادف می شود با هجوم دشمن به خاک پاک میهن اسلامی اش،طاهر تا این نابرابری را می بیند درنگ راه نمی دهد و از طریق بسیج دانش آموزی به جبهه می پیوندد ، هسرانجام در سومین روز از خردادماه 1365 در عملیات کربلای پنج عملیات آزادسازی مهران روزنه ی پرواز را می یابد و آسمان شهادت را به دست می آورد.مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح(ع) قرار دارد.

انجام عملیات بیت‌المقدس در چهار مرحله برنامه‌ریزی شده بود که هر مرحله در مقایسه با عملیات ثامن الائمه و طریق القدس خود یک عملیات بزرگ به حساب می‌آید. آزادسازی خرمشهر که در پی مرحله چهارم انجام گرفت از مهمترین نتایج این عملیات بود...

شهید احمد فتاحی پور فرزند عطابیگ به سال 1340 شمسی در شهر بغداد عراق و در خانواده ای شیعه و ایرانی دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم متوسطه پی گرفت و پس از آن با رسيدن به سن قانونی انجام خدمت نظام وظیفه سریازی به گروهان 165 ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و راهی جبهه نبرد حق علیه باطل گردید. تا آنکه سرانجام در هفدهم اردیبهشت ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای صالح آباد قرار دارد.

از سفارشات ایشان به دوستان و خانواده این بود که باید مواظب باشیم خط ولایت را گم نکنیم و در راه اهداف امام و اسلام و دفاع از کلمه حق ایستادگی نماییم...

شهید خلیل نظری : شهید در سال 1340 در قریه زنجیره علیا به دینا آمد. توانست تا مقطع ابتدایی تحصیل نماید بعد از آن در کنار کارهای کشاورزی و دامداری کمک کار خانواده بود تا هنگامی که برای خدمت سربازی اعزام گردید و در پادگان آموزشی کرمان به مدت 3 ماه دوره آموزشی خود را به پایان رساند پس از آن به مشهد مقدس انتقال یافتند و ضمن زیارت امام هشتم امام رضا(ع) در تقسیم بندی سربازان در یگان تیپ یکم از لشکر 77 پیروز خراسان مشغول خدمت گردید ، و به جبهه غرب اعزام شد . پس از چند ماه در جبهه غرب به منطقه آبادان منتقل گردید . ضمن شرکت در عملیات شکستن حصر آبادان به جبهه بستان اعزام و در حمله ای که منجر به آزادی این شهر گردید ، شرکت کرد پس از آن در جبهه تنگه چزابه استقرار پیدا نمودند و همراه با دیگر سربازان اسلام به نبرد پیگیر خود با دشمنان کافر بعثی عراق از هیچگونه جانفشانی دریغ ننمودند و ستیز بی امان خود را با این نابکاران و مزدوران در صحنه پیکار ادامه داد . تا اینکه پس از 18 ماه نبرد بی امان در میدان کارزار با دشمن بعثی در بیست و دومین روز از بهمن ماه 1360 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

این دیدار ارزش و اهمیت فراوانی داشت و اشک شور و شوق در چشمانم جاری ساخت...

از اينكه در راه اسلام و مسلمين جانم را نثار مي كنم بي نهايت احساس رضايت دارم...

چقدر شهادت در راه خدا زيباست مانند گل خوشبوست ، من در اين سرزمين اينقدر با دشمن مى‌جنگم تا پيروزى و موفقيت نصيبم گردد يا به درجه رفيع شهادت نائل گردم...

تمام سعیتان را برای بهبود این مردم عزیز و غیرتمند بگذارید...

شهید در حالی که شش ماه به اعزامش به خدمت سربازی مانده بود داوطلبانه خود را در جهت خدمت به مملکت اسلامی و پیشبرد انقلاب معرفی نمود...

در سوگ فرزندتان اشک نريزيد و اگر اشکي ريخته مي شود، براي شخص من نباشد. بلکه براي اسلام باشد...

مدت زيادي بود که او را نديده بودم. با هم سلام و عليک و خوش و بشي کرديم و از او معذرت خواستم در جواب گفت: اين واقعه سبب شد تا شما را پس از مدت ها ببينم...

ایشان با واژه ترس بیگانه بودند و آمادگی انجام هرگونه ماموریتی داشتند و علاقه زیادی به امام داشتند و هدف اصلی و عمده شهید از آمدن به جبهه خدمت در راه خدا و شاد کردن دل امام (ره) بود...

شهيد ابراهيم بيش بهار فرزند ميرزا در اولين روز بهمن ماه سال 1351 شمسي در منطقه ي قولك دهلران ديده به جهان گشود.وي كه تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي ادامه داده بود و در زمان جنگ تحميلي ر‍ژيم بعث عراق عليه ملت مسلمان انقلابي ايران به عنوان رزمنده به لشكر 11 حضرت امير (ع)سپاه پاسداران پيوست و راهي جبهه هاي نبرد با متجاوزين شد.تا آنكه سرانجام به تاريخ سي و يكم ارديبهشت ماه سال 1366 طي عمليات كربلاي 10 در منطقه سليمانيه كردستان از ناحيه ي سينه مورد اصابت تركش قرار گرفت و به شهادت رسيد .مزار اين شهيد در جوار مرقد امامزاده ابراهيم دهلران قرار دارد.