زیر آسمان آبی طالقان، در روستای ساده و صمیمی دیزان، کودکی متولد شد که بذر عشق به حسین (ع) با قطرات اشک مادر در جانش کاشته شد. زندگی اللهوردی آقااحمدی، از تماشای بیزبانی کودکی تا شهادت در عملیات کربلای یک، روایتی است از جستجوی حقیقت، گناه، توبه و عاقبتِ عاشقانهای که در میانهٔ باران خمپارهها به وصال رسید. اینجا داستان مردی است که آرزو داشت که در آتش توپهای دشمن بسوزد...
او را به خاطر "قد کوتاه" رد کردند، اما عشق به امام و جبهه، معیار سانتیمتر نداشت. اینجا روایت مردی است که با حیله "کلاه پسرخاله" خود را به پادگان رساند، آموزش دید، و در میان باران گلولههای دشمن زنده ماند، اما نه برای افتخار که برای اعتراف: "خدایا مرا با آتش دوزخ مسوزان... با توپ دشمن بسوزان!" اینجا داستان عشقی است که لیاقت شهادت نیافت، اما شرمنده شهیدان شد...
او نه سرباز جبهه بود، نه بسیجیِ عملیات؛ اما وقتی مسلسلِ راهزنها به سمت ماشین حمل پول نشانه رفت، همان ایستاد که یک سرباز در خط مقدم میایستد. جانعلی اغشته، نگهبانِ بانک سپه، در ۲۸ تیر ۱۳۶۰ روی سکوی شهادت ایستاد، اما دزدان نتوانستند حتی یک ریال از امانت مردم را از چنگش بیرون بکشند.
شهید محمدعلی آرمیده، فرزند سیدعلی، متولد بهمن ۱۳۴۷ در حومه کرج، از نوجوانان مومن و انقلابی بود که از کودکی در مسیر قرآن و انقلاب قدم نهاد. او که آرزوی شهادت در دل داشت، سرانجام در سن ۱۹ سالگی، در سال ۱۳۶۶ در جبهههای نبرد به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
شهید برجعلی ارمندهای، متولد ۱۳۲۸ در روستای فشند ساوجبلاغ، از ارتشیان فداکار و مکانیک متخصص یگان ۱۶ زرهی قزوین بود که پس از سالها خدمت صادقانه در جبهههای نبرد، سرانجام در عملیات پیروزمند مرصاد در منطقه ابوغریب (۱۳۶۷) به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید بزرگوار در زادگاهش، روستای فشند، آرام گرفته است.
همزمان با فرارسیدن عید سعید غدیر خم، زندگی پرفروغ شهید سیدحسینعلی افتخاری از تبار سادات کرجی، نماد بارز مردانگیهای خاموش و ایثارگریهای بیادعا در دفاع از حریم ولایت را مرور میکنیم.