کرمانشاه - شهدای مهرماه

آخرین اخبار:
شهدای مهرماه
۲۷ ماه اسارت، رفاقت با شهیدی که حتی دشمن به او احترام می‌گذاشت
روایتی خواندنی از «میرزا عباس رستمی» هم بند شهید غریب در اسارت «نورالله ناصری»

۲۷ ماه اسارت، رفاقت با شهیدی که حتی دشمن به او احترام می‌گذاشت

«میرزا عباس رستمی» می‌گوید: در همان اردوگاه تکریت بود که با شهید «نورالله ناصری» آشنا شدم. همشهری بودیم؛ اهل اسلام‌آباد غرب. مردی آرام، متین و بسیار مؤمن. زبان عربی را خوب بلد بود و با نگهبانان عراقی مؤدبانه رفتار می‌کرد، طوری که حتی آنها هم احترامش را نگه می‌داشتند. در میان آن همه خشم و بی‌رحمی، ناصری همچون نسیمی آرام بود.
شهید «رحمان دارابی»، چریک دلیر جبهه‌های خرمشهر و آبادان بود

شهید «رحمان دارابی»، چریک دلیر جبهه‌های خرمشهر و آبادان بود

شهید «رحمان دارابی»، از اهالی روستای زاوله شهرستان اسلام‌آباد غرب بود؛ مردی مؤمن، سخت‌کوش و غیرتمند که در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به‌عنوان نیروی چریکی در مناطق جنوبی کشور، به‌ویژه در خرمشهر و آبادان، به دفاع از مرز‌های میهن پرداخت. او با روحیه‌ای ایثارگرانه، سال‌ها در صف مدافعان وطن ایستاد و سرانجام در ۲۸ مهر ۱۳۵۹، در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب بر اثر اصابت ترکش دشمن بعثی به فیض شهادت نائل آمد.
تا آخرین قطره خون می‌جنگم
وصیت نامه شهید «علی ناصر ناصری»

تا آخرین قطره خون می‌جنگم

جهادگر مؤمن «علی ناصر ناصری»، در وصیتی کوتاه اما سرشار از معنویت، آرزوی شهادت را بر زبان آورد و از خانواده‌اش خواست راهش را ادامه دهند. او در آبان ۱۳۶۶ در شلمچه به دیدار معبود شتافت.
مادرم! اگر پیکرم بازگشت، سجده شکر کن
وصیت نامه شهید «فتاح نظری»

مادرم! اگر پیکرم بازگشت، سجده شکر کن

شهید فتاح نظری در وصیت‌نامه‌اش از مادر خواست به جای گریه، سجده شکر به‌جا آورد و نوشت: «اگر جنازه‌ام به دستتان رسید، سجده شکر نمایید که فرزندتان، چون علی‌اکبر در بیابان سوزان جنوب بر زمین افتاد.»
روز عاشورا پرستویم پر کشید
گفت و گوی تصویری با «خرامان کشکولی»، جانباز و مادر شهید «پرستو رحیمی»

روز عاشورا پرستویم پر کشید

«خرامان کشکولی»، جانباز و مادر شهید «پرستو رحیمی»، از روزی می‌گوید که در بمباران هوایی کرمانشاه، دخترش را از دست داد و خود و خانواده‌اش مجروح شدند؛ روزی که عاشورا بود و آسمان پر از آتش و فریاد.
روز قدس، روز شهادت فرزندم بود
روایت جانباز کرمانشاهی «ستاره مرادیان» از بمباران سال ۱۳۶۴

روز قدس، روز شهادت فرزندم بود

در روز جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۶۴، هم‌زمان با راهپیمایی روز جهانی قدس، بمباران هوایی دشمن بعثی بر آسمان کرمانشاه فرود آمد. ستاره مرادیان، جانباز و مادر شهید، در این حادثه مجروح و نوزاد نه‌ماهه‌اش به شهادت می‌رسد در ادامه این روایت را می‌شنوید.
شهید «جهانگرد امیری»، دلگرمی اسراء در تاریک‌ترین روز‌های تکریت بود
گفت‌و‌گو با همرزم شهید غریب در اسارت «جهانگرد امیری»؛

شهید «جهانگرد امیری»، دلگرمی اسراء در تاریک‌ترین روز‌های تکریت بود

«بهمن احمدوند»، هم‌سلولی و جانباز ۳۵ درصد، می‌گوید: وقتی در سخت‌ترین شرایط اسارت بودیم، شهید جهانگرد امیری با شجاعت و مهربانی خود، نه تنها روحیه خودش را حفظ می‌کرد بلکه به همه ما امید و قوت قلب می‌بخشید.
با دستانم مین را خنثی می‌کردم که ناگهان همه‌چیز تیره و تار شد
گفت‌و‌گو با جانباز ۷۰ درصد «فرمان زندی»

با دستانم مین را خنثی می‌کردم که ناگهان همه‌چیز تیره و تار شد

«فرمان زندی» جانباز ۷۰ درصد کرمانشاهی می‌گوید: در خرداد سال ۱۳۷۲، هنگام خنثی‌سازی مین در یکی از مناطق عملیاتی جنوب، مین پوسیده‌ای در دستانم منفجر شد. دیگر چیزی نفهمیدم تا وقتی در بیمارستان به هوش آمدم. همانجا فهمیدم که دیگر دنیا را مثل قبل نمی‌بینم، اما شکر خدا هنوز می‌توانم خدمت کنم.
بی‌نشان، اما ماندگار
مروری بر زندگی نامه شهید مفقودالاثر «بیژن محمدی چراغ‌آبادی»

بی‌نشان، اما ماندگار

در نخستین روز‌های دفاع مقدس، شهید «بیژن محمدی چراغ‌آبادی»، سرباز دلیر ارتش جمهوری اسلامی ایران، با دلی آکنده از ایمان و عشق به وطن داوطلبانه راهی جبهه‌های نبرد شد. او در نبرد با دشمن بعثی تا آخرین لحظه ایستاد و در منطقه سراب‌گرم سرپل‌ذهاب مفقود شد؛ اما نام و یادش، چون ستاره‌ای بی‌نشان، در آسمان ایثار جاودانه ماند.
۱
طراحی و تولید: ایران سامانه