- گزارش

navideshahed.com

هرکس مهیای شهادت است، بماند!

«شهید شاخص استان مازندران»، از ترک تحصیل بخاطر تنگدستی، به معاونت نظارت بر امور دارویی دامپزشکی استان رسید. او که با امیر خلبان شهید «احمد کشوری» در مدرسه، همکلاس و رفیق بود، تبدیل به رُکن مبارزات مردمی مازندران در دوران انقلاب شد. او در کربلای ۵ و در شب سختی که «صدام» شخصا فرماندهی و هدایت عملیات را بعهده داشت، با وجود فرماندهی گردان، شخصا با آرپی جی به قلب دشمن زد و تانک‌ها را شکار کرد و به نیروهایش قوت قلب و روحیه داد. او تا آخرین گلوله و تا آخرین قطره خون در برابر دشمن ایستاد.

فتح «خرمشهر» را بر قلب «مسجد جامع» نوشت و پرواز کرد

او را «حنظله شهدای استان کرمان» نامیده‌اند؛ شهیدی که بلافاصله بعد از عقد، عازم جبهه شد و ۲۰ روز بعد هم همسفر معراجیان شد. این دانشجوی خط امام که از فاتحان جاسوسخانه شیطان بود و بعد‌ها بخشدار منطقه‌ای در جیرفت کرمان هم شد، مسئول تبلیغات لشکر ۴۱ ثارالله بود و یادگاری او بر پارچه بزرگی که لحظه تاریخی ورود فاتحان به خرمشهر بر فراز مسجد جامع نوشت: «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می‌گوییم»، یکی از تصویر‌های ماندگار آن روز تاریخی است.
شهیدی که روز فتح «خرمشهر»، فاتح آسمانها شد!

شهیدی که روز فتح «خرمشهر»، فاتح آسمانها شد!

روزهای آخر عمرش بارها از او شنيده بودند که گفته بود: «خدايا! مگر نه اين است که خودت گفته‌ای، هر کسی که عاشق من شود، من هم عاشق او خواهم شد و هر کس را عاشقش شوم به پيش خود می‌برم... پس کی عاشق من می‌شوی؟» و خدا خود، خریدار این عشق شد. عصر سوم خرداد 61 پس از قدم نهادن در خاک خونرنگ خرمشهر و نماز در «مسجد جامع»، به دستور «حاج حسین خرازی» برای یاری بچه ها به گمرک رفت و سری را که همیشه گفته بود هدیه به دوست کرده، نثار راه عاشقی کرد.
۲۰ روایت از عشق، ایثار و معجزه در جبهه‌های دفاع مقدس 

۲۰ روایت از عشق، ایثار و معجزه در جبهه‌های دفاع مقدس 

در شماره 19 ماهنامه فرهنگی‌تاریخی شاهد یاران روایت‌هایی از زبان بازماندگان، ایثارگران و فرزندان رزمندگان نقل شده‌ است و هر روایت، پنجره‌ای است به حقیقتی بزرگ‌تر از جنگ؛ به حماسه‌ای که با نام ایمان و توکل گره خورده است.