«کامران سپاهی» جانباز کرمانشاهی میگوید: در مسیر برگشت از سومار به کرمانشاه تصادف کردم و دچار جراحات سختی شدم. پزشکان میگفتند شاید دیگر زنده نمانم اما با لطف خدا و دعای خانوادهام، دوباره به زندگی برگشتم و میخواهم داستانم را با شما به اشتراک بگذارم که در ادامه میخوانید.
برای نخستینبار، تصاویری کمتر دیدهشده از شهید والامقام «کرمالله شهبازی» منتشر شد؛ رزمندهای دلاور از دیار کرمانشاه که در آخرین روزهای جنگ تحمیلی، در جبهه گیلانغرب به شهادت رسید. این تصاویر، گوشهای از زندگی، حضور در جبهه و فداکاریهای این شهید بزرگوار را روایت میکند.
«مهوش دهنوی» میگوید: پسرم از اعضای اصلی و دائمی هیئت دارالقرآن شهرمان بود. زمانی که در کنگاور حضور داشت حتی یک جلسه هیئت را هم ترک نمیکرد، خیلی امام حسینی بود. عاشق روضه حضرت عباس (ع) بود. دهه اول محرم با اینکه میدانستم شهید شده، اما هر شب که هیئت میرفتیم دنبالش میگشتم. به نظرم بهترین فرزند، بهترین همسر و بهترین بابای دنیا بود.
پدر شهید معین نظری میگوید: آن روز صبح، وقتی معین از خانه رفت، هیچگاه فکر نمیکردم این آخرین خداحافظی ما باشد. او همیشه به خانواده احترام میگذاشت و حتی در آخرین پیامش گفت که دوست دارد کنار عموی شهیدش دفن شود. شهادتش برای ما هم سخت بود و هم افتخار، چرا که او زندگیاش را وقف ایمان و خدمت به وطن کرد.
شهید «فرج اله مرادی» در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است: پدر عزیزم! مرا حلال فرما و اگر شهید شدم برای من به هیچ وجه گریه نکن شهید شدن من خواست الهی است و پیمودن این راه بر عهدهی هر یک از ما گذاشته شده است.
شهید «جسیم شبرنگ»، پاسدار دلاور انقلاب اسلامی، در روستای هجیج چشم به جهان گشود و با عشق به اسلام و میهن، جان خود را در راه مبارزه با ضدانقلاب فدا کرد. زندگی کوتاه، اما پرافتخار او، نمادی از ایثار و شجاعت در دفاع از ارزشهای انقلاب است.