نوید شاهد ایلام - صفحه 265

شهید قاسم نصرالهی فرزند اسفندیار در سال 1339 در شهر بغداد متولد گردیدشهید پس از رانده شدن از کشور عراق به اتفاق خانواده به ایران آمده و در شهر ایلام سکونت یافتند تا اول راهنمایی تحصیل نمود،وی سرانجام در هجدهم خردادماه 1364در ارکواز ملکشاهی بر اثر اصابت ترکش توپخانه دشمن شهید و به لقاء معبود خویش شتافت مزار ابدی شهید در گنبد پیرمحمد ملکشاهی قرار دارد.

امام علی (ع) امام اول شیعیان و نخستین کسی است که به پیامبر (ص) ایمان آورد، زندگی نامه امام علی (ع) سرشار از رشادت هایی است که در راه اسلام داشته و در نهایت نیز به دلیل کینه توزی دشمنان اسلام در محراب مسجد به شهادت رسید...

در 17 خرداد سال 64 هواپیماهای رژیم بعث عراق اقدام به بمباران شهر ارکواز کردند که در این حمله وحشیانه 72 نفر از مردم بی دفاع و غیر نظامی به شهادت رسیدند...

حضرت امام خمینی (ره) به‌عنوان بزرگ‌ترین رهبر مذهبی نه‌تنها توجه جهانیان را به خود جلب کرد بلکه درزمینه مبارزه با نفس و رسیدن به مراحل بالای عرفان و اخلاق نیز سرآمد مسلمانان قرار گرفت...

شهید در سن جوانی به عنوان باغبان در شهرداری ایلام مشغول به کار شد و در سال 1330 ازدواج نمود و از این ازدواج صاحب 8 فرزند گردید...

دوران جوانی شهید، همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بود او با شجاعت تمام برای حفظ دستاوردهای انقلاب جانانه به پا خاست و در بحرانی ترین شرایط انقلاب، تا پاسی از شب در ادارات نگهبانی می داد و با توجه به روحیه بالا و عشق و اردت فراوان به انقلاب و رهبری حضرت امام خمینی (ره) به صورت داوطلبانه جهت اعزام به ماموریت ها آماده بود...

در همان دوره نوجوانی کمک کار خانواده شد تا اینکه با حمایت پدر تشکیل خانواده داد وی پدر 3 فرزند شد در سالهای آغازین جنگ به دلیل کهولت سن قادر به شرکت در مبارزه بر علیه رژیم بعث نبودند مشغول کار کشاورزی بود...

با هر کس که علیه جمهوری اسلامی قیام کرد تا آخرین قطره خونی که در بدن دارند بر علیه دشمن قیام کنند و نگذارند این جمهوری اسلامی که با خون هزاران شهید به دست آمده است به راحتی از بین برود...

در راهپیمایی عظیم مردم جلوتر از دیگران به دادن شعار بر علیه رژیم پرداخت و بدین وسیله انزجار خود را از حکومت فاسد شاهنشاهی اعلام داشت...

شوق شهادت در نگاهت موج می زد و مانند مرغ مهاجر تا اوج پر کشید...

یکی از شب های جمعه که تعدادی از هم سنگران در حال استراحت بودند، ایشان به دعای کمیل گوش می کرد. هم سنگران از وی خواستند که رادیو را خاموش کند. ایشان سنگر را ترک کرد و خارج از سنگر جایی که خطر شلیک گلوله دشمن وجود داشت، دعای کمیل را تا آخر گوش کرد...

از برادر شهيد نقل است كه روزي حسين را در حال گريه ديدم. از او پرسيدم چرا گريه مي كني؟ خداي ناكرده اتفاقي افتاده؟ حسين با همان چشمان اشكبار جواب داد كه مدتها در جبهه ها به دنبال شهادت به هر دري ميزديم ، دوستانمان پيش چشمانمان پرپر شدند، اما حالا من تنها مانده ام وغم جا ماندن از رفقاي كربلاييم...

امروز حمايت از جنگ لبيك گفتن به آقا اباعبدالله در روز عاشورا است با تمام وجود از جمهورى اسلامى دفاع كنيد و گرنه خون هزاران شهيد از صدر اسلام تاكنون پايمال گرديده است...

به یاد دارم که در عملیات والفجر۵ خیلی از رزمندگان یکی،دو شب نتوانستند، بخوابند. البته ایشان نزدیک سه شبانه روز نخوابید؛ زیرا پاتک های دشمن خواب را از چشم همه ربوده بود...

پاسدار رشید اسلام شهید ولی الله عباسی فرزند عبدالله در اولین روز از پاییز 1343 در شیروان چرداول دیده به جهان گشود ، وی توانست تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم به پایان رساند وی با علاقه ای که به انقلاب داشت به عضویت سپاه پاسداران در آمد و راهی مناطق عملیاتی شد .در منطقه عملیاتی چنگوله بعنوان فرمانده گروهان در درگیری با دشمن براثر اصابت ترکش در هشتم خردادماه 1365 به شهادت رسید . مزار این شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح (ع) قرار دارد.

همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند...

عشق با نام شما نامی شده است بایزید امروز بسطامی شده است...

شهید محمود در خانواده ای دینی و مذهبی و معتقد به آداب اسلامی در سال 1344 در روستای قلعه جوق دیده به جهان گشود وی تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد و با توجه به اشتیاق وافرش به جبهه و جنگ با عضویت در سپاه پاسداران به ندای امامش لبیک گفت. وی در عملیاتهای مختلف لشکر11 حضرت امیر(ع) در محورهای چنگوله ،مهران، کردستان و از جمله والفجر3، والفجر5، کربلای10، نصر4، کربلای یک و... همچنین در مناطق میمک و سومار همراه بچه های تیپ نبی اکرم شرکت نموده و چندین بار مجروح گردید. سرانجام در هفتم خردادماه 1367 به همراه شهیدان علی بسطامی و غلام رضایی نژاد در جبهه مهران به علت برخورد با مین لباس سرخ شهادت را برتن کردند و شربت شیرین شهادت را با اشتیاق نوشیدند و به خیل شهیدان همرزمش پیوستند، پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه در میان اندوه و ماتم در مزار شهدای علی صالح (ع) به خاک سپرده شد.

ای پدر زحمت هایی را که در بزرگ شدن من کشیده ای یاد می کنم اما وجدانم به من اجازه نمی دهد که سکوت را رعایت کنم و سنگر همرزمم را خالی بگذارم به هر حال در سوگ من ناراحتی به خودت راه مده و خودت همدم و همصدا با دیگر خانواده های شهدا قرار ده...

درآن زمان که کشور عزیزمان مورد تهاجم دشمن بعثی قرار گرفته بود در پاسخ به ندای لبیک رهبر کبیر ودفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی به عنوان بسیجی وارد لشکر 11حضرت امیر(ع) در منطقه قلاویزان شد...