کرمانشاه - شهدای خرداد

آخرین اخبار:
شهدای خرداد
ایستادگی در برابر خطر
روایت فداکاری شهید «فرامرز حضرتی» از زبان دخترش

ایستادگی در برابر خطر

در صبحی تاریک و غم‌انگیز شهید «فرامرز حضرتی»، حسابدار بهزیستی قصرشیرین، با شجاعت و بدون سلاح به کمک همکارانش شتافت و جان خود را در این راه فدا کرد. دختر شهید با اشک و افتخار از پدرش یاد می‌کند و بر اهمیت انسانیت و ایثار در برابر ظلم تأکید می‌کند.
سیدعلیرضا، امانتی در دستان ما بود که سربلند به مقصد رسید
پدر شهید «صادقی»

سیدعلیرضا، امانتی در دستان ما بود که سربلند به مقصد رسید

پدر شهید «سید علیرضا صادقی» با چشمانی اشک‌بار، اما دلی آرام از فرزندی می‌گوید که در نوجوانی مرد میدان بود و در ارتفاعات سلیمانیه عراق با فریاد «یا حسین (ع)» به قافله شهدا پیوست. روایت او، روایتی است از ایمان، صبوری، و داغی که به نیت رضا، تحمل شد.
شهادت در کوه‌های سلیمانیه؛ روایتی از صبر مادرانه
گفت‌و‌گو با «عنبر بانو نوذری گرمخانی» مادر شهید «خدامروت گلی گرمخانی»

شهادت در کوه‌های سلیمانیه؛ روایتی از صبر مادرانه

شهید «خدا مروت گلی»، نوجوان مؤمنی از دیار گرمخانی بود که در سال‌های آغاز انقلاب، در راهپیمایی‌ها شرکت کرد، به بسیج عشایری پیوست و سرانجام در عملیات والفجر ۹ در سلیمانیه به شهادت رسید. مادرش با صبری مثال‌زدنی، سال‌ها چشم‌انتظار پیکر او ماند.
جانم را فدای اسلام و امام می‌کنم
وصیت نامه شهید «امرعلی کماسی»

جانم را فدای اسلام و امام می‌کنم

شهید «امرعلی کماسی» در وصیت‌نامه‌اش با ایمان راسخ به راه امام و انقلاب، آمادگی کامل خود را برای فدای جان در راه اسلام را اعلام کرده و خواستار ادامه این راه توسط دیگران شده است.
رهرو راه برادران شهیدم هستم
مروری بر وصیت نامه شهید «امر علی کماسی»

رهرو راه برادران شهیدم هستم

شهید «امر علی کماسی» با آرامشی خاص از پیوستن به برادران شهیدش سخن می‌گوید و وصیت می‌کند کسی برای او گریه نکند. او مأموریت خود را رساندن پیام پیروزی به ارواح شهدا می‌داند؛ مأموریتی پر از امید و باور.
آرزو دارم تشنه‌لب، جگرسوخته و گلوبریده، چون حسین (ع) بمیرم
وصیت‌نامه شهید «خداداد کماسی»

آرزو دارم تشنه‌لب، جگرسوخته و گلوبریده، چون حسین (ع) بمیرم

شهید «خداداد کماسی»، بسیجی بی‌ادعای روستای مارنگاز، در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «آرزو دارم تشنه‌لب، جگرسوخته و گلوبریده، چون حسین (ع) بمیرم.» او از دل جبهه، با زبانی ساده اما ایمانی عمیق، راهی را برگزید که پایانش شهادت و آغازش عشق به کربلا بود و سرانجام، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۲، بر اثر گلوله دشمنان دین در سنقر به آرزوی حسینی‌اش رسید.
از سرجنان تا کوه گزن؛ روایتی از یک زندگی عاشقانه برای انقلاب
مروری بر زندگی شهید امروز ۱۸ خرداد، «محمدکریم کاکایی»

از سرجنان تا کوه گزن؛ روایتی از یک زندگی عاشقانه برای انقلاب

شهید «محمدکریم کاکایی» دوم خرداد ۱۳۴۸ در روستای سرجنان، در خانواده‌ای مؤمن، ساده‌زیست و خداشناس چشم به جهان گشود. با پیروزی انقلاب اسلامی، روح تازه‌ای در کالبد ملت دمیده شد. محمدکریم با انگیزه‌ای سرشار از ایمان، به عضویت بسیج درآمد و با آغاز جنگ تحمیلی، راهی جبهه‌های دفاع از میهن شد. او در عملیات‌های متعددی از جمله در مناطق نوسود و مره‌خیل حضوری فعال داشت و شجاعت و دلاوری‌اش زبانزد همرزمانش بود.
مدرسه نرفت، اما در مکتب ایثار شاگرد اول شد
مروری بر زندگی شهید امروز ۱۸ خرداد، شهید «اکبر کاکایی»

مدرسه نرفت، اما در مکتب ایثار شاگرد اول شد

شهید «اکبر کاکایی»، به دلیل محرومیت‌های ناشی از ستم رژیم پهلوی و دورافتادگی محل زندگی، از نعمت تحصیل محروم ماند و ناچار شد در سنین کم، در کنار پدر به کار و فعالیت‌های زندگی بپردازد. با وجود این محدودیت‌ها، از همان کودکی نشانه‌هایی از شجاعت، ایثار، گذشت و دفاع از حق در رفتار و منش او نمایان بود.
۱
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه