خاطره خودنوشت شهید فتح اله میرغفاری «۷»
اعزام به هفتتپه و رفتن به خط مقدم
شهید فتحالله میرغفاری در دفتر خاطرات خود مینویسد: «چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۶۱ از کرمان با قطار حرکت کردیم. پس از ۳۲ ساعت، شب هنگام به هفتتپه، قرارگاه لشکر ۷۷، رسیدیم. در مسیر، از میان ۱۲۸ تونل گذشتیم و همه را شماره کردیم...» قسمت هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «فتحالله میرغفاری» سوم تیر سال 1341 در روستای گاوکشک شهرستان کازون ديده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند. دوران راهنمایی را در مدرسهی کوروش کازرون و دورهی دبیرستان را در مدرسهی شاکر در رشتهی علوم انسانی با موفقیت پشت سرگذاشت. با آغاز جنگ تحمیلی با وجود قبولی در آزمون تربیت معلم درس را رها کرد و عازم جبهه شد. در آنجا با توجه به سوابق مبارزاتی و تحصیلیاش بهعنوان رابط عقیدتی و سیاسی گردان فعالیت کرد. وی سرانجام ۱۵ مهر سال ۱۳۶۱ منطقهی عملیاتی پاسگاه زید در حالی که مشغول گفتن اذان بود بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای گاو کشک کازرون به خاک سپرده شد.
متن خاطره قسمت «۷»: اعزام به هفتتپه و رفتن به خط مقدم
چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۶۱ از کرمان با قطار حرکت کردیم. پس از ۳۲ ساعت، شب هنگام به هفتتپه، قرارگاه لشکر ۷۷، رسیدیم. در مسیر، از میان ۱۲۸ تونل گذشتیم و همه را شماره کردیم.
روز ۲۰ فروردین تقسیم شدیم؛ ما ۲۱ نفر به گردان ۱۳۴، گروهان ۲ رفتیم. عصر همان روز ما را به خط اول جبهه، در تنگهٔ ابوغریب، بردند. منطقه در ارتفاعات «تیشه» قرار داشت. شب اول در حالت آمادهباش گذشت. فردا سنگر دستهجمعی ساختیم. گلولههای تانک و توپ دشمن مرتب میرسید و با شنیدن هر صدای مهیب به زمین میخوابیدیم.
گشت شناسایی در خاک دشمن
یک شب بارانی آژیر آمادهباش به صدا درآمد. تانکهای دشمن نزدیک شدند اما با آتش توپخانه و کاتیوشاهای ما، پیشرویشان متوقف شد.
روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱، صبح زود، با فرمانده گروهان و چند درجهدار و سرباز، حدود شش کیلومتر به جلو رفتیم. از میان مزرعههای گندمِ عراقیها گذشتیم و خوشههای رسیده را چیدیم و خوردیم.
پس از مشاهدهی سنگرهای دشمن با دوربین، هنگام عبور جیپ از روی بلندی کوچک، لو رفتیم و مواضعمان زیر آتش تانک، توپ و خمپاره قرار گرفت. بهسرعت به سنگرهای خود برگشتیم.
انتهای متن/
