زندگی نامه و خاطرات شهید «سبحان مدانلو»
این بچهها هستند که آینده انقلاب را بیمه خواهند کرد
همرزم شهید مدانلو تعریف میکند: شهید در آن لحظه با توجه به اینکه یک فرهنگی بود به ایشان سفارش اکید کردند وقتی به روستا رفتی، به فلانی و فلانی سفارش بکن تا میتوانند برای بچههای خردسال (ابتدائی) و نوجوانان برنامه ریزی کنند چراکه این بچهها هستند که آینده انقلاب را بیمه خواهند کرد.
به گزارش نوید شاهد مازندران، «شهید سبحان مدانلو» در روستای «مشک آباد» یکی از روستاهای شهرستان «جویبار» و در تاریخ سیزدهم تیرماه ۱۳۳۶، پا به کرهی خاکی گذاشت تا در تاریخ نهم تیرماه ۱۳۶۲، ازآن به عنوان پلی برای رسیدن به دارالقرارش در بهشت جاویدان استفاده کند. تا سال ۱۳۶۲ در دبیرستانهای شهرستان ساری مشغول تدریس بود.
از هر فرصتی برای حضور در جبهه استفاده میکرد. تابستانها که سنگر تدریس وعلم آموزی در مدارس تعطیل بود او از این فرصت استفاده میکرد و خود را به جبههها میرساند. روح آسمانی اش طاقت ماندن در شهر را نداشت و با استعفا از آموزش و پرورش به عضویت سپاه درآمد و به جبهه رفت.
در جبهه رشادتهای زیادی از خود نشان داد و به سمت معاون فرمانده گردان رسول الله (ص) در لشگر ۲۵ کربلا رسید.
او تا بیست وهشتم شهریور ۱۳۶۲، در جبهه حضور داشت ودر این تاریخ به شهادت رسید. تنها فرزندش «سبحان» شش روز بعد از تولد او به دنیا آمد. آرامگاه این شهید عزیز در امامزاده حمزهی روستای مشک آباد جویبار قرار داراد.
همرزم شهید: قبل از عملیات والفجر ۴ که شهید مدانلو منشی گردان یا رسول بوده و با هم در پاسگاه زید بودیم. بنده جزء ارکان گردان بودم (بی سیم چی) و اکثر اوقات با ایشان بودم. یادم هست در یکی از روزها یکی از بچههای روستای ایشان قصد مرخصی به روستای خود را داشت و جهت خداحافظی به نزد شهید مدانلو آمده بود. شهید مدانلو در آن لحظه با توجه به اینکه یک فرهنگی بود به ایشان سفارش اکید کردند وقتی به روستا رفتی به فلانی و فلانی سفارش بکن تا میتوانند برای بچههای خردسال (ابتدائی) و نوجوانان برنامه ریزی کنند چرا که این بچهها هستند که آینده انقلاب را بیمه خواهند کرد و هیچ وقت این سفارش او با آن همه مشغله فکری و نظامی ایشان از یادم نمیرود و خلوص نیت او هرگز فراموش شدنی نیست.
انتهای پیام/
