بوسه بر دستان شهید
شنبه, ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۵۲
نوید شاهد: آشنايی اینجانب با سردار شهيد محمد حسن طوسي از قبل از انقلاب و دوران نوجوانی آغاز شد و از اين زمان به بعد با ايشان در ارتباط بودم.
آشنايی اینجانب با سردار شهيد محمد حسن طوسي از قبل از انقلاب و
دوران نوجوانی آغاز شد و از اين زمان به بعد با ايشان در ارتباط بودم.
ایشان از نظر اخلاقي ، اعتقادي و حس همياري فرد نمونه اي بود. يک روز برای
اجرای طرح پاک سازی مناطق مختلف جنگل در منطقه سوادكوه در حال ماموريت
بوديم که یک نوع بیماری قارچی در بین بچه ها شایع شده بود.
من جهت درميان گذاشتن اين موضوع با سردار طوسي به سپاه چهاردهم ساري مراجعه كردم موضوع را به ايشان گفتم و وي با شنيدن اين موضوع بلافاصله به همراه يكي از نيروها با ماشين تويوتا خود را به محل رساند و وضعيت بيماري بچه ها را از نزديك مشاهده كرد و تمام پرسنل را جهت مداوا به خانه هايشان فرستاد تا نظافت و ضد عفوني كردن لباس و جسم خود را انجام دهند و بعد از بهبودي خود را به محل ماموريت برسانند.
يكي ديگر از خاطراتم با سردار شهيد طوسي اين است زماني كه ايشان مجروح شدند ودر يكي از بيمارستانهاي ساري در حال مداوا بودند من به همراه برادر ايشان شهيد محمد حسين طوسي جهت ملاقات به حضورشان رفتيم ولي ايشان به خاطر جراحات شدید صورت و چشم من را ندید. من به محض رسيدن به بيمارستان وديدن ايشان دستشان را بوسه زدم و بعد ايشان از شهيد محمد حسين طوسي سوال كردند چه كسي به ملاقات من آمده و دستم را بوسه زده برادرشان به ايشان گفتند برادر بخشي كه در طرح جنگل با شما همكاري مي كنند و به ديدار شما آمده و ایشان از اینکه من بر دستشان بوسه زده بودم خيلي ناراحت شد و فرمود: «من به درجه اي نرسيده ام كه دست مرا ببوسند.» و ايشان نيز اصرار كردند كه دستم را ببوسند اين كار را هم انجام دادند و من در اين ديدار و ملاقات خيلي از درسها از قبيل گذشت ، فداكاري ، فروتني را از ايشان فرا گرفتم.
انشاء الله كه خداوند روح ايشان و ديگر شهداي ما را با شهداي كربلا محشور نمايد .
راوی: محمدقلي بخشي همرزم شهيد
من جهت درميان گذاشتن اين موضوع با سردار طوسي به سپاه چهاردهم ساري مراجعه كردم موضوع را به ايشان گفتم و وي با شنيدن اين موضوع بلافاصله به همراه يكي از نيروها با ماشين تويوتا خود را به محل رساند و وضعيت بيماري بچه ها را از نزديك مشاهده كرد و تمام پرسنل را جهت مداوا به خانه هايشان فرستاد تا نظافت و ضد عفوني كردن لباس و جسم خود را انجام دهند و بعد از بهبودي خود را به محل ماموريت برسانند.
يكي ديگر از خاطراتم با سردار شهيد طوسي اين است زماني كه ايشان مجروح شدند ودر يكي از بيمارستانهاي ساري در حال مداوا بودند من به همراه برادر ايشان شهيد محمد حسين طوسي جهت ملاقات به حضورشان رفتيم ولي ايشان به خاطر جراحات شدید صورت و چشم من را ندید. من به محض رسيدن به بيمارستان وديدن ايشان دستشان را بوسه زدم و بعد ايشان از شهيد محمد حسين طوسي سوال كردند چه كسي به ملاقات من آمده و دستم را بوسه زده برادرشان به ايشان گفتند برادر بخشي كه در طرح جنگل با شما همكاري مي كنند و به ديدار شما آمده و ایشان از اینکه من بر دستشان بوسه زده بودم خيلي ناراحت شد و فرمود: «من به درجه اي نرسيده ام كه دست مرا ببوسند.» و ايشان نيز اصرار كردند كه دستم را ببوسند اين كار را هم انجام دادند و من در اين ديدار و ملاقات خيلي از درسها از قبيل گذشت ، فداكاري ، فروتني را از ايشان فرا گرفتم.
انشاء الله كه خداوند روح ايشان و ديگر شهداي ما را با شهداي كربلا محشور نمايد .
راوی: محمدقلي بخشي همرزم شهيد
نظر شما
