بنیاد شهید و امور ایثارگران - صفحه 158

بیست و هشتم دی 1341، در بندر ماهشهر چشم به جهان گشود. پدرش علي داد، ارتشــي بود و مادرش گوهر نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان گروهبان سوم وظیفه در جبهه حضور یافت. پنجم شــهریور 1362، در زبیدات عراق بــر اثر اصابت ترکش شــهید شد. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

7 پند استعمار ستیزی اثر "محمدبناری"/ بخش نمایشگاهی آثار جشنواره ملی اینفوگرافیک رسم سرخ

دستاوردهای صنعتی اثر "محمد کیان"/ بخش نمایشگاهی آثار جشنواره ملی اینفوگرافیک رسم سرخ

نمایش قدرت اثر "محمد کیان"/ بخش نمایشگاهی آثار جشنواره ملی اینفوگرافیک رسم سرخ

چهاردهم فروردین 1344 در شهرســتان تهران چشم به جهان گشــود. پدرش ابراهیم، بلور فروش بود و مادرش ســفیره نام داشــت. دانش آموز سوم متوســطه در رشته تجربي بود. به عنوان بسیجي در جبهه حضور یافت. دهم اردیبهشت 1361 ، در جاده اهواز ـ خرمشهر بر اثر سانحه رانندگی شهید شــد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش قرار دارد. برادرش حسن نیز به شهادت رسیده است.

بیست و دوم دی 1347 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش حســن و مادرش جهان نام داشــت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجي در جبهه حضور یافت. بیست و دوم بهمن 1364، با سمت بی سیم چی در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به ســر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

بیست و دوم دی 1347 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش حســن و مادرش جهان نام داشــت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجي در جبهه حضور یافت. بیست و دوم بهمن 1364، با سمت بی سیم چی در اروندرود بر اثر اصابت ترکش به ســر، شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.

در سال 1338 در تهران متولد شد و متأهل و دارای دو فرزند دختر به نام آرزو و الهام می باشد

نوید شاهد سمنان: محمدرضا اسماعيلي سي ام شهريور 1349، در شهر مجن از توابع شهرستان شاهرود به دنيا آمد. پدرش محمدابراهيم، كشاورز بود و مادرش سكينه نام داشت. دانش ‏آموز دوم راهنمايي بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هفدهم اسفند 1366، با سمت امدادگر در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. پيكر وي را در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپردند.

بیســت و چهارم آبان 1332 در شهرستان آبادان چشم به جهان گشــود. پدرش علي و مادرش ماه پاره نام داشــت. تا پایان دوره کارشناســی در رشــته علوم و فنون نظامي درس خواند. سال 1335 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. به عنوان سرگرد نیروي هوایي ارتش در جبهه حضور یافت. پنجم آبان 1360، با ســمت خلبان در ماهشــهر بر اثر سانحه هوایی به شهادت رسید. مزار او در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.

انتخاب عنوان "رسم سرخ" برای اولین جشنواره اینفوگرافیک حوزه جهاد و شهادت، به جا و بیانگر رسم سرخ عاشقی و دلدادگی است که جوانان مجاهد امروز و دیروز در جبهه های جنگ نرم و سخت را به هم گره زده است.

افسوس که نمی توانم صحنۀ این جبهه را برای شما توصیف کنم درست است که شما همه جبهه بوده اید تمامی این مسائل را بهتر و واضح تر از من می دانید و لیکن این بار جبهه اوج دیگری دارد اینجا آنچنان صدای العفو با سوز و شوق عشق است که دیگر برادران را از جا بلند می کند و بسوی عشق یار و گفتن اللهم اغفر للمؤمنین می کشاند.

خدايا من خواهان شهادتم نه به اين معنى كه از زندگى خسته شده ام و يا خواسته باشم از اين دنيا فرار كنم بلكه مى خواهم گناهانى را كه انجام داده ام بوسيله رنج كشيدن در راه تو و ريختن خونم بخاطر تو پاك گردد مى خواهم شهيد شوم تا اگر جسم زنده ام موجب رشد ديگران نشد بلكه خونم بتواند اين موضوع را جبران كند و درخت اين انقلاب شكوه مند را آبيارى نمايد.

«می گفتند نمی توانیم» اثر مصطفی بهمن آبادی/ بخش نمایشگاهی آثار جشنواره ملی اینفوگرافیک رسم سرخ

مجموعه موشن گرافیک کاری از مرکز هنرهای رقومی بسیج می باشد. مجموعه اول در هفت بخش شامل موضوعاتی از قبیل دفاع مقدس، خطر تحریف امام (ره)، دولت انقلابی، امام(ره) و انتخابات، اقتصاد مقاومتی، شاخص های انقلابی گری و از منا تا صنعا می باشد که در کلیپ های کوتاه و متنوع ارائه شده است.

نوید شاهد سمنان: علي خليلی پنجم بهمن 1335، در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش حسين و مادرش كشور نام داشت. تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. فروشنده بود. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پانزدهم اسفند 1362، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به پهلو، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي امامزاده یحیای زادگاهش قرار دارد.

با خودش گفت: به این میگن خوش شانسی حالا خودم رو میزنم به مریضی، بعد با این آمبولانس تا اردوگاه با خیال راحت می رم. لااقل امروز را از شر اون اتوبوس قراضه راحت باشم.آره! خندید. باید هم می خندید. مثل تشنه ای بود که در بیابان جرعه ای آب بیابد. در همین افکار بود که سرباز عراقی دسته ای اسیر را با فحش و کتک به سمت ماشان آورد. یکی یکی سوارشان کرد. باتعجب از حمید که از بچه های آسایشگاه خودشان بود پرسید: مگه یک آمبولانس چقدر جا داره که یارو داره زرت زرت جا میکنه؟ حمید نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد. خنده اش که تمام شد گفت: چی؟ آمبولانس؟زکی... رودست خوردی پسر! این ماشینی که الان توش نشستیم آمبولانس نیست؛ ماشین شکنجه ست.

جشنواره ها، فرصت مغتنمی برای توجه بخشی بیشتر به حوزه های مختلف هستند و نخستین جشنواره اینفوگرافیک رسم سرخ، فرصتی است برای عنایت بیشتر به حوزه اینفوگرافیک به ویژه در حوزه ایثار و شهادت

در آخر وصيتم بشما برادران و عزيزان و دوستان و بستگان اسلامى خود سفارش ميكنم كه قدر انقلاب و رهبر انقلاب را بدانيد و بدانيد و آگاه باشيد كه اين انقلاب انشاءالله به انقلاب مهدى (عج) ختم مي شود .