شهید میرحسین خانی حسین آبادی

شهید میرحسین خانی حسین آبادی

نام پدر: رحمت الله
تاریخ تولد: 1344/2/10
تاریخ شهادت: 1366/5/24
محل شهادت: میمک
مشاغل: ...........
محل تولد: کرمانشاه - کنگاور - کنگاور
علت شهادت: ...........
محل دفن: بلوک: نام گلزار:پیرسلمان-لکلک-بیتروان-نصرتاباد شهر:همدان - اسدآباد
زندگینامه شهید مفقود الپیکر میرحسین خانی حسین آبادی

شهید میر حسین خانی حسین آبادی دهم فروردین ماه سال ۱۳۴۴ در روستای لک لک شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش رحمت الله کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغداری مخارج زندگی را تامین می کرد و فرزندان خود را با طینتی پاک پرورش می‌داد.

سال ۱۳۵۱ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات موجود موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. مشغول کار شد تا علاوه بر تامین مخارج خود کمک حال پدر و خانواده باشد. در سال‌های انقلاب با وجود اینکه کودکی بیش نبود در کنار دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در راهپیمایی ها شرکت کرد و با حضور در فعالیت های انقلابی در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت.

پس از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی بنابر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در عملیات های متعدد شرکت کرد و در مناطق مختلف عملیاتی همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماه‌ها مجاهدت در راه خدا در بیست و چهارم مرداد ماه سال ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی میمک بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. تاکنون اثری از پیکر مبارکش به دست نیامده است. مزار یادبود وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

وصيتنامه شهید مفقود الپیکر ميرحسين خانى حسين آبادى

بسم رب الشهدا و الصديقين

راهى است كه بايد پيمود و سفرى است كه بايد رفت چه بهتر كه در حال خدمت به اسلام و ملت شريف اسلامى شربت شهادت را نوشيدن و با سر افرازى به لقاء ا... رسيدن و اين همان راهى است كه اولياءا... آرزوى آنرا مى كردند و از خداى بزرگ در مناجات خود طلب مى كردند. گوارا باد شربت شهادت به شهداى انقلاب اسلامى خصوصا شهداى اخير ما . (امام خمينى )

متن وصيتنامه بنده گنه كار مقلد ناچيز امام، سرباز كوچك اسلام، فرزند ناقابل ملت مسلمان، مير حسين خانى حسين آبادى ساكن لك لك

حمد وسپاس بى حد خداوند را كه مرا آفريد و پدر و مادرى با ايمان و با تقوا و دلسوز برايم قرار داد كه با تربيت صحيح خود مرا خدمتگزار اسلام و امام امت بار آوردند .

در ابتدا سخنى با امام، اى امام ، اى ماه جماران ، اى رسواگر شياطين دوران ، اى اسوه تقوا و ايمان. اى خورشيد فروزان جهان مستضعفين، به خدا سوگند كه تا آخرين قطره خونم به تو وفادار بودم و در راه تو كه سبيل ا... است جانم را فدا كردم و خوشحالم كه در راهى شهيد شدم كه رضاى خدا در آن بود .

اما اى امت اسلام آستين ها را بالا بزنيد و از جنگ و شهادت در راه خدا مترسيد و بر امپرياليسم شرق و غرب و اسرائيل بشوريد. قرآن را بخوانيد و زياد استغفار كنيد.

اى برادران اى رفقا من اين احساس را در خود ديدم كه با شهادت متولد ميشوم و به زندگى جاودان مى رسم پس بسويش شتافتم . افتخار من اين است كه در راه عقيده اى جهاد كردم كه به حقانيت آن آگاه بودم.

پدر عزيزم استوار و مقاوم باش و خم به ابروهايت مينداز و با چهره اى بشاش و شادمان بر مزارم حاضر شو. پدرم آنچنان باش كه نگويند پدر شهيد طاقتش تمام شده بلكه بگويند قوتى ديگر گرفته. پدرم اگر خواستى گريه كنى براى على اكبر گريه كن و آنگونه باش كه حسين بعد از على اكبر بود چون من كه بيشتر از على اكبر نيستم.

پدر و مادرم در مقابلتان شرمنده ام چرا كه نتوانستم دين خود را ادا كنم. مادر و خواهرانم زينب گونه باشيد و از آن مادر وخواهرى درس بگيريد كه با دادن 6 فرزند خود باز هم مى گويد اى كاش فرزندى داشتم و در راه خدا تقديم مى كردم .

برادرم تو آگاه تر و برتر از آنى كه به تو چيزى بگويم چرا كه از تو درس گرفتم و از تو آموختم كار كردن براى انقلاب.

سلام بر شهيدان ايران زمين .

در پايان برايم از همه دوستان و فاميل ها حلاليت بطلبيد بخصوص عموهايم و دائى هايم .

من از مردن راضيم اما نمى آيد اجل

كز بخت بد از اجل هم ناز مى بايد كشيد

خدايا تو خود شاهد و ناظر هستى كه ما براى رضاى تو به خدمت آمديم و آرزو دارم كه قبر شش گوشه امام حسين را بغل بگيرم و زيارت كنم.

9 مرداد 66

مير حسين خانی حسين آبادى 

چندرسانه‌ای
طراحی و تولید: ایران سامانه