وصیت نامه - صفحه 102

فرمان پیرجماران:ای دانش آموز این مدرسه حصاری بیش نیست، پس هر چه بهتر که در مدرسه مقدس و ایثار کسب تحصیل نمود.

ومن نيز در راه عقيده ام آگاهانه به جهاد عليه تمامي باطل بر مي خيزم و چه باك از كشته شدن در راه عقيده ام زيرا نويد قرآن است

توصیه شهید به مادرش:مادر جان شهادت من در راه اسلام و قرآن شاید جوشش در بین جوانان بوجود بیاورد. البته نه تنها شهادت من بلکه تمامی شهدائی که در راه اهداف مقدس اسلامی قدم گذاشته می گذارند.و خوشحال باش از اینکه فرزندت را در راه اسلام از دست میدهی.

اگر اين چنين است كه براي برقراري اسلام بايد جان‌هاي ما فدا شود، پس ما اين كالاي ناچيز را، كه از خود اوست، در طبق اخلاص نهاده و عاشقانه تقديم حضرت حق مي‌نماييم.

از سفارشات شهید گرانقدر؛برادران و خواهرانم را خوب تربیت کنید تا خدمتگذار خوبی برای اسلام باشید، امام را تنها نگذارید، مطیع اوامر او باشید، و در کلیه صحنه های انقلاب حضور داشته باشید.جبهه و جنگ را تقویت کنید، بدانید که من پیرو امام بودم و امام خمینی الگو و اسوه من بود.

کلام شهید : این جنگ برکت بزرگی است که خداوند به ما عنایت فرموده است، چون جوانان در این جنگ کار کشته شده اند و از دوره دیده های بیگانه بهتر عمل میکنند، همچنین جنگ میدان از بین بردن گناهان است.

خدايا! بار الها! تو مرا خواندى و من دعوت تو را اجابت و به سوى بيت المقدس تو روانه شدم تا دراين مكان كربلايى ديگر پيدا كنم. خدايا من! از تو مى خواهم مرا به درجه رفيع شهادت برسانى و خونم در سنگ فرش و خيابانهاى داغ بيت المقدس روانه سازى و اجازه دهى من در خونم بغلطم. بار الها !من دوست دارم شمع باشم در سياهى و تاريكى شب بسوزم و اطراف تاريك خود را روشن سازم و نورى در راه گمراهان باشم. خدايا! بگذار تا من تا آخر بسوزم ، خدايا وجودم را به تباهى مكش و از من خاكسترى بجا مگذار. بار الها! معبودا و اى معشوق من ، من دوست دارم خودم چون مشعلى تابان بسوزم و بر راه گمراهان كه در گمراهى هستند، روشنايى بخشم . بار الها! من گنهكارم من در دريايى از گناه كه خود پديد آورده ام غوطه ورم و دست و پا مى زنم و در حال غرق شدنم .

در پايان نصر و پيروزي را براي ملت عزيز و رزمندگان اسلام خواهانم.

کلام شهید :من تابع اسلام و پیامبر اسلام و فرزند پاکش خمینی عزیز و دیگر هیچ، من فقط طرفدار امام و رهبرم خمینی هستم نه کس دیگر، که خمینی است بلکه چون رهبر است،

اصغر اردشيري‌لردجاني سي‌ام خرداد 1349، در شهرستان فلاورجان ديده به جهان گشود. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. از پذيرفته‌شدگان كنكور سال 1367 در رشته پزشكي بود. از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست‌ و سوم خرداد 1367، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به صورت و گردن، شهيد شد. فرازهایی از وصیت نامه شهید را با هم می خوانیم.با ذکر صلوات

شهید امین کریمی؛ مدافع حریم آل الله

خاطره از مادر شهید به همراه گزیده ای از وصیت نامه شهید عبدالرضا اکبری افخمی

خدايا، خداوندا، شهادت نزديك‌ترين راه براي رسيدن به توست. شهادت رهي است كه انسان عاقل آن را انتخاب مي‌كند. شهادت رهي است كه امام حسين (7) و ائمه اطهار انتخاب كردند.

کلام شهید :ای امت شهید پرور که خونها برای اسلام داده اید و میدهید، جوانان ما دیگر لاله های سرخ را برای حجله گاه عروسشان نمی خواهند، آنها لاله ها را برای حجله گاه شهادتشان می خواهند.

الان ما عازم خط هستیم، نمی توانم وصیت کنم و چون خطم خراب است و وصیتی به برادر بزرگوارم اصغر دارم که باید قبل از شهادت بگویم. من دارایی چندانی ندارم اما همان اندازه دارم و شما از آن اطلاع دارید. آن دارایی من را به شب گرسنگان بدهید...

کلام شهید : نصیحتم به جوانان عزیز این است که جز گرم نگهداشتن جبهه که جهاد اصغر است جهاد اکبر را که پیامبر گرامی اسلام می فرماید مبارزه با هوای نفس است، فراموش نکنید.

کلام شهید :پدر و مادر عزیزم صبور و شکیبا باشید که دشمنان اسلام از شما پدر و مادر شهید هراس داشته باشد.

کلام شهید :شهادت، هدف نیست، پیروزی هم هدف نیست، بلکه ترویج دین، هدف است.

کلام شهید: از خدای مهربان میخواهم که لیاقت شهادت در راهش را به من بدهد، تا میتوانید در خدمت اسلام و انقلاب و رهبری باشید.

كودكان خود را با اهل بيت آشنا كنند.آنهاراباخود به مجالس روضه خواني ببرند تانهال دين دروجودشان پاي گير و آينده اي پرازاميدداشته باشند