شعری به بهانهی روز مادر
مادران شهدا؛ ستونهای صبور تاریخ
روز مادر، یادآور چشمهای خسته و قلبهای شکستهایست که در راه وطن ایستادند. مادران شهید، ستونهای صبور تاریخاند؛ با دستان بسته، اما با دلهای آزاد. یاد همهی مادرانی که استخوانهای فرزندانشان را به خاک سپردند و عزت ایران را زنده نگه داشتند، جاودانه باد. به همین مناسبت، قطعه شعری از عباس چناری، برادر شهیدان «شهید جعفر چناری» و «شهید جاویدالاثر حمزه چناری»، منتشر میشود؛ شعری که روایتگر صبر مادران و ایستادگی فرزندانشان در راه وطن است.
به گزارش نوید شاهد ایلام؛ روز مادر، یادآور چشمهای خسته و قلبهای شکستهایست که در راه وطن ایستادند. مادران شهدا، ستونهای صبور تاریخاند؛ با دستان بسته، اما با دلهای آزاد. یاد همهی مادرانی که استخوانهای فرزندانشان را به خاک سپردند و عزت ایران را زنده نگه داشتند، جاودانه باد.
بوی باروت کهنه میآید
از شیار غریب «چنگوله»
بوی عطر تن برادرها
میکند انقلاب در سوله!
هر دو تا چشم مادری انگار
زیر این خاکها به جا مانده
استخوانِ سرِ عزیزِ کسی
توی جبهه تک و رها مانده
اینهمه سال رفته، اما باز
خواب دستان بسته میبینم
چشمِ کم سوی مادرم را آه...
شکل قلب شکسته میبینم
بچهها را دوباره راهی کن
دشمنان پشت شهر آمدهاند
به گمانم که خط شکسته شده
مطمئنم دوباره تک زدهاند
بچهها را دوباره راهی کن
خاک اینجا به گریه محتاج است
گرچه چشم و چراغ مملکتی
مملکت سالهاست حراج است
«حمزه» گم شد در آن غروب غریب
تا که یاران ستاره دار شوند
«جعفر» تو به خون خود غلتید
تا رفیقان پُر افتخار شوند
چند تا استخوان به تودادند
تا که تو مادر شهید شوی
مصلحت بود بعد ایــنهمه سال
تا که از حمزه نا امید شوی
از نواهای کاروان تنها
نای «آهنگران» به جا مانده
از صف عاشقان کرب و بلا
چند تا عکس بین ما مانده
چفیه، پوتین، پلاک، رفت از دست
رفت از دست رنگ حجب و حیا
شهر دیگر سقوط کرده عزیز
عوضی گشتهاند آدمها
روسری از سر زنان افتاد
دزدها هم بزرگتر شدهاند
هی مکیدند خون مردم را
روبهانی که گرگتر شدهاند
روز مادر که میشود، مادر!
یاد رگهای خسته میافتم
یاد خون و غم و دیالیز و
یاد قلب شکسته میافتم
گرچه بر روی منبر تزویر
صحبت از قدرت شهیدان است
این صدای شکستن چه کسی ست؟
نکند استخوان ایران است...
عبـاس چنــاری برادر سرداران شهید حمزه و جعفر چناری
انتهای پیام/
