مصاحبه - صفحه 6

آخرین اخبار:
مصاحبه
خاطرات شفاهی همسران شهدا،

مادرم دعا کند تا شهید شوم!

همسر گرانقدر شهید والامقام «اقبال پورشبیبی» در روایت لحظاتی از زندگی این شهید گرانقدر چنین می‌گوید: «شهادت، آرزوی همیشگی‌اش بود. بارها با دلی مشتاق می‌گفت: به مادرم بگویید برایم دعا کند تا شهید شوم… و سرانجام، با زبان روزه و دلی سرشار از ایمان، به آرزوی دیرینه‌اش رسید و پرکشید.»
جانباز ۷۰ درصد «تقی قشلاقی‌اصل» در گفت‌و‌گو با نوید شاهد قزوین:

وقتی خواب دویدن جانبازی به کابوس بی‌پا در بیداری تبدیل شد

در خواب دید می‌دود، صبح که بیدار می‌شد پایش نبود، تازه معنای جانبازی را لمس می‌کرد. اما ایمان، صبر و همراهی خانواده، جانباز ۷۰ درصد «تقی قشلاقی‌اصل» را دوباره به زندگی برگرداند.
در گفت‌و‌گو با جانباز «آذربایجانی‌خورهشتی» مطرح شد

از تظاهرات محله‌های قزوین علیه رژیم شاهنشاهی تا جبهه‌ها

جانباز ۷۰ درصد محمدحسین آذربایجانی‌خورهشتی و هم کلاس سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی»، کودکی‌اش را در محله‌های قدیمی قزوین گذراند؛ همان کوچه‌هایی که بعد‌ها صدای انقلاب و تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی در آن پیچید و جوانانش راهی جبهه شدند.
مصاحبه/

روایت یک هم‌سنگر از مظلومیت شهید غریب در اسارت؛ مشعل صبوری در تاریکی اردوگاه

در راستای گرامیداشت شهدای مظلوم غریب در اسارت، گفت‌وگویی داشتیم با «حسین مبینی»، آزاده سرافراز و از هم‌رزمان شهید «فضل‌اله یوسفی»؛ شهیدی که در سیاه‌ترین روزهای اسارت، نور ایمان و مقاومت را زنده نگه داشت.
مصاحبه/

روایتی ناگفته از غربت شهید جعفری در اسارت | از نجوای سحرگاهی تا وداعی تلخ در کمپ ۹

شهید «محمدعلی جعفری» با نجوای سحرگاهی و صبری مثال‌زدنی در اردوگاه کمپ ۹، نمادی از مقاومت و ایمان بود. روایت آزاده «محمدعلی ناطقی» از زندگی و وداع تلخ این شهید عزیز، تصویری زنده از غربت و ایثار در اسارت را پیش چشم می‌گذارد.

قیامی که پس از شهادت برپا شد

پس از شهادت شهید فاتح بهاری قیامی در اردوگاه برپا شد و حسین حسین گویان پیکر مطهرش در دستان حمل شد و رژیم بعث عراق با نفربر و شلیک های هوایی به داخل اردوگاه هجوم آورد

ایران با اتحاد شیعه و سنی هیمنه اسرائیل را فرو ریخت

رئیس اتحادیه آل‌محمد پاکستان با تأکید بر اهمیت وحدت شیعه و سنی گفت: این اتحاد نه تنها اقتدار ایران را افزایش داد، بلکه هیمنه اسرائیل را در منطقه شکست و پیام همبستگی ملت‌ها را به جهان رساند.
گفت‌گو با مادر شهیدِ جمعه سیاه:

پسرم برای نجات مجروحان از خانه بیرون می‌زند و برنمی‌گردد

در آن روز سیاه که گلوله‌های رژیم شاه بر پیکر مردم بی‌پناه فرود می‌آمد، نوجوان ۱۵ ساله‌ای از خانه بیرون زد تا به یاری مجروحان بشتابد؛ غافل از اینکه این آخرین بار است که پا از خانه بیرون می‌گذارد. حالا پس از دهه‌ها، مادرش با چشمانی اشک‌بار روایت می‌کند: «در خوابم می‌گه مادر، من اومدم دیگه نتونستم برگردم... گذشت کن». این روایت مادری است که آرزوی دیدن عروسی پسرش برای همیشه در سینه‌اش ماند.
گفتگو با آزاده سرافراز علی خواجه علی:

شهید دشتی قطع نخاع شده بود، بعثی ها شکنجه اش می کردند

علی خواجه علی درباره شهید غریب در اسارت محمدرضا دشتی رحمت آبادی چنین روایت می کند: در حالی که مجروح شده بود سوره الرحمن را با صوت بسیار دلنشینی می خواند. بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود و فقط قرآن می خواند مجذوب صوت دلنشینش می شدیم بسیار دلنشین و زیبا قرآن را تلاوت می کردند.

میزبانی اصفهان از رویداد ملی «شهدا در نگاه نسل نو»

استاندار اصفهان از میزبانی این استان از اولین رویداد ملی «شهدا در نگاه نسل نو» با تکیه بر هوش مصنوعی و فناوری‌های نوین خبر داد.
جانباز ۷۰ درصد «تقی قشلاقی‌اصل» در گفت‌وگو با نوید شاهد قزوین:

از آغچه‌قشلاق تا سومار؛ قصه برادری که شهید شد و جانبازی که ایستاد

جانباز ۷۰ درصد «تقی قشلاقی‌اصل»، اهل طارم سفلی، سال‌هاست خاطرات شهادت برادرش در سومار و روز‌های سخت سربازی در پاسگاه‌های ارومیه را با خود دارد؛ این جانباز بزرگوار از کودکی ساده روستایی تا مجروحیت در راه وطن روایت می‌کند.

شاهد عینی شهادت شهید غریب در اسارت «ماشالله ابراهیمی‌پور»/ در سردی سولهٔ عراقی، تشنه لب به شهادت رسید

پایش را با دریل سوراخ کردند، اما روحش تسلیم نشد. محمدحسین حاصل‌فروش، رزمندهٔ آرپی‌جی‌زن عملیات کربلای۴، از آن سوی اروند روایت می‌کند: از روزی که تیر خورد و در نخلستان‌های شلمچه اسیر شد، از میله‌ای که بدون بی‌هوشی در پایش کوبیدند و از آخرین لحظات شهید ماشالله ابراهیمی‌پور که در کنارش در سولهٔ عراقی، تشنه لب، به شهادت رسید. اینجا روایتی است از سال‌های اسارتی که از یک نوجوان اهوازی، یک «آزاده» ساخت.
گفتگو با پدر و مادر شهیده «الهام فرهمند»

روایت یک «شهادت خانوادگی»/ فرزندان ما اولین شهدای تهران بودند/ شهادت بانویی در مسیر حضرت زهرا (س)

دخترم می گفت: بابا دعا کن خانوادگی شهید شویم، از این حرف همیشه متعجب می‌شدم گویا به او الهام شده بود که خانوادگی به شهادت می‌رسند، آنها این راه را از خدا خواسته بودند، خداوند هم نصیب آنها نمود. او طبق عادت همیشه دست من و پدرش را می‌بوسید، می‌گفت ما وظیفه داریم هر ماه به دیدن شما بیاییم. الهام بسیار آرام، متین، محجبه و معتقد بود، او راه حضرت زهرا (س) را ادامه داد.
گفتگو با مهدی اسفندانی برادر بانوی شهیده«فاطمه اسفندانی»/

یک خانواده و پنج شهید؛ روایتی از عشق و تعهد به وطن

سحرگاه ۲۳ خرداد، موشک‌های دشمن خانه‌ی آن‌ها را نشانه رفتند و مادر به همراه سه فرزندش حسین، امیر عباس، حسنیه و داماد خانواده، مهدی اکبری نسب به شهادت رسیدند، اینک روایتی از مادری که داغ فراقش را به برادرش سپرد و با تمام هستی، به آرزوی دیرینه اش رسید.

ادای احترام فرمانده به ایثار سرباز شهید در جنگ ۱۲ روزه

نام سرباز شهید «حامد ربانی» مرا به یاد «حامد ربانی» فرزند شهید سرلشکر پاسدار حاج «مهدی ربانی» و شهیده بسیجی «سکینه ابراهیمی» انداخت؛ همان خانواده‌ای که در تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی در منزلشان به شهادت رسیدند.

روایت رئیس بنیاد شهید از ماجرای شکنجه‌گری که مدافع حرم شد

«کاظم» شیعه بود، اما با توجه به کینه‌ای که با اسارت و کشته‌شدن اقوامش از ایرانی‌ها داشت، حاج آقای ابوترابی را وسط حیاط اردوگاه تا حد کشت می‌زد، ما فقط با چشم گریان و لب دعاگو نظاره‌گر بودیم و کاری از دستمان برنمی‌آمد.

روایت آزاده جانباز از شهادت غریبانه هم‌رزمش در زندان‌های بعث؛ از "کشتند مرا" روی دیوار تا مراسم پنهانی اسرا

آزاده جانباز "محمدمهدی حاتمی‌پور" در گفت‌وگو با نوید شاهد البرز، برای اولین بار جزئیات تکان‌دهنده‌ای از چگونگی شهادت "شهید شاهپور صادقی" در بیمارستان تموز عراق روایت کرد؛ از نوشته به جا مانده از شهید با دسته قاشق روی دیوار گرفته تا مراسم مخفیانه اسرا در اردوگاه عنبر. او که خود با بیش از ۱۲ بار عمل جراحی در اسارت، شاهد عینی مقاومت‌های شهید صادقی بود، می‌گوید: «یادش برای همیشه در قلب ما زنده است».
فیلم/

واکنش فروشندگان لباس به پیشنهاد قیمت‌گذاری لباس شهید

فیلمی تاثیرگذار از بازتاب غیرتمندانه فروشندگان لباس در مواجهه با پیشنهاد قیمت‌گذاری لباس پاسدار شهید «محمدحسن صدری» از شهدای اصفهانی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به میهن اسلامی منتشر شد.

گفت‌وگو با همسر سرلشکر شهید «محمد حسن  محققی»/ روایت صمیمی بانویی که ۳۵ سال همدم یک قهرمان بود

خانم زهرا کوثری همسر سرلشکر شهید «محمد حسن  محققی» روایت کرد: 35 سال با هم زندگی کردیم. حاج حسن بیش از ۴۰ بار عمل جراحی شد. بدنش پر از زخم بود، اما هیچ‌وقت شکایت نکرد. هیچ‌وقت خم به ابرو نیاورد. همیشه مهربان بود، لبخند می‌زد، اهل خانواده بود. با وجود تمام دردهای جسمی، روحیه‌اش قوی‌تر از همه بود. زندگی در کنار او برای من و فرزندانمان، نعمتی بزرگ بود.
خادم الرضا (ع)، پاسدار شهید «علیرضا نوری» به روایت برادر شهید

خادم الرضایی که به آرزویش رسید

اسماعیل نوری، از برادری می‌گوید که در هیاهوی حمله ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی به کشور عزیزمان ایران، به فوز عظیم شهادت نائل آمد. پاسدار شهید علیرضا نوری، مردی از تبار خادمان رضا (ع) که آرزوی شهادتش را از آستان ملکوتی امام رئوف طلب کرده بود و در اول تیرماه ۱۴۰۴، با صلابتی آسمانی، ستاره‌ای در آسمان عزت و غیرت ایران شد.
طراحی و تولید: ایران سامانه