خاطرات شهید - صفحه 67

آخرین اخبار:
خاطرات شهید

من باید در بیت المقدس 5 شهید می شدم

خاطره ای کوتاه از شهید محمدجعفر نصر اصفهانی برگرفته از کتاب ره یافته عشق .

خاطرات شهید کاظم رستگار؛ نان خشک

شهید کاظم رستگارفرمانده لشکر10 حضرت سیدالشهدا(ع) در بیست و پنجم اسفند ماه 1363 در منطقه هورالهویزه در عملیات بدر به همراه چند نفر از فرماندهان تیپ سیدالشهدا (ع) در حال شناسایی منطقه به شهادت رسید.
معرفی کتاب

کتابچه "عمو رحیم"

کتابچه "عمو رحیم" با موضوعیت مجموعه خاطرات سردار شهید رحیم آنجفی

تنگه چزابه نامی آشنا

خاطره ای کوتاه از شهید سرلشکر خلبان علیرضا یاسینی برگرفته از کتاب انتخابی دیگر را مرور می کنیم.

خاطره ای از شهید حسین رضازاده علی آبادی/ خون من از یارانم رنگین تر نیست

حسین در جوابشان گفته بود:« مگر خون من از خون دیگران رنگین تر است که نروم؟ در جبهه به من نیاز دارند، باید بروم.»

پیش بینی درست فرمانده تیپ 313 حر

یک روز در جمع فرماندهان گفت: بچه ها! تا6 ماه دیگر، جنگ تمام می شود. همه تعجب کردیم. ...

شهید علی بهاءالدینی بیگی: ما به اینجا آمده ایم تا انجام وظیفه کنیم

ما به اینجا آمده ایم تا انجام وظیفه کنیم، راهی است که خودمان انتخاب کرده ایم و باید تمام مشکلات و مصائبش را تحمل کنیم.

مهدي مرگ را به چشم خود ديده بود

آنچه می خوانید گفتگویی کوتاه با پدر شهیدان زین الدین برگرفته از کتاب یادها و یادگارهای شهید مهدی زین الدین است.

دو رکعت حضور

این بار محسن و سردار شهید محمود شهبازی با صلاحدید حاج احمد مسئولیت فرماندهی ۲ محور عملیاتی را عهده دار شدند پس از آغاز مرحله نخست عملیات نیروهای گردان سلمان تحت فرماندهی سردار شهید «حسین قوجه ای» از کارون گذشتند.
سالروز شهادت/خاطره

محمدرضا همیشه می گفت دعا کنید شهید شوم

باید بهترین الگوها را به جوانها معرفی کنیم تا سرمشقشان قرار گیرند ... فقط از طریق اشاعه صحیح فرهنگ اسلامی و رجوع به تاریخ مردان بزرگ اسلام می شود این الگوها را گیر آورد . " وقتی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد ، محمد رضا هم تصمیم گرفت دوشادوش بقیه رزمندگان علیه تمام آنهایی که می خواستند تیره روزی جمهوری اسلامی را ببینند به جنگ بروند ...

نیزارهای وحشی حسین آباد

سيد جواد، با هوشياري خاصي كه داشت اين موضوع را گرفت و از همان سال در خط مبارزات سياسي و ضد سلطنتي افتاد.

خاطره آخرین دیدار

خاطره ای که می خوانید از آخرین روز های حیات شهید «سرتیپ حاج محمدجعفر نصر اصفهانی برگرفته از کتاب ره یافته عشق می باشد.
خاطرات شهید

خاطرات خود نوشت شهید احمد درویشی

شهید احمد درویشی در مرداد۶۴ برای نخستین بار از سوی بسیج سپاه پاسداران بندر دیلم عازم جبهه شد. او از این پس تحصیل در مدرسه را توأم با دفاع از آب و خاک میهنش ادامه داد و پی در پی حضور در هر دو سنگر علم و جهاد را تجربه کرد. این شهید بزرگوار در چهارمین مر حله اعزام به جبهه در تاریخ چهارمین روز از تیر ماه ۶۷ در جزیره‌ی مجنون به شهادت رسید.

خاطرات شهید محمد حسن فقیه/ تاکید بر حجاب و صبر

در مورد حجاب و صبر خیلی تاکید می کرد، به من می گفت: مادر من نمی گویم گریه نکن، اما مادر هر وقت ناراحت شدی به یاد امام حسین گریه کن، خواهرهایش را به حجاب دعوت می کرد.
به مناسبت سالروز شهادت؛

شهید عباس گنجه اي كويري به روایت مادر/ خواندن نماز شب در نوجوانی

اقای قدرشناس تعریف کردند یک شب نیمه های شب عباس بیدار می شود می گوید من هم می خواهم نماز شب بخوانم و چون بچه بوده هنگام سجده روی مهر نماز خوابش می یبرد.

دعا برای شهادت/ شهید حسن سلطانی

گفتم :«دل مادرم را نشکنید و به خانه مان بروید، اما در دل دعا کنید که من شهید شوم.» حالا دیگر مطمئنم که به شهادت می رسم.
خاطرات خانم خورشيد خضري

شهيد صالح رسولي به روایت همسر

خوابش را اینگونه تعریف می کرد: مه غليظي توام با نوری درخشان از آسمان، پايين آمد و مرا در بر گرفت و در میان آن نور، مرا به آسمان برد.
سالروز شهادت/خاطرات

خاطره ای به نقل از پدر ومادر شهید سبزعلی جلیلی کاظمی

شهید دارای روحیه ای با نشاط وپر انرژی بود وعلاقه بسیاری به مسائل دینی ومذهبی داشت واکثر اوقات فراغت خود را در مسجد می گذراند.از همان اوایل انقلاب در تظاهرات وراهپیمایی بر علیه حکومت پهلوی تلاش بسیاری می نمودوبرای پخش اعلامیه هم بسیار فعال بود.همچنین بر روی دیوارها شعار می نوشت.

پسر شهیدم شفایم می دهد/ شهید علی محمدی پور

گفتم: من که ازمردن حرف نمیزنم، دکترم در قبرستان است، وقتی مریض میشوم میروم آنجا و پسرم علی شفاییم می دهد.

درد دل با امام حسین(ع)/ شهید علی نادعلی‌پور

اشک شوق از چشمانم جاری شد، گفتم: پسر من می خواست راه کربلا را باز کند ، حالا خودش در رکاب امام حسین(ع) است، من افتخار می کنم که مادر شهیدم.
طراحی و تولید: ایران سامانه