شهید حیدر محمودی در سال 1340 در گناوه دیده به جهان گشود. و تا پنجم ابتدایی تحصیلات خود را ادامه داد.برای دفاع از میهن خود به جبهه جنگ رفت و سرانجام در عملیات رجایی به شهادت رسید و در گلزارشهدای گناوه به خاک سپرده شد.
شهید رسول حیدری فرزند مشهدی((محمد علی)) در سال ۱۳۴۷ در محیط خانواده ای مذهبی ومتدیی، درروستای((طویل دراز))دیده به جهان گشود.شهید در تاریخ ۱۳۶۳/۹/۱۷ جهت پاسداری از مرزهای جمهوری اسلامی ایران رهسپار جبهه های شمال غرب شد و به مدت ۳ ماه در کردستان دلیرانه ماموریت محوله را به پایان رسانید.پس از اتمام دوره ی آموزشی، راهی منطقه ی جنوب شد و پس از ۶ ماه ایثارگری شبانه روزی در خط مقدم جبهه و در سخت ترین ماموریت ها، در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۴در منطقه ی عملیاتی ((کوشک)) در یک نبرد قهرمانانه با کفار بعثی، به لقای محبوب خود رسید و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
شوکت پور پس از گفتن این حرف ها به طرف آنان دوید. عزیزی هم پشت سرش بود. به انها که رسیدند کمکشان کردند تا از داخل باتلاق نجات پیدا کنند. فقط یک نفر از رزمندگان درون باتلاق ماند و هر کاریمی کرد نمی توانست خود را به آن سمت که حسن می گفت بکشاند و هر لحظه بیشتر در باتلاق فرو می رفت و فریاد می کشید: «کمک!کمک!»
زمستان از راه رسیده بود و سوز سخت و طاقت فرسایی داشت. امیر پازوکی تازه به منطقه رسیده بود. این چهارمین باری بود که به جبهه می آمد. امیر را به عنوان یک امدادگر حرفه ای می شناختند؛ چرا که همیشه در حال کمک کردن به دیگران بود.
دوم دبیرستان درس می خواند که شور جبهه او را عازم جبهه ها کرد. با تمام توانش در مقابل دشمن جنگید و بالاخره بیست و پنجم دی سال 65 در عمليات ظفرمند كربلاي5 در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
روایتی خواندنی از برادر شهید «علی پرویزی» منتشر شد؛
پدرم، مادرم؛ وقتی دوستان من در جبهه اند چطور بمانم؟ من که می دانم روزی بالاخره خواهم مرد، می خواهید اینجا بمانم وبی خودی بمیرم؟ یا دوست دارید مثل آقا امام حسین (ع) در میدان جنگ شهید شوم؟
چند ماهی نگذشته بود که اسمش برای وظیفه مقدس سربازی درآمد و او به سربازی رفت . مدتی نگذشت که انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی رخ داد و او مرتب به فرمانده خود احترام می گذاشت ...
روزهایی بر سنگ ها و در و دیوار می نوشت : " من شهید می شوم . من خودم را فدای اسلام و امام " ره " می کنم . " حالا هم پشت این سطرهایی که روی سنگ قبرش نوشته شده ، همان جمله ها را می بینم...
شهید حسین غنیمت پور فرمانده گردان کربلا در بیست و چهارم دی ماه 1365، در منطقه شلمچه به شهادت رسید. به مناسبت فرا رسیدن سی و یکمین سالروز شهادتش خاطراتی کوتاه از زبان خانواده و همرزمان شهید شهید را با هم می خوانیم.
مسؤول تعاوني فرم را پيش روي بسيجي ميگذارد و ميگويد بهتر است هر چه از شهادت حاج كاظم ميداني روي اين برگه بنويسي. در فرم خيلي از موارد بايد توضيح داده ميشد؛ به علاوۀ كروكي كامل محل افتادن و جا ماندن شهيد كه ميبايست توسط دوستاني كه زنده بودند، پُر ميشد.
بیست و ششم اسفند 1341، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش سید احمد، کارگر بود و مادرش اشرف نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. سال 1363 ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد
شهید عباس صفوی سال 1339 در بوشهر متولد شد و تحصیلات خود را تا پایان دوران دبیرستان ادامه داد . با شروع جنگ به جبهه های جنگ رفت و سرانجام در سال 1359 در امیدیه به شهادت رسید.
شهید خضر شمسی در سال 1343 در بوشهر متولد شدند . وی تا دوران ابتدایی تحصیلات خود را ادامه داد.شهید بسیجی در سال 1362 در بانه به شهادت رسیدند و در بهشت صادق بوشهر دفن شدند.
شهید خسرو در محله کوتی در منزل مرحوم آقای علم ، یکی از علمای شهر بوشهر در سال ۱۳۴۰ چشم به جهان گشود .با شروع انقلاب به همراه یاران و دوستان در فداییان اسلام پرچم انقلاب اسلامی که بوسیله امام خمینی (ره) بر افراشته شده بود به دوش گرفت و با تمام وجود از انقلاب و امام خمینی (ره) و ارزش های انقلاب اسلامی دفاع نمود ، شهید از مؤسسین و اعضاء شورای فداییان اسلام در بوشهر بود.در جزیره ی مجنون شیمیایی شد و سرانجام به همراه ارتش جمهوری اسلامی در دنباله عملیات رمضان و در منطقه کوشک در تاریخ ۵/۳۰/ ۶۴ شربت شیرین شهادت را نوشید .
نوید شاهد یزد: شهید عادل شمس دهشیری فرزند فضل الله یکم اسفند42 در دهشیر تفت متولد شد ، تا دیپلم درس خواند تا اینکه در 19 بهمن 65 بر اثر اصابت توپ و تیردر شلمچه به شهادت رسید، پیکر پاک آن در گلزار شهدای دهشیر به خاك سپرده شد.