خاطرات شهدا - صفحه 3

آخرین اخبار:
خاطرات شهدا
برگی از خاطرات؛

به گوشش اذان و اقامه گفتم

«شب اول ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۱ هجری شمسی بود که فرزندم مهدی متولّد شد، به گوشش اذان و اقامه گفتم. وقتی شش ساله بود با مادر، خواهر و برادرش به زیارت کربلا رفتیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

از انفجار تا درمان؛ خاطره جانباز «علی ملک‌محمدی»

جانباز ۷۰ درصد «علی ملک‌محمدی»، آخرین روز‌های خدمت سربازی‌اش در منطقه مهاباد با انفجار مین دست‌ساز مجروح شد. وی در این حادثه چشم و دستش آسیب دید و بعد از مراحل درمان در ایران و خارج از کشور، اکنون سالم و امیدوار، خاطرات آن روز‌ها را بازگو می‌کند.

تنها نبود، با دلش در مجلس روضه بود

مادر شهید «ابوالفضل شاه‌حسینی» نقل می‌کند: «دوازده سیزده ساله بود. یک روز به‌خاطر کاری از خانه بیرون رفتم. وقتی برگشتم، دیدم ضبط را روشن کرده و دارد به روضه مرحوم آقای کافی گوش می‌دهد و گریه می‌کند.»

نماد اخلاق و فداکاری؛ مردی که ستون خانه‌مان بود

همسر شهید «محمدرضا صدقی» نقل می‌کند: «اخلاق و رفتار پسندیده داشت. در کار‌های خانه همیشه با خوش اخلاقی و مهربانی به من کمک می‌کرد. به من و فرزندانم احترام زیادی می‌گذاشت. در رفع مشکلات خانه خیلی کوشا بود. در برخورد با پدر و مادرش بسیار مهربان و دلسوز بود.»
برگی از خاطرات شهدا؛

شهیدی که برای خواهرش دفتر و مداد می‌خرید

«برادر شهیدم من را دوست داشت. وقتی کار می‌کرد پول‌های خردی که در جیبش سنگینی می‌کرد به من می‌داد و برایم دفتر و مداد می‌خرید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رضا اسمعیلی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

کلیپ/ قرار عاشقانه با خدا

در این کلیپ، جانباز «جواد داودی» از راز و نیاز رزمندگان با خدا در دل شب می‌گوید.

وقتی خبر ترور «احمدعلی طاهرخانی» در شهر می‌پیچد

«وقتی قدرت‌اله چگینی را ترور کردند، توسط خود منافقین در شهر خبر پیچید که نفر بعدی احمدعلی طاهرخانی است. من دلم مثل سیر و سرکه می‌جوشید و هر بار که ایشان می‌رفت. بیرون، نگران بودم که آیا دوباره او را می‌بینم یا نه؟! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

وقتی خبر شهادت «احمدعلی طاهرخانی» را رادیو بی‌بی‌سی اعلام می‌کند

«آنقدر بد، کتکش زده بودند که گمان همه بود او شهید شده است. حتی رادیو بی‌بی‌سی فارسی هم خبر شهادت احمدعلی طاهرخانی رئیس سپاه شهر صنعتی قزوین را اعلام کرده بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

ناصر شما سالمه

«صبح‌ها که می‌خواست لباس‌هاشو بپوشه کل جیب‌هاشو می‌گشتم. با تعجب بهم نگاه می‌کرد و می‌گفت آخه مادر من به خدا من معتاد نشدم، ناصر شما سالمه، پاک پاک! ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید. آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سردار گمنام دانشجوی شهید «سید ناصر سیاهپوش» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛

راه شهدا را ادامه می‌دهم حتی اگر شهادت نباشد

«تو دست از دنیای فانی و بی‌ارزش بر کشیدی و به دنیای پر از کرامت، رحمت و برکت یار برگشتی. حال من با قوت قلبی که از تو گرفتم راهت را ادامه می‌دهم حتی اگر شهادت نباشد ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

شوق رفتن شهید «محمود مافی» به جبهه

«ولی شوق رفتن به جبهه همه وجودش را پر کرده بود. ماه رمضان بود و اولین سالی بود که برای روزه گرفتن تکلیف شده بود. در آن روز‌های گرم تابستان و ماه رمضان، او برای رفتن به جبهه می‌خواست رضایت مادرم را جلب کند ...» ادامه این خاطره از شهید «محمود مافی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
خاطره‌ای از خواهر شهید «اسمعیلی»:

برادرم همیشه پشتیبان خانواده بود

«برادرم همیشه پشتیبان خانواده بود. به خواهر، برادر، پدر و مادرش کمک می‌کرد. عروسی برادرش نزدیک بود به پدرش گفته بود شما فکر پول را نکنید از کسی قرض نگیرید، خودم هستم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رضا اسمعیلی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطره‌ای از مادر شهید «اسمعیلی»:

مانور آموزش نظامی را به فوتبال ترجیح داد

«ورزش می‌کرد در فوتبال نفر اول و جایزه گرفته بود. مربی ورزش به ایشان گفته بود. مسابقه فوتبال داریم. پسرم علارغم اینکه فوتبال را دوست داشت جواب داده بود نمی‌توانم بیایم می‌خواهم به مانور بروم و نرفت ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رضا اسمعیلی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

کلیپ/ روایتی از آخرین نماز شهید «عباسعلی اشرف»

در این کلیپ، جانباز «جواد داودی» از آخرین نماز شهید «عباسعلی اشرف» پیش از شهادتش می‌گوید.
برگی از خاطرات مادران شهدا؛

آخرین عکس شهید «اسمعیلی»

«برای آخرین بار که به جبهه می‌رفت، قبلش به دیدن مادربزرگش در روستا و خواهرش در کرج رفت و سپس اعزام شد. به گفته‌اش عمل کرد در سومین روز شهادتش، دوستش آخرین عکس پسرم را آورد و به من داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «رضا اسمعیلی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
«مرتضی سعدالدین» جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس:

هنوز هم با عشق از دفاع مقدس برای مردم روایت می‌کنم

«مرتضی سعدالدین» گفت: «الان که از من می‌خواهند به عنوان راوی دفاع مقدس برای مردم روایت کنم، با وجود تمام محدودیت‌های حرکتی، هرگز به آن‌ها نه نمی‌گویم و با عشق این کار را انجام می‌دهم، چون عاشق هستم.»

خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» در دفاع از حقوق کارگران

«چند وقتی بود کارگرا از اینکه کارخونه‌دار‌ها حقوقشونو نمی‌دادن اعتراض داشتن. حاجی رفت با کارخونه‌دار‌ها به نفع کارگرا صحبت کرده، اما این طاغوتی‌های لامذهب دنبال خراب کردن حاجی بودن و شروع به زدنش کردند و در نهایت حاجی در بیمارستان بستری شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «احمدعلی طاهرخانی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطره شهید حبیب سیاوش کازرونی «۳»

چند ساعت هم‌سنگری با دوستان ارتشی

شهید «حبیب سیاوش کازرونی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آن روز من خیلی گرفته شده بودم، علتش را هم نمی‌دانستم، اما خیلی نگران بودم. آن روز من و برادر قاسم فتاحی و برادر سیدباقر سعید پیش برادران ارتشی رفتیم، آن‌جا یک ضدهوایی بود و ما چند ساعتی آن‌جا بودیم...» متن کامل خاطره سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره شهید حبیب سیاوش کازرونی «۲»

دیدار دوباره با شکراله

شهید «حبیب سیاوش کازرونی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «صبح ما بعد از صبحانه که در مقر بچه‌های نانوایی خوردیم و در ساعت ۸ در نانوایی ایستاده بودیم که ناگهان شکراله وارد شد، من فهمیده بودم که او زخمی شده است ولی او ندیده بودم که ناگهان وارد شد خیلی خوشحال شدم، باور کنید دنیا را به من دادند...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید مسعود هوشیار «۴»

دانشمند انقلابی بر خاک شهادت آرمید

شهید «مسعود هوشیار» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « امروز صبح ساعت حدود ۷ بامداد به شهر قم رسیدم و پس از زیارت مرقد حضرت معصومه (سلام الله علیها) به زیارت امام خمینی نائل گردیدم و...» قسمت چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه