خاطرات شهدا - صفحه 9

خاطرات شهدا
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «60»

وضعیت ناگوار برای دیده‌بان‌ها

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «جهت باد از شمال به جنوب بوده و برای بيشتر محل‌های ديده بانی نامساعد بود، زيرا به سر و صورت آن‌ها می‌خورد و وضع ناگواری را برای ديده‌بانی به وجود می‌آورد...» قسمت 60 خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «59»

باران و برف غیرمنتظره در ۲۲ فروردین

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ابرهای سياه و ضخيم سطح آسمان را پوشانيده و باران با آهنگی يکنواخت شروع به باريدن کرد، به طوری که جوی‌های آب از فراز تپه‌ها و دشت‌های محدود دامنه تپه‌ها جاری شده بود...» قسمت 59 خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «58»

انتقال تجهیزات و آمادگی گردان برای ماموریت جنوب

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « قرار است فردا 22 فروردين ماه گروهبان مخابرات، خود را برای آوردن وسایل مخابراتی گروهان که قسمتی از آن‌ها در مراغه باقی مانده است به آن‌جا بفرستم تا...» قسمت 58 خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

ساعت مچی تنها یادگار شخصی‌ام در اسارت بود

«در یکی از ایستگاه‌های بازرسی کلیه وسایل شخصی ما را می‌گرفتند، من از صف عقب که در آن ایستاده بودم می‌دیدم که برای گرفتن ساعت می‌گفتند دست‌هایتان را بالا بگیرید من هم که یک ساعت مچی همراه داشتم بلافاصله ساعت را از دستم باز کرده و به مچ پایم بستم ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «سید ضیاء میرصادقی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید«محمد علی احصائی»

عنایتی ویژه از امام زمان (عج) به یک فرد ناشنوا

شهید «محمد علی احصائی» در خاطرات خود چنین می‌نویسد:« جبهه‌ها دنيای ديگری است، دنيایی از عرفان و ايمان و عشق به خدا و امام زمان(علیه السلام). از طرفی امام زمان (علیه السلام) عنايت خاصی به جبهه‌ها و به سربازان خود دارند. از اينجاست که معجزات زيادی در جبهه‌ها رخ می‌دهد، معجزاتی که با معيارهای مادی جور در نمی‌آيد...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطرات روحانی شهید محمد حسن ابراهیمی؛

توسل به «حدیث کسا» به سفارش یک شهید، مشکل‌گشای پزشک مسیحی شد

بردار روحانی شهید محمد حسن ابراهیمی نقل می کند: یک پزشک مسیحی اهل کلمبیا که از دوستان شهید بوده و تحت تأثیر معارف اهل بیت(ع) بود. گویا مشکلی برای اشتغال داشته که به شهید ابراهیمی می‌گوید. شهید ابراهیمی در پاسخ به مشکلش گفته: ما در مکتب‌مان چیزی به نام «توسل»داریم. سپس مطلب را توضیح می‌دهد و حدیث «کسا» را برایش می‌خواند و معنا می‌کند...»

سرباز‌های آینده امام

«اصرار داشت که حتماً به دیدار مراجع تقلید هم برویم موفق شدیم به دیدار آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله مرعشی نجفی برویم. در این سفر فرزندش غلامرضا را هم آورده بود. می‌گفت این‌ها سربازان آینده امام هستند. باید از همین کودکی با مفاهیم و معارف اسلام آشنا شود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات دختر شهید «مسیب مرادی‌کشمرزی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطرات شهید غلامحسین سجادی‌زاده:

پایبندی نماز اول وقت یک شهید در دل جنگ

چند ماه بعد از عملیات والفجر ۸ به اتفاق سید غلامحسین به خط مقدم در شمال شهر فاو اعزم شدیم. به خاطر شرایط خاص و ارتفاع کم سنگر‌ها مجبور بودیم نمازهایمان را نشسته بخوانیم اما در این شرایط شهید سجادی زاده ...» ادامه خاطرات را در متن خبر بخوانید.
خاطرات شهید «هاشم مرادی»به نقل از همرزمش؛

چهره نورانی «هاشم» در شب عملیات نشان از شهادت او داشت

چهره زیبا و نازنین او را هركس می‌دید متوجه می‌شد كه سفر آخر او است و به كاروان شهیدان انقلاب خواهد پیوست. هرگز فراموش نمی‌كنم روزی‌كه برای انجام عملیات بر ماشین‌های كمپرسی سوار شدیم با روحیه بسیار عالی، آیت‌الكرسی را به ما یاد می‌داد.
خاطرات مربوط به شهید «اکبر فتح‌الهی» به‌نقل از مادر شهید؛

پسرم به مردم تهیدست کمک می کرد

مادر شهید «اکبر فتح الهی» می گوید: پسرم خیلی مهربان، خوش رفتار و خوش برخورد بود و چون شغل پدرش نظامی بود بیشتر اوقات کودکی خود را در کوهستان‌ها در بین مردم تهیدست گذرانده بود و به آنها کمک میکرد.
شهید حمید ابراهیمی به روایت یکی از دوستان؛

تدبیر عملیاتی شهید «حمید ابراهیمی» بی‌نظیر بود

یکی از همرزمان شهید «حمید ابراهیمی» نقل می کند: حمید تدبیر عملیاتی بی نظیری در جنگها داشت.
زندگینامه شهید «علی عباس چاچ»؛

شهیدی که با مجروحیت در عملیات شرکت می‌کرد

شهید «علی عباس چاچ» در همه گرفتاری‌های انقلاب در کردستان، خوزستان جنگ با گروهک ها و در جنگ تحميلي با تمام قدرت و هميشه شرکت داشت و در اکثر عمليات شرکت کرد. چهار بار مجروح شد ولي هيچ وقت احساس خستگي يا کسالت و يا اينکه بگويد مجروح شده بازگو نمي کرد و آمادگي خود را چندين برابر مي کرد.
زندگینامه شهید «بهرام توکلی»؛

دانشجوی روانشناسی که در فاو شهید شد

شهید «بهرام توکلی» با وجود قبولی در رشته روانشناسی دانشگاه اصفهان ولی به جبهه رفت و در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید.

فقط شهید «ابوترابی» می‌ماند که هنوز با قدرت می‌دوید

«حدود ۴۰۰ اسیر پشت سرش می‌دویدند. بعد از مدتی یکی یکی از نفس می‌افتادند. آخر سر فقط خودش می‌ماند که هنوز با قدرت می‌دوید ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سید آزادگان، شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «57»

مراقبت ویژه با نزدیک شدن تعویض نیرو

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آنروز بيست فروردين هوا آرام با لکه‌های ابر بود و تعدادی از سربازان گروهان دوم که در انتظار تعويض بودند و پايين رفته بودند بالا آمدند، زيرا قرار نشد هلیکوپترها کسی را بياورند...» قسمت پنجاه و هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «56»

تشدید فعالیت ضدانقلاب

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ضد انقلاب هم شنيده بودند که ما به زودی عوض می‌شويم و قرار است روز19 فروردین تعدادی از هلیکوپترها تعدادی از سربازان را تخليه کنند و واحد تعويض کننده از راه برسد اين بود که فعاليت خود را تشديد کرده بودند...» قسمت پنجاه و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «55»

تپه کله قندی

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دشمن بيش از چند رگبار نزدند زيرا گلوله خمپاره انداز بر سر آن‌ها فرود آمد و آتش آن‌ها خاموش شد چندين خمپاره به محل تيراندازی آن‌ها آتش شد و آن‌ها مجبور به فرار شدند...» قسمت پنجاه و پنجم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «54»

آتش خمپاره، پاسخی قاطع به دشمن

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «چون تعدادی از دشمنان در آن حوالی کمين کرده بودند، شب از سمت جنوب پايگاه من چند تا گلوله رسام از طرف دشمن به پايگاه تيراندازی شد که آن نقطه را با خمپاره 81 کوبيدم و تيراندازی قطع گرديد...» قسمت پنجاه و چهار خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.

برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای مقاومت در شهرستان سروستان

مراسم بزرگداشت شهیدان مقاومت سید حسن نصرالله و سید هاشم صفی‌الدین با سخنرانی سردار ابراهیم بیانی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس در شهرستان سروستان برگزار شد.
خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «۵۳»

روحیه‌ای برای گروهان، دلتنگی‌ای برای خانواده

شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «من خودم به شهادت همه پرسنل گروهان مظهر روحيه بودم، ولی در نهان دلم برای بچه‌ها و يا خانواده‌ام يک ذره شده بود و آرزو می‌کردم خداوند سلامتی عطا فرمايد تا اين چند روز نيز به سلامتی سپری شود و سالم به نزد خانواده‌ام برگردم...» قسمت پنجاه و سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه