برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«فرمانده تیپ گفت حالا چه کار کنیم و چطور از سیم خاردار بگذریم گفتم سیم خاردار را ببندیم به تانک و بکشیم و ببریم. گفت فکر خوبی است به مطیعی گفتم و او هم قبول کرد. قبل از آن یک لودر فرستادیم که خاک زمین را برداشت و راه را باز کرد و رفت جلو ...» ادامه این خاطره را از رزمنده دفاع مقدس «ولیالله محمدی» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.