پدر شهید «مصطفی ولی» میگوید: پسرم از من درخواست کرد اجازه دهم به جبهه برود و من به او گفتم تو از چیزهای ساده میترسی اما مصطفی جواب داد؛ من از مردن وحشت دارم. اگر اینجا بمیرم هدر رفته ام . ولی اگر در جبهه شهید شوم یا اتفاقی برایم بیافتد آرزوی من برآورده شده، در آن جا هیچ وقت نمرده ام.
کد خبر: ۵۷۷۸۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۹
یادلار، خاطرهلر(2)
خاطرات شنیدنی از شهید «حسین نوروزی فر» در قالب برنامه صوتی یادلار، خاطره لر(2) با طراحی و اجرای سید یعقوب شبیری منتشر میشود. در ادامه این صوت را همراه باشید.
کد خبر: ۵۷۷۸۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۹
فرزند شهید «سیدستار هاشمی» تعریف میکند: یادم هست مراسم تشییع باشکوهی از همدان تا زنجان برگزار شد. از گارد نظامی گرفته تا روحانیت و مردم عادی آمده بودند. حتی مریدانش که عده ای از سنی های کردستان و کرمانشاه و همدان بودند. پدر با سنی ها طوری رفتار می کرد که باعث شده بود عده ای شیعه شوند.
کد خبر: ۵۷۷۶۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
پدر شهید «محمدعلی حاتمی» میگوید: از ناحیه صورت زخمی شده بود و باید عمل میکرد اما گفته بود تنها چیزی که الان واجب است جبهه است، نه عمل صورتم. سالم بمانم برمیگردم و عمل میکنم.
کد خبر: ۵۷۷۶۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۶
برادر شهید «گل برار عسگری گلوگاهی» میگوید: شهادت را پاکی، خلوص، نزدیکی و شتافتن به سوی معبود خود میدانست.
کد خبر: ۵۷۷۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۴
شهید سردار «عباس محمدی» در دست نوشتههای خود مینویسد: از هر سنگری که تیری شلیک میشد، چه در سیلبند اول چه در خاکریز دوم، با آرپیجی و اسلحه نارنجکانداز برادران منهدم میشد. چند نفر از برادران زخمی شده بودند. رسول فتحی زخمش نسبت به بقیه عمیقتر و از ناحیه شکم بود و خونریزی داشت.
کد خبر: ۵۷۷۴۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۳
شهید «سیف اله افشار» در خاطرات خود مینویسد: پدرم بعد از اینکه فهمید پای چپم قطع شده بی هوش شد و به زمین افتاد، بعد از اینکه به کمک دکترها به هوش آمد من به او روحیه میدادم و میگفتم که من حالم خوب است و چیزی نشده و هیچ اتفاقی نیفتاده، خدا بزرگ است.
کد خبر: ۵۷۷۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۲
مروری بر زندگی دانشآموز شهید جاویدالاثر «محسن هاشمی»
از جنبههای بارز شهید جاویدالاثر «محسن هاشمی» علاقه شدید وی به حفظ احادیث پیامبر و ائمه داشت، در مورد هر مسئلهای برای مثال حدیث میآورد و در هر رابطه از حدیث استفاده میکرد. کودکان و بچههای محل را با قرآن آشنا و آموزش میداد و به این کار عشق میورزید. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت به معرفی خصوصیات اخلاقی این شهید دانش آموز می پردازد.
کد خبر: ۵۷۷۳۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۲
آخرین بار که بعد از شهادتش او را دیدم نه در خواب، بلکه در واقعیت برای زیارت سیدالشهدا به کربلا رفته بودم. در صحن حرم امام حسین علیهالسلام حمید را دیدم که نماز میخواند و زیارت عاشورا را با صدای بلند تلاوت میکرد. بعد از اینکه دعایش تمام شد به من نگاه کرد و خندید و گفت: شما هم به کربلا آمدهاید. بله حمید راهش را شناخت.
کد خبر: ۵۷۷۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۱
برادر شهید «میکائیل نجفلوی ترکمانی» تعریف میکند: مادر آرام و قرار نداشت یک شب برف زیادی باریده بود. او احساس میکند که صدای درب میآید و صدای میکائیل که مادر را صدا میزند. مادرم با خوشحالی به حیاط آمده هر چه صدای پسرم پسرم میکند صدایی نمیشوند، فلذا به کوچه میآید در میان برفها و شدت سرما پسرش را صدا میکند.
کد خبر: ۵۷۷۲۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۰
فرمانده از شهید «باقر ابرازه» پرسید: همه نفرات مسلح بودند. شما نترسیدید؟ شهید پاسخ داد؛ خدا با ماست. من پنداشتم که شما افراد ارتش عراق هستید و عزم خود را جزم کردم که تا میتوانم از شما بکشم و مابقی را خلع سلاح کنم. برای خدا که کاری نداشت شما را شکست بدهد. برای ما هم که جز نعمت شهادت، پیآمد دیگری نبود. در اینجا بود که فرمانده مسلح دست بر دوش یکی از برادران عزیز همراه خود زد و گفت. میبینی؟ اینگونه است که امام فریاد بر میکشید آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، نه رهبر میترسد و نه رهرو…
کد خبر: ۵۷۷۲۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۱۰
خواهر شهید «قاسمعلی حسن پور» میگوید: هر وقت به جبهه میرفت بسیار خوشحال بود انگار میخواست به مکه برود با او روبوسی کردم و شهید میگفت: چرا هر وقت من میروم با من روبوسی میکنید من خجالت میکشم.
کد خبر: ۵۷۶۸۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۶
خاطرات/
خواهر شهید «حافظ نوری» می گوید: برادرم به مادرم گفته بود که از مادر شهیدان خجالت میکشم که چرا شهید نمیشوم. او واقعا عاشق شهادت بود.
کد خبر: ۵۷۶۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴
«شمسی بیات» از روزهای جبهه و جنگ چنین میگوید: یک بیمارستان صحرایی مکانی بود که برای فعالیت ما انتخاب شده بود. در پانسیونی نزدیک بیمارستان مستقر شدیم فضای بیمارستان کاملاً با بیمارستانهای عادی متفاوت بود. تفاوتی بین افراد و مشاغل و مسئولیتها وجود نداشت. مابقی این خاطره را در ادامه مطلب بخوانید.
کد خبر: ۵۷۶۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳
دوست شهید «رمضان علی آقاگلی» میگوید: یکی از خصوصیات بارزش در موقع نمازهای یومیه به خانه مردم میرفت و آنها را برای نماز و رفتن به مسجد ترغیب کند.
کد خبر: ۵۷۶۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱
بانوی حماسه ساز زنجانی که در شامگاه پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ و در آستانه ۱۰۰ سالگی درگذشت، مادر شهید «صادق سنمار» بود که بخش عظیمی از ثروتش را در راه پیروزی انقلاب صرف کرد.
کد خبر: ۵۷۵۸۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷
جانباز رهبر علی احمدی می گوید: در جبهه بودیم ناگهان راننده تانک عراقی ها ما را دید، آن هم تانکی که هیچ گلوله، آرپی جی اثری بر آن نداشت. تانک به سمت ما شلیک کرد. مثل این که ما زنده به گور شده بودیم. ماجرای این خاطره را در ادامه مطالعه کنید.
کد خبر: ۵۷۵۷۳۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۵
خواهر شهید «نظرعلی اصغری» میگوید: بعد از فوت پدر برای ما خواهرها و برادرها زحمت زیادی کشید آنقدر به ما محبت میکرد که لحظهای بیپدری به فکر ما هم نمیآمد.
کد خبر: ۵۷۵۶۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۳
یکی از دوستان «سید عبداله بشیری موسوی» می گوید: خبر آمد که امروز دکتر چمران که به پاوه رفته بود از نیروی هوایی درخواست کمک میکند. از پایگاه همدان یک فانتوم برای عکس برداری و در صورت نیاز بمباران محل تجمع ضد انقلاب به سمت پاوه حرکت می کند. در ادامه ماجرای کامل را بخوانید.
کد خبر: ۵۷۵۵۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
برادر شهید «سید عبداله بشیری موسوی» از برادر خود روایت های جالبی را بیان می کند. در یکی از این روایت ها می گوید: وقتی شنیدیم که دوره اش تمام شده و قرار است برگرد، آقام و مادرم تصمیم گرفتیم به استقبالش بروند. وقتی فهمید ناراحت شد. گفت: من راضی نیستم شما به زحمت بیفتید. من خودم میام.
کد خبر: ۵۷۵۵۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۲