خاطره

آخرین اخبار:
خاطره

روایت مادر شهید آجرلو: «گفت نمی‌دانم خبر شهادتم را کی می‌آورند»

پیش از انقلاب، در مسجد برای نوجوانان از امام خمینی(ره) سخن می‌گفت و پس از آن، هیچ کاری برای انقلاب از دستش برنمی‌آمد. مادر شهید «حاج احمد آجرلو» از روزهای نخستین مبارزه پسرش می‌گوید تا لحظه‌ای که خود احمد، خبر شهادت برادرش را با گریه به مادر رساند و سپس، در سالگرد همان برادر، خود نیز به شهادت رسید. روایتی از عشق به امام، جبهه و وصیتی که گفت: «برایم گریه نکنید، فقط خوشحال باشید.»
جانباز ۳۵ درصد:

بعثی‌ها موشک زدند و مسجد بر سرمان تخریب شد

جانباز سرافراز «غلامعلی جعفرزاده» بیان می‌کند: «زمانی که از طرف تیپ بیت المقدس به اندیمشک اعزام شدم در مسجد غریبان بودم. شب نیرو‌های بعثی عراقی اقدام به شلیک موشک کردند که باعث شد مسجد بر سرمان تخریب شود ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

خمپاره به دست راستم برخورد کرد

جانباز ۳۵ درصد «اسماعیل تقی لو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در پایگاهی در منطقه عملیاتی فاو و یک کیلومتر مانده به مرز عراق در حال نگهبانی بودم که ناگهان صدای سوت خمپاره آمد و به دستم برخورد کرد و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

یک هواپیمای عراقی، موشک را به سمت من شلیک کرد

جانباز ۴۰ درصد «ابراهیم خلیل نیک خواه» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «بعد از عملیات والفجر ۹ در موقعیت بودیم که هواپیماهای عراقی حمله کردند و من با تیرباری که در اختیار داشتم شروع به شلیک کردم و یک هواپیمای عراقی موشک را به سمت من شلیک کرد و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

برای شناسایی نیرو‌های عراقی رفتم که در بازگشت مجروح شدم

جانباز ۳۵ درصد «مراد دودکانلو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «قبل از انجام عملیات برای شناسایی به سمت نیرو‌های عراقی رفتم، اما در برگشت مورد هجوم نیرو‌های عراقی قرار گرفتیم و بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شدم و ...»
«عباسی اقدم» جانباز ۴۵ درصد

خمپار‌ه‌ها به سنگر بالای سر ما اصابت کردند

جانباز سرافراز «محمدرضا عباسی اقدم» بیان می‌کند: «اوایل شب در طرف عراق یک سنگر دایره‌ای داشتیم که برای استراحت آنجا رفتیم. هنوز کامل به خواب نرفته بودیم که خمپار‌ه‌ها به سنگر بالای سر ما اصابت کرد و کامل زیر خاک ماندیم ...»
«میر محمد بختیاری» جانباز ۳۵ درصد

اگر پرچمی از دست سرداری بیفتد، دیگری آن را برمی‌دارد

جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس بیان می‌کند: «همانطور که رهبر هم گفتند که اگر پرچمی از دست سرداری بیفتد، سردار دیگری آن را برداشته و حاج قاسم سلیمانی خواهد شد و این پرچم را به صاحب آن امام زمان (عج) خواهیم رساند و دشمنان هم بدانند بسیجی‌ها زنده هستند ...»

علیرضا دانشجویی بود که تاحد توان مشکلات اطرافیان را حل می کرد

دوست و همکار شهید «سیدعلیرضا ترابی» یکی از دانشجویان شهید استان زنجان تعریف میکند: تلاش و همّت وی در حل مشکلات دیگران بارز بود تا حدی که در توان داشت از طریق تهیه ملزومات مورد نیاز دیگران سعی در رفع مشکلات آنان می‌نمود. از خصوصیات چشمگیری که می‌توانم به آن اشاره نمایم روح پژوهشگری و دانشجویی او بود.

شهیدی که با وضو به دیدار حق شتافت

«حسین شریفی»؛ بسیجی ایثارگر، در گیلان غرب پس از وضو و یاد خدا به آرزوی دیرینه‌اش رسید و با طهارت به شهادت نائل آمد.
خاطرات شفاهی جانبازان

در زمستان آب را از برف تهیه می‌کردیم

جانباز ۴۰ درصد «نیت ولیلو» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در مناطق عملیاتی سردشت بوکان و در کوهستان‌ها تا نیمه شب نگهبانی می‌دادم. به دلیل صعب العبور بودن منطقه، روزهای بسیاری بدون آب و غذا می‌ماندیم و در زمستان آب را از برف تهیه می‌کردیم و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

مرا شبانه اسیر و تحویل بعثی‌ها دادند

جانباز ۴۰ درصد «کاطم خلخالی» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «به دلیل اینکه با احزاب معاند همکاری نمی‌کردم بعد از مدتی من را شبانه در منزلم در روستا اسیر و تحویل نیروهای بعثی عراقی دادند و ...»

قرآن در زندگی «فهیمه» واقعا جاری بود

هم دوره‌ای شهید «فهیمه سیاری» می گوید: وقتی فهیمه شهید شد برای عرض تسلیت به منزلشان رفتم. از در ورودی  تا اتاق مطالعه و حتی آشپزخانه ، در جاهای مختلف ، آیات قرآن را نوشته بود ، درست مثل حجره اش در مدرسه. روی دیوار راه پله این آیه را با دست خط خود نوشته و قاب کرده بود : فأین تذهبون( به کجا می روید). از وقتی که با او آشنا شدم همینگونه بود. دوست داشت جهان ، هستی و  امورات عادی زندگی را از زاویه قرآن کریم ببیند.

مایه افتخارتان می شوم

مادر شهید «فهیمه سیاری» تعریف می‌کند: یک روز فهیمه از قم آمد و گفت: مادر می خواهم به جبهه بروم ولی بابام راضی نمی شود. شما بابام را راضی کنید. گفتم: شاید بابات دلیلی داره گفت: چه دلیلی گفتم : حاج آقا می گوید: شما دخترید می روید کردستان ، دست دشمن می افتید و آبروی ما می رود . گفت : به آقام بگو که نه تنها آبرویتان نمی رود بلکه مایه افتخارتان هم می شوم.

الهی که عاقبت به خیر بشی!

مادر شهید «فهیمه سیاری» از فرزندش می‌گوید: یک روز فهیمه مرا خیلی خوشحال کرد. از شدت شوق در آغوشم گرفتم و بوسیدمش .  از ته دل گفتم: مادر جان الهی که عاقبت به خیر بشی! وقتی خبر شهادتش را برایم آوردند به یاد دعای آن روزم افتادم. با اینکه من خیر را در ازدواج ، بچه دار شدن و ... می دیدم اما او به جایی رسید که خیر دنیا و آخرت را یکجا بدست آورد.
خاطرات شفاهی جانبازان

در کمین گرفتار شدیم و من گلوله خوردم

جانباز ۴۰ درصد «جعفر صادق درستی» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در منطقه سردشت برای مقابله با گروه‌های معاند مستقر بودیم که در کمین گرفتار شدیم و چند تن از دوستانم شهید شدند و من نیز از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفتم و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

جانبازی در اثر انفجار آرپی‌جی

جانباز ۴۵ درصد «مجید هاشمی» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «من در لشگر عاشورا آرپی‌جی‌زن بودم و خرج آرپیجی من پاره بود و زمانی که خواستم شلیک کنم متاسفانه منفجر شد و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

نیمه شب به خط مقدم عراق رسیدیم

جانباز ۴۵ درصد «رشید صفرعلیزاده» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «ادامه عملیات والفجر ۸ بود که با گردان خط شکن حر برای گرفتن کارخانه نمک رفتم و در نیمه شب به خط مقدم عراق رسیدیم و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

به مهدی (باکری) گفتم مهمات نداریم

جانباز ۴۰ درصد «منصور محمد زاده» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در عملیات والفجر ۱ به مهدی (باکری) گفتم مهمات نداریم، گفت صبر کنید و شخصا بدنبال مهمات رفت و لحظاتی بعد با یک وانت تویوتا مهمات برای رزمندگان آمد و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

هر لحظه احتمال درگیری بود

جانباز ۴۵ درصد «شجاع نوروزی» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «در منطقه عملیاتی کردستان همیشه درگیری بود و دشمن مانند جبهه در جلو نبود بلکه بدلیل فعالیت گروه‌های معاند هر لحظه و از هر سو احتمال درگیری بود و ...»
خاطرات شفاهی جانبازان

ماجرای یک عملیات غافلگیری و شاد کردن دل امام

جانباز ۴۵ درصد «ابراهیم الوداری» در بیان خاطرات خود اظهار داشت: «فرمانده گردان ما قبل از عملیات کربلای ۵ سخنرانی کرد و گفت بدلیل شکست عملیات کربلای ۴، قلب امام عزیزمان غمگین شده است و باید دل امام را شاد کنیم و یک عملیات غافلگیری انجام دهیم و ...»
طراحی و تولید: ایران سامانه