شعر دفاع مقدس - صفحه 13

آخرین اخبار:
شعر دفاع مقدس

ملاحظاتی در مورد نقد شعر دفاع مقدس

معانی متعددی برای واژه نقد ذکر شده است. از جمله این معانی می توان به موارد زیر اشاره کرد: پول رایج، پول نقد (در برابر نسیه)، انتخاب سره، ارزیابی و سنجش، محک زدن، نمایش خوب و بد چیزی، انتخاب بهترین.

«سنگر عشق» سروده ای از محمدرضا یاسری

ای دوست بخوان ز دفتر عشق عنوان بلند سنگر عشق

فضای جدید و جوان، در شعرهای دفاع مقدس

برخی تصور می کنند در عرصه شعر دفاع مقدس اتفاق تازه ای نیفتاده اس و شعرهای نسل جدید شاعران دفاع مقدس چیزی جز تکرار همان مفاهیم و مضامین شعرهای شاعران نسل اول و دوم دفاع مقدس نیست.

«مثنوی درود» در رثای شهدای دفاع مقدس

بگردان ایران سراسر درود ز رود ارس تا به اروند رود

سروده ای از محمدرضا یاسری

ایمن مشو ز خصم و فریبش مخور به رزم ماری که زخم خورده مپندار خفته است

غزل «خون دل» در وصف سلمان هراتی

ز بوستان ادب، بلبلی خوش الحال رفت که لاله را، ز غمش خون دل به دامان رفت

سروده ای از حکایت عافیت طلبان در میدان جنگ

ای رفته در لباس مسلمانی بگذار، کاهیل و تن آسانی

غزلی در وصف شهید شاعر احمد زارعی

شب تیره گون و ابر زمستانی ما، مانده ایم و دیده بارانی

غزلی در وصف حال کارگرانی که در دو سنگر حماسه آفریدند

هرگز حذر نکرد و خطر کرد، روز رزم کو مرد جنگ بود و هراس از خطر نداشت

«خرمشهر» غزلی از چمن تهرانی

گرچه کاروان باشد از ما، تشنه تر بر آبِ عشق همچو خرمشهر، کی این آب دارد تابِ عشق؟

تصویر عشق

خصم غافل، کاخر طاقت سرپنجه نیست روبهان فتنه جو را، در نبرد شیر عشق
تقدیم به جانبازان جنگ تحمیلی؛‌

داغی از لاله و رنگی ز شقایق داری

در فضا شهپرِبازان شکاری با تست عشق چون جلوه کند، آینه داری با تست
(تقدیم به آزادگان عزیز، به مناسبت ورود به میهن)

شیر صولتان

ای عاشقان صادقِ رهبر، خوش آمدید وی رنج دیدگانِ دلاور، خوش آمدید
(تقدیم به شهدا، رحمت الله علیهم اجمعین)

شهید

چشید از قدح عشق، شهدِناب، شهید کشید سر ز گریبانِ آفتاب، شهید

یادیاران غزلی از محمدرضا یاسری

گفتا شرارِ آهی، از جانِ داغداری از دیدگان دمادم، ریزم گلابِ ماتم

سروده ای از محمدرضا یاسری

گر بریدی دل زِ سر، این گوی و این میدان عشق قصه فرهاد و مجنون این زمان منسوج شد

سروده ای از مجموعه شعرهای محمدرضا یاسری

رهسپاران باشتاب، اینک بگوش دل نیوش کز درایِ کاروانها، گوشِ گردون پرصداست

غزلی از محمدرضا یاسری

در پی دشمن ما، جمله شیاطین بودند حال آن لشگر افتاده ز پا را نگرید
طراحی و تولید: ایران سامانه