خاطرات شهدا - صفحه 154

خاطرات شهدا
خاطراتی از شهید محمد حسن پریمی

تا كرانه‌هاي آبي خدا

من يك بسيجي‌ام، رهبرم را دوست دارم اسلام را دوست دارم،‌مي‌دوني اگر من و امثال من نرن هزاران پيرزن و پيرمرد ديگر از بين مي‌روند و در حالي كه اشك صورت سفيدش را نمناك مي‌كرد. خود را در آغوش برادر انداخت و گفت: مانعم نشو داداش من خوانده شدم و به آسمان نگاه كرد و گفت: به كرانه آبي خدا خوانده شدم.
شهادت عملیات کربلای5؛

خاطره خودنوشت شهيد خداداد شرفی

همين طور که نشسته بودم مي خواستم لقمه اي نان بخورم يک مرتبه يکي از برادران بسيجي نور آباد از لشکر فجر آمد تعاون و يک مرتبه گفت خيلي شهيد داده ايد...
چهل سالگی انقلاب

شهدای فجر آفرین/ برگی از خاطرات «شهید حیدر علی امیرخانی»، عشق به امام خمینی«ره»

زمانی که برادرم به شهادت رسید حیاط خانه ما مقدار زیادی نفت وجودم داشت بعدها فهمیدم که برادرم به دلیل علاقه زیادی که به امام خمینی ( ره ) داشت نفت را بین کسانی تقسیم می کرد که عشق و علاقه زیادی به امام خمینی ( ره ) نشان می دادند.
چهل سالگی انقلاب

فجرآفرینان گلستان/ برگی از خاطرات «شهید مسعود گلدسته»

یک روز برادرش به خانه آمد، من نهار املت درست کرده بودم و در حال شستن لباس بودم که گفت: من این نهار را نمیخورم. همان لحظه مسعود آمد...
چهل سالگی انقلاب

شهدای فجر آفرین/ خاطراتی از معلم »شهید مسلم مازندرانی»/ کفش های خاکی

کفش های خاکی پدرش را پوشید و وارد جمعیت شد و از ما دور شد. متوجه شدم می خواهد به شهر برود، به او گفتم نرو ولی به حرفم گوش نداد و رفت، او رفت و دیگر باز نگشت.
چهل سالگی انقلاب

شهدای فجر آفرین/ «شهید محمد حسن درویش محمدی»، لبیک گفته به فرمان امام

برادر جان رهبر عزیزمان ما را برای شرکت به تظاهرات ها دعوت کرده است. اگر ما گوش به فرمان نباشیم معلوم نیست چه می شود.
چهل سالگی انقلاب

شهدای فجر آفرین/ «شهید برات الله آبرودی»، طعمه ی عشق

برای نجات فرزندم دستم به آسمان نمی رسید. دست دلم را دراز کردم.

آرزوی شهدا چه بود؟ / خاطره روز نوشت شهید جمال ظل انوار (8)

آرزو داشتند که پيروزي کامل اسلام را ببينند آرزو داشتند که گسترش اسلام را در همه ي ابعادش ببينند و با اين آرزوها پا به ميدان گذاشتند با اين اميد که اگر شهيد شدند ما زنده ها راهشان را ادامه بدهيم ...
چهل سالگی انقلاب

شهدای فجر آفرین/ «شهید محمد مهدوی» این لباس دامادی من است

این پارچه کت و شلواری را به تو هدیه می کنم، برای دامادی خود نگه دار. من با حالت ناراحتی به او گفتم: این چه فرمایشی است که می کنید: گفت: این یک واقعیت است دیر یا زود خبر شهادت مرا خواهی شنید.
سال روز شهادت

خاطرات شهید «محمد زمان مهاجر» به نقل از مادر شهید

مادر جان! من به جبهه بروم ستمی نمی بینم آنجا اصلا سختی به من نمی دهند این حرفها را زد که من ناراحت نباشم و آسوده خاطر باشم.
خاطره ای کوتاه از نادر عزیزی برادر شهید هوشنگ عزیزی

بنی صدر بطور عمد در مسئله جنگ کارشکنی می کرد

هوشنگ عزیزی فرزند علی محمد در22 اردیبهشت ماه سال 1343 در تهران قدم به این جهان گذاشت و در دوم مردادماه سال 1360 در منطقه سوسنگرد مورد اصابت خمپاره از ناحیه شکم قرار گرفت و شربت شهادت را جانانه سرکشید.

پرمخاطب‌ترین آثار دفاع مقدس سال گذشته کدام‌اند؟

در یک سال گذشته در حوزه دفاع مقدس کتاب‌‌های «خاک‌های نرم کوشک: خاطرات خانواده و همرزمان شهید» و «من زنده‌ام: خاطرات دوران اسارت» به چاپ 212 رسیده و بر صدر جدول بیشترین نوبت چاپ کتاب‌های این حوزه قرار گرفتند. همچنین کتاب «سی و هشتمین روایت» در نخستین چاپ خود با 100 هزار نسخه دارای بیشترین شمارگان کتاب بوده است.

وقتی ریسک بزرگ ایرانی‌ها، فرمانده عراقی را حیرت‌زده کرد

فرمانده تیپ عراقی که در بین اسرا بود اعتراض می‌کند که چرا ما را به بی راهه می‌برید و مسیری که به سمت نیروهای ایرانی می‌رود غیر از این مسیر است.
«شهید محمد رخشانی»

آخرین دیدار مادر با فرزند شهید

مادر برایم دعا کن این آخرین دیدار باشد. برایم دعا کن وقتی به جبهه بازگشتم شهید شوم. او رفت و به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
سردار شهید حاج حسین همدانی

انقلاب در همدان از "مریانج" و "مسجد پیغمبر" شروع شد

اولین جرقه‌ علنی انقلاب در همدان بعد از شهادت آقا سید مصطفی خمینی زده شد. ما یک شهرستانی در حاشیه شهر همدان به نام "مریانج" داریم که مردم متدین و سلحشوری دارد، که در آنجا توسط برادرانی مثل شهید یارمحمد مراسمی برگزار شد که کار از آنجا آغاز شد.

خاطرات شهدا : سردار شهید حمید هاشمی

در جلسات انجمن اسلامی دبیرستان عنوان می شد که برای تابستان کاری برای مناطق محروم بکنیم. این مسئله ی مهمی برای حمید شده بود. یک روز دیدم در می زنند! رفتم در را باز کردم دیدم حمید هاشمی است! گفت: آماده شو برویم مناطق محروم!
نقش قزاق ها در دوران دفاع مقدس

«شهید عبدالمطلب شادکام»/ رفتن به جبهه را عمل به فتوای رهبری می دانست

تابع امامت و ولایت بود و سرپرستی و ولایت رهبر عزیزمان بر جامعه مسلمین را یک امر مهم می دانست.
نقش قزاق ها در دوران دفاع مقدس1/ «شهید صفرعلی عراقبای»

اولین شهید قزاق دفاع مقدس کیست؟

«شهید صفرعلی عراقبای»، اولین شهید از شهدای قزاق ایران است. وی در سال 1359، در کردستان شهید شد. در آن سال ها من در دانشگاه تربیت معلم تهران بودم و در رشته ادبیات فارسی درس می خواندم. روزی از کنار میدن فردوسی تهران عبور می کردم که غلام، برادر شهید را دیدم، او نگران در گوشه میدان ایستاده بود و نمی دانست که به کجا برود.
معرفی کتاب

کتاب "حجله آبی آسمان " خاطرات شهدا ی شهرستان حاجی آباد

کتاب "حجله آبی آسمان "مجموعه خاطرات شهدا ی شهرستان حاجی آباد به قلم اعظم پشت مشهدی می باشد که با همکاری و حمایت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان تدوین و توسط نشر شاهد منتشر گردیده است

خاطره ای از شهید عملیات کربلای 5 موسی نصیریان: مطمئن باشید جایی حساب میشه

برای اینکه مطمئن شوم عاقلانه تصمیم می گیره، گفتم: چون دفتر آماده به خدمت سربازی نگرفتی، این جبهه رفتنات جزء سربازیت حساب نمی شه.موسی لبخندی زد و گفت : مطمئن باشید جایی حساب می شه که از سربازی خیلی بالاتره.
طراحی و تولید: ایران سامانه