خاطرات - صفحه 46

آخرین اخبار:
خاطرات
شهید صبح - روایتی از همرزم شهید علی محمدی؛

شهید به تنهایی وارد سنگر دشمن شد/ بسیار شجاع و نترس بود

شهید به تنهایی از پشت وارد سنگر دشمن شد بعد از چند لحظه صدای ناله کوتاه و ضعیفی به گوشم خورد. علی را دیدم که زخمی شده، به طرفش رفتم. هوا روشن شده بود. نسیم خنک صبح صورت علی را نوازش می داد.
تلخيص كتاب

معرفي كتاب گلبرگهاي سرخ كردستان

دانش آموزان کردستان نیز علی رغم سن کمشان حضور در میادین جنگ را بر ماندن روی نیمکت های کلاس درس ترجیح دادند و بسیاری از آنان با قطره های خونشان مسیر تعلیم و تربیت را برای همنوعان بعد از خود هموار ساختند که امروز نیز ما دستیابی به دستاوردهای عظیم کشور در تمامی زمینه ها را مدیون و مرهون این عزیزان هستیم.
خواب مشترک- روایتی از برادر شهید جلال امیری؛

خواب مشترک شهید و همرزمش به واقعیت پیوست / جلال و دوستش هر دو با هم غسل شهادت کردند

آن صبح هنگامی که از خواب بیدار شد خنده و آرامش عجیبی در چهره اش بود. بعد گفت: من دیشب خوابی دیده ام که مطمئنم امروز تعبیر خواهد شد. وقتی که خوابش را تعریف کرد یکی از بچه ها با تعجب گفت: " جلال اگر بگویم من دیشب همین خواب را دیدم باورت نمی شود."جلال و دوستش به رودخانه ای در نزدیکی محل لشکر رفتند و هر دو با هم غسل شهادت کردند.
خاکریز- خاطره ای از شهید محمد حسن محمدی؛

شهید به تنهایی و با سلاح هایی که از شهدا باقی مانده بود به مقابله با دشمن پرداخت

یک سر خاکریز خمپاره انداز کار گذاشته بود، وسط خاکریز کالیبر 50 و مسلسل و آخر خاکریز هم یک آرپی جی او سریع جا عوض می کرد و دشمن را هدف قرار می داد. به قدری سریع وخستگی ناپذیر این اعمال را انجام می داد که دشمن فکر می کرد با یک گروهان طرف است.
خاطراتی از شهید مجیدجعفری / جهاد

خاطرات ی از شهید والامقام مجیدجعفری

ما برای رسیدن به کمال واقعی باید جهاد کنیم.

مروری بر زندگینامه شهیدفریبرز سهیلی

شهید در شبانگاه بیستم مرداد ماه سال 1392 در هنگام گشت مرزی در منطقه هانی گرمله (نوسود) به کمین گروهک ضدانقلاب پژاک برخورد همراه سرباز وفادارش شهید هادی غلام اعتبار به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
مسافری از کمیل/ خاطره ای از شهید مرتضی خانجانی ؛

شهیدی که پس از قطعنامه 598 وصیت نامه خود را نوشت

اشک های داغ و سوزناک حاج مرتضی روی گونه هایش غلتید. پیش از این حتی لحظه ای فکر نکرده بود که ممکن است شهید نشود. تا اینکه منافقین کوردل بعد از اعلام قطعنامه به راه افتادند و این بار مرتضی مصمم تر از همیشه آماده شهادت شد.
در سالروز شهادت

روایتی اززندگی شهید«ناصر نوری»؛ از مبارزات انقلابی تا دفاع مقدس

تا هنگامیکه فعالیتهای انقلابی شروع شد، ایشان حدود 17 ساله بود که به شدت در گیر فعالیتهای انقلابی شد و یکی از بزرگترین آمالش این بود که انقلاب به پیروزی برسد و در این راه از هیچ کاری فرو گذار نمی کرد...تا اینکه در خرمشهر در پادگان دوره تیپ 55 هوابرد شیراز در حالیکه دوره تکاوری می دید بر اثر اصابت گلوله به آرزویی که می خواست ...

مجموعه انیمیشن «چند قدم مانده به او» این قسمت «اخلاص»

مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به او»
شهید آبان ماه

شهید حسین عبدالهی در نوجوانی شهادت را در آغوش گرفت

شهید حسین عبدالهی فرزند سیف اله در سال 1345 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 62/8/14 در منطقه خاک عراق به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
شهید امان الله عباسی؛

خسته نباشی فرمانده!

وقتی که لباس را پوشیدم،با هم از اهواز خارج شدیم و به نزد تعدادی سرباز رفتیم. آنها احترام خاصی برای فرزندم قائل بودند اما من نمی دانستم که پسرم چکاره است؟ و دلیل این که همه با او مشورت می کنند، چیست؟
در سالروز شهادت

برگهایی از خاطرات جبهه از دفتر خاطرات شهید« احمد علیپور یزدی»

ما به صبحگاهی نرفتیم و ما را دسته بندی کردند و راستی این را بگویم که بچه های محله را آنجا دیدیم «مسعود فتاحی» و «وحید» و «مجتبی غضنفری» حالش خوب بود ولی فقط مسعود درگروهان ما بود و امروز هم یک ماه است که بچه ها را آماده یک حمله مفصل کردند...
شهید مهر ماه

شهید جواد چیانه چلدوزی و احساس مسئولیتش

شهید جواد چیانه چلدوزی فرزند نجفعلی در سال 1352 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 73/7/20 در پایگاه خلیفان در منطقه مهاباد در حین تعمیر توپ، بر اثر انفجار به مقام والای شهادت رسید.

خاطرات ى از شهيد على مسگريان

شهيد على مسگريان فرزند رمضانعلی، متولد 30 شهريور 1344، شهادت : 1/ مرداد/1367(شلمچه)؛ خاطرات ى از شهید علی مسگريان به روایت آقای مهدی یوسفی امیری
خاطرات/شهید

در هرشرایطی تبسم بر لب داشت

تو با بی سیم حرف می زدی و کمک می خواستی . نیروهای کمکی از راه رسیدند. از دیدن نیروهای تازه نفس گل از گلت باز شده بود . منافقین از زمین و آسمان حمله می کردند اما تو می خندیدی و شعر می خواندی و به همه دستور می دادی
شهدای مهرماه

مختصری از زندگینامه و خاطرات شهيد عباس پازن

شهيد در روستاي ولي آباد عليا چشم به جهان گشود او پس از پايان بردن دوره ابتدايي تا سال دوم راهنمايي مشغول تحصيل بود.
به مناسبت سی امین سالروز شهادت

مادرم ما جوانان باید سدی برای دشمنان غاصب باشیم/«شهید الیاس منوچهری»

من نباید در خانه بنشینم، باید بروم و از خاک وطن، ناموس و سرزمینم دفاع کنم. باید بروم و از اسلام دفاع کنم. ما جوانان باید دست در دست هم دهیم تا دشمن غاصب را از کشور بیرون برانیم.
خاطرات یک خبرنگار؛

پس از سالها، هنوز خاطرات بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه را فراموش نکرده ام

فرشته زارعی، خانم خبرنگاری است که در سال های جنگ و در روز واقعه ی بمباران پناهگاه پارک شیرین کرمانشاه که آن زمان یک دختر دبیرستانی و شاهد ماجرا بوده، از واقعه ی تلخ آن روز می گوید.
شهید مهر ماه

خاطرات و توصیفات زیبای شهيد حسن رنجبر از جبهه ها رزمندگان

شهید حسن رنجبر فرزند مصطفی در سال 1334 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 60/7/24در خونین شهر در نبرد با مزدوران بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مجموعه انیمیشن «چند قدم مانده او»این قسمت «با شهید»

مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به تو»
طراحی و تولید: ایران سامانه