خاطره طنز؛
جانباز«عباس کیایی» از جانبازان دوران دفاع مقدس است. او در خاطرات ش به اعزام اردو های راهیان نور به مناطق جنگی هم پرداخته است. مطلب پیشرو خاطره طنزی است که در نوید شاهد البرز آن را میخوانید.
کد خبر: ۵۲۷۲۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۷
«درس عبرت» یکی از خاطرات کتاب « خاطرات حجهالاسلام حسینی همدانی» است. در قسمتی از این خاطره میخوانیم: «گفتند که خیلی ها را گرفتهاند از جمله همان سرگرد ریاحی، که در همان سلولی که شما بودید زندانی شده است. بیایید او را ببینید» گفتم:«نه چون روش من سرزنش نیست، همان بس است اما این شعر را برای او بخوانید که: «روز مظلوم اگر تیره و اگر مشئوم است روز ظالم به یقین تیره تر از مظلوم است»
کد خبر: ۵۲۶۹۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۶
خاطره ای از مادر شهید حسن قاسم پور؛
برادر شهید حسن قاسم پور از مادر زبان مادر نقل می کند: «روز قبل از رفتن، حسن با من خلوت کرد و در خصوص شهادت حرف زد؛ من تکانی خوردم ولی او خیلی مطمئن صحبت کرد و از من خواست در شهادتش بی قراری نکنم که این لیاقتی هست که نصیب هرکس نمی شود زیرا که عزتمندانه ترین مرگ است و من اطمینان کامل به شهادت حسن پیدا کردم».
کد خبر: ۵۲۴۹۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۸
پاسدار «حاج حسین اسماعیل بیگی» در خاطرات خود آورده است:حاج مهدی زندی نیا محلهای برخورد گلوله ها را نشانمان میداد و ما هم با این اسناد زنده ای که در پیش رویمان قرار داشت به خود میبالیدیم و افتخار میکردیم که گوشه مهمی از پیروزی در شب قبل وابسته به اقدامات نیروهای ادوات بوده است.
کد خبر: ۵۲۴۴۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۴
آنچه می بینید گزیده ای از مصاحبه با مادر شهید "الهیار دهقانی فورخورج " و خاطرات این مادر گرانقدر از روزهای زندگی ، حضور در جبهه ،مجروحیت و شهادت فرزندش و دلتنگی های این مادر بزرگوار پس از شهادت الهیار است.
کد خبر: ۵۲۳۹۳۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۷
خاطره ای از شهید علی قزی؛
مادر شهید علی قزی در خاطره ای در مورد شهید نقل می کند: «بعد از ماه ها به خانه آمده بود... ناگهان چشم پسرم به تلویزیون افتاد... تمام توجه او به تصاویر تلویزیون و بیانات امام بود... همان شب علی به جمع آوری وسایلش پرداخت. ما فهمیدیم که صبح می خواهد به جبهه برود گفتم این چه آمدنی بود. او گفت چون امام این چنین گفت اگر شاهرگم را بزنید هیچ کس نمی تواند جلوی من را بگیرد.».
کد خبر: ۵۲۳۵۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
زندگی نامه و خاطرات شاعر آزاده غلامرضا قدسی؛
غلامرضا قدسی نژاد شاعر آزاده و ادیب بلند آوازه خراسانی که در آذر ماه 1368 به خیل عظیم پروانگان پر کشیده سوی دیار معشوق الهی شتافته است، اشعار بسیاری را در انفرادی های زندان پهلوی سروده است؛ به طور میانگین هر دهه یک نوبت به دلیل شعر و نصر اجتماعی و انقلابیش به زندان های ساواک منتقل می شد. «نغمههای قدسی» عنوان مجموعه اشعار ایشان می باشد. در ادامه مطلب با زندگانی این شاعر آزاده آشنا خواهیم شد.
کد خبر: ۵۲۲۸۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۵
زندگی نامه و خاطرات آزاده سیاسی سید حسین طالبی؛
سید حسین طالبی هشت ماه از عمر خود را در زندان های کمیته مشترک ضد خرابکاری و ساواک مشهد سپری کرد و در روز چهارم آذر ماه سال 1354 از زندان های پهلوی رهایی یافت. این آزاده سیاسی از دوران اسارت و بازداشت خود در روز جشن رفع سوء قصد به جان شاه نقل می کند...
کد خبر: ۵۲۲۷۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
زندگی نامه و خاطرات آزاده سیاسی داود اشراقی؛
داود اشراقی که تجربه یک سال اسارت در زندان های کمیته مشترک ضدخرابکاری، زندان قصر و اوین را دارد درباره شکنجه های روحی در بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری میگوید: «وقتی ۱۶ آذر می شد، کمیته را خالی می کردند و جای دیگری می فرستادند. سخترین شکنجه روحی ما این بود که اگر خود افراد ما را می زدند، آن قدر دردمان نمیآمد که یکی دیگر را میزدند. وقتی یکی را می بردند اتاق شکنجه بزنند، آن نفر که داد میزد، از کانال کولر صدا توی بند می آمد و افراد بیشتر زجرمی کشیدند. وقتی دانشجویانی را که در ۱۶ آذر میگرفتند و می زدند، صدایشان توی بند میآمد، افراد بیشتر دچار شکنجه روحی میشدند.»
کد خبر: ۵۲۲۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱
«قصههای رفته از یاد» کتابی شامل خاطرات دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که به اهتمام «محمدعلی دهقانی یزدلی» امسال روانه بازار شد. جزئیات این کتاب ارزشمند را در نوید شاهد اصفهان بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۲۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸
مادر شهید سید محمدرضا واعظ مومنی: «خدا را شکر میکنم که به من افتخار داد مادر شهید باشم و امیدوارم جوانان مملکت ما قدر این خونهای پاک را بدانند».
کد خبر: ۵۲۱۸۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳
زندگی نامه/
نوید شاهد _ در زندگی نامه و خاطرات شهید علی ابراهیمی آمده است: علی، پیشتاز شروع مبارزات از مکان تحصیل خویش بود؛ به طوری که جای او و صدای او را همگان آشنا بودند. در ادامه خاطرات ی از رفیق شهید ابراهیمی را می خوانید.
کد خبر: ۵۲۱۰۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۴
نوید شاهد - مادر «شهید یعقوب دبیری نژاد» از شهدای دوران دفاع مقدس در روایت از فرزند شهیدش می گوید: «در جبهه ترکش خورده و به شدت مجروح شده بود، در بیمارستان بستری بود و نمی توانست مرحله دوم برای قبولی در دانشگاه امتحان بدهد، نامه نوشته بود و گفته بود: خدا کند در دانشگاه الهی پذیرفته شوم.» ادامه روایت از این شهید را درکلیپ زیر ببینید.
کد خبر: ۵۲۰۴۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
نوید شاهد - شهید علیرضا آبافت، دانش آموز سال آخر دبیرستان، امتحانات نیمه دوم را نیمه تمام گذاشت تا برای آزمون غیرت سنگ تمام بگذارد؛ دبیرستان را تمام نکرد اما با مهر قبولی شهادت، دبیرستانی اکنون به نام اوست و صدها و شاید هزاران دانش آموز با یادو خاطره او تحصیل کردند و او الگویی ماندگار برای دانش آموزان شد.
کد خبر: ۵۲۰۳۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۵
مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان:
نوید شاهد- مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس لرستان، گفت: مادران و همسران شهدا خاطرات ی دارند که برخی از آنها مانند افسانه است که باید با قلم هنرمندانه نویسندگان نوشته شده و در اختیار همگان قرار بگیرد.
کد خبر: ۵۱۹۹۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱
خاطرات/
نوید شاهد _ در خاطرات مادر شهید ابوالفضل ابراهیم زاده آمده است: موقعی هم که می خواست به جبهه برود گفت: مادر، مرا حلال کن اگر این چند سال به شما بی احترامی کرده ام.
کد خبر: ۵۱۹۷۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰
برگی از خاطرات سرباز شهید " عبدالحسن نامور"
نوید شاهد - برادر شهید نامور نقل میکند: « برادرم نسبت به واجبات شرعی حساس بود . خواب شهادتش را دیده بود و به برادر بزرگترم گفته بود که همیشه به خانواده احترام بگذارید .»
کد خبر: ۵۱۹۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۵
نوید شاهد – شیعه و سنی باهم و در کنار هم برای انقلاب خون دادند و این مصداق وحدت اسلامی است. این وحدت الان و در تفحص هم مصداق پیدا کرده، یعنی جنگی را که شیعه و سنی در ایران باهم پیش بردند، در واقع هر جا ما اتحاد داشتیم دشمن نتوانسته به ما غلبه کند و نصرت و پیروزی از آن ما بوده است. آنچه خواندید بخشی از خاطرات جانباز ماموستا «عبدالکریم فتاحی» است، در ادامه شما را به خواندن خاطرات جذاب این جانباز گرانقدر دعوت می کنیم.
کد خبر: ۵۱۹۱۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۳
نوید شاهد - «جانباز عباس کیایی» در بخش دوم خاطرات ش، نحوه به شهادت رسیدن «شهیدحمید روستا» را اینگونه نوشتهاست که حمید به من گفت: «دیشب خواب دیدم که داماد شدم و ساقدوش من هم رضا برادر خانمم هست. حالا رضا کیست، اولین شهید محل ما، دیگر باورم شد که لحظات پرواز پرستوهای عاشق فرارسیده است.» متن این خاطره را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۸۵۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۴
خاطرات رزمندگان؛
نوید شاهد - جانباز «عباس کیایی» از خاطرات روزهای زندگی در دزفول در دوران دفاع مقدس می نویسد: «شهر دزفول شهری مقاوم در برار موشک بارانهای بسیار سنگین دشمن در این هشت سال دفاع مقدس بوده و مردمش نیز مردانه مقاومت کردند و شهدای زیادی را تقدیم انقلاب کردند.»
کد خبر: ۵۱۸۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۲