خاطرات - صفحه 5

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات
نويد شاهد - فراخوان جشنواره ملی من افتخار می کنم «مرد میدان» با موضوع ثبت خاطرات پیشکسوتان جهاد و مقاومت دفاع مقدس توسط حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران منتشر شد.
کد خبر: ۵۱۸۴۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۲

پوستر | شهید ناجا علی اکبر اکبری
نوید شاهد - به مناسبت گرامیداشت هفته نیروی انتظامی بخشی از زندگی نامه شهید على اکبر اکبری از شهدای والامقام مرزبانی ناجا در شهرستان رشتخوار در قالب عکس نوشته منتشر شد.
کد خبر: ۵۱۸۱۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۲۰

نوید شاهد - شهید سید مهدی موسوی نژاد از شهدای والامقام خطه خلیل آباد پیش از رفتن به جبهه های نبرد علیه دشمن بعثی و در تماس هایی که از جبهه های نبرد با مادر صبور و فدارکار خود داشت، توصیه هایی مخلصانه و خواهش هایی از مادر خود کرد که در ادامه حرف های این شهید والامقام را به نقل از مادر ایشان می خوانیم.
کد خبر: ۵۱۷۹۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۸

نوید شاهد – مادر شهید «منصور اختیار الدینی» تعریف می کند: هر وقت منصور منو افسرده و ناراحت می‌دید با لبخند می‌گفت؛ صبر کن مادر آلان داروی مسکن برایت می‌آورم، بعد وضو می‌گرفت و شروع می‌کرد به خواندن قرآن کریم، با این کار دردهایم را التیام می‌بخشید.
کد خبر: ۵۱۷۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۷

برگزیده مطالب با موضوع شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد
نوید شاهد - استان خراسان رضوی در طول تاریخ خواستگاه شخصیت های دینی، علمی، ادبی، هنری و سیاسی بسیاری بوده است و مردم این خطه با داشتن روحیه آکنده از دلاوری، مردانگی و حق طلبی در گذران زمان وقایعی را از جنس ایثار و شهادت رقم زده اند. در این ویژه نامه به ابعاد مختلف زندگی، آثار به جای مانده و مطالب منتشر شده درباره شهید ترور و روحانی شهید، «شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد اشرفی» از چهره های برجسته انقلاب و دفاع مقدس، می پردازیم.
کد خبر: ۵۱۷۱۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۷

روایتی از زندگی شهید محمد الوانی؛
نوید شاهد - همرزم شهید محمد الوانی نقل می‌کند: «محمد بسیار شجاع و دلیر بود... خودش تعریف می‌کرد که با آن‌ها سر یک سفره غذا خورده و بعد از صرف غذا به سراغ یخچال رفته و از مواد غذایی آن برداشته و به سنگر خود برگشته بود».
کد خبر: ۵۱۶۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۳۱

نویدشاهد- فرهنگسرای خاوران در آستانه‌ی گرامیداشت هفته دفاع مقدس از کتاب «حاج صادق آهنگران» با حضور مقامات کشوری و لشکری رونمایی می‌کند.
کد خبر: ۵۱۵۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۷

روایتی خواندنی شهید «عبدالرحمن کریمی» از زبان همسرش؛
نوید شاهد – همسر شهید «عبدالرحمن کریمی» در خصوص ویژگی‌های همسرش اینگونه روایت می‌کند: هر وقت کسی از سر نیازمندی به ما مراجعه کرد، عبدالرحمن هیچ وقت دستش را رد نکرد و نگذاشت دست خالی از درب خانه ما بیرون برود حتی اگر چیزی هم در منزل نداشتیم با زبان خوش او را بدرقه می‌کرد و این را در عمل به من و بچه‌ها یاد داد تا دست رد بر سینه پر درد و سوخته فقرا و نیازمندان نزنیم.
کد خبر: ۵۱۵۶۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۵

نوید شاهد - شهید علی رضایی فرزند حسن و گوهر، بیستم شهریورماه ۱۳۴۲ در شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پاسدار بود. ازدواج کرد. بيست و دوم اسفندماه ۱۳۶۳ در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت تركش به سينه، شهيد شد. پيکر وی را در گلزار شهدای فردوس‌‏رضای زادگاهش به خاک سپردند. نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، ویژه‌نامه این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۱۵۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴

خاطره‌ای از پدر شهید «علی اکبر شعبانی»
نوید شاهد - پدر شهید علی اکبر شعبانی در خاطره ای از خبر شهادت فرزند خود و خوابی که دیده است نقل می کند. در ادامه مطلب این خاطره را مطالعه خواهید کرد.
کد خبر: ۵۱۵۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴

روایتی از زندگی شهید مهدی قزازانی؛
نوید شاهد - پدر شهید مهدی قزازانی در توصیف فرزند شهیدش روایت می کند: «مهدی بسیار قانع بود. با اینکه من خودم خیاط بودم، وقتی برایش لباس نو می‌دوختم تا زمانی که لباس قبلی اش قابل استفاده بود، لباس جدید را نمی‌پوشید و آن را به دوستان بی‌بضاعت هدیه می‌داد».
کد خبر: ۵۱۵۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۴

زندگی نامه شهید حسن دمور؛
نوید شاهد - شهید حسن دمور از شهدای والامقام شهرستان فیروزه، عضو بسیج روستای نصر آباد بود و مسئولیت تدارکات و تبلیغات بسیج را به عهده داشت و در آبادانی روستا بسیار می‌کوشید. او در روز اعزام به جبهه تا ساعت ۱۲ ظهر در ساخت مسجد روستا کمک می‌کرد. اولین آجر مسجد را او به دست بنّا داد و در حالی که با همگی وداع می‌کرد به اهالی سفارش نمود که کار بنای خانه خدا را رها نکنید.
کد خبر: ۵۱۵۴۸۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳

نوید شاهد - «شهید علی ضمیری» از شهدای والامقام شهرستان طرقبه و شاندیز است که زندگی آسوده خود را برای دفاع از میهن اسلامی عزیزمان ایران ترک گفت و به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت.
کد خبر: ۵۱۵۲۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۱

نویدشاهد- کتاب «قرارگاه عبور» شامل خاطرات شفاهی حاج‌محمدجعفر مظاهری از دوران دفاع مقدس نوشته محسن صیفی‌کار توسط نشر ۲۷ منتشر و راهی بازار نشر شد.
کد خبر: ۵۱۴۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۶

نویدشاهد- کتاب «بادگیرها چشم به راه‌اند» خاطرات شهید ابراهیم بشکرد‌ی‌زاده، رزمنده کهنسال دفاع مقدس به قلم اعظم پشت‌مشهدی، منتشر شد.
کد خبر: ۵۱۴۸۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۶

نوید شاهد - شهید «حمید رضایی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. مادرش در روایت از او می گوید: «مدتی گذشت تا اینکه یک شب در تلویزیون دیدم، می گویند برخی از جهادگران ما به اسارت دشمن در آمده اند و جمعی از آنان شهید شدند. با این خبر دلم پر از آشوب شد. بهرام ما شهید شده بود. چند روزی بعد یکی از هم‌رزمان حمید به خانه ما آمد و همسرم را با خود به جایی برد و غیرمستقیم به او خبر داد که حمید به شهادت رسیده است. پدرش هم فوری به خانه آمد و بی مقدمه خبر شهادت پسرم را به من گفت!» ادامه این روایت را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۴۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۵

به مناسبت سالروز تولدش معرفی می‌شود
نوید شاهد - شهید «علی‌اکبر حسن‌زاده» نوجوانی بود که در کودکی به لطف خدا و امام حسین (ع) شفا پیدا کرد و بعد به یومن این شفا نامش را علی‌اکبر گذاشتند.
کد خبر: ۵۱۴۰۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۸

نویدشاهد- کتاب «حضرت یار ۳»، شامل خاطرات شفاهی مقام معظم رهبری از هشت سال دفاع مقدس توسط نشر یا زهرا منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.
کد خبر: ۵۱۳۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۳

نوید شاهد – در خاطرات دکتر «کرامت یوسفی» آمده است: فكر كردم بيمارستان را زدند. طبقه ي بالاي بيمارستان، بخش اطفال بود. سراسيمه به طبقه ي بالا دويدم. درها و شيشه ها همه خرد شده بود. تمام فضا خاك بود. ولي بچّه ها روي تخت ها و خاك و شيشه ها نشسته بودند و سالم بودند. معلوم شد موشك به نزديكي بيمارستان اصابت كرده است.
کد خبر: ۵۱۳۵۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۱

"حسین عزیزی" آزاده کرمانشاهی، می گوید: « وسایل‌مان را جمع کردیم و راهی شدیم. بیرون اردوگاه اتوبوس‌ها منتظر بودند تا ما سوار شویم. باورمان نمی‌شد که این قدم‌ها به سمت ایران می‌رود. سوار شدیم و اتوبوس حرکت کرد. کسی نگران تهدید و کتک عراقی‌ها نبود. همه می‌توانستیم به راحتی با بغل دستی‌مان صحبت کنیم و یا بیرون را نگاه کنیم.»
کد خبر: ۵۱۳۳۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۳۱