نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات/
برادر شهید «جمال بنی‌جمال» نقل می‌کند: «رفت تو خیابون. پرسیدم: چرا این کار رو کردی؟ گفت: توی پیاده‌رو شلوغ است و بعضی‌ها هم رعایت محرم و نامحرم رو نمی‌‎کنن و به هم می‌خورن.»
کد خبر: ۵۸۶۵۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰

خاطرات/
مادر شهید «امرالله بندار» نقل می‌کند: «یک شب خواب دیدم پیشم آمد. یک شال سبز دستش بود. به من داد و گفت: اینو بگیر مادر! من تا چند روز دیگه میام. چند روز بعد پیکرش را برای ما آوردند.»
کد خبر: ۵۸۶۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹

خاطرات/
خواهر شهید «عزت‌الله بلوچی» نقل می‌کند: «همه رفتیم کنار تابوت برادرم. کفن را که از صورتش برداشتیم، انگار داشت به ما می‌خندید. چقدر زیبا شده بود! لباس خاکی جبهه تنش بود و آرام آرمیده بود.»
کد خبر: ۵۸۶۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

قسمت سوم خاطرات شهید «مجید ایزدبخش»
هم‌رزم شهید «مجید ایزدبخش» نقل می‌کند: «هربار که می‌خواستیم وارد عملیاتی بشویم، با تک‌تک بچّه‌ها روبوسی و خداحافظی می‌کرد و حلالیت می‌خواست. بعدش می‌گفت: همه به هم قول بدیم که اگه شهید شدیم، شفاعت بقیه رو بکنیم.»
کد خبر: ۵۸۶۵۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۱

سیری در حیات و خاطرات شهید «مرتضی مسیب‌زاده»:
شهید «مرتضی مسیب‌زاده» از شهدای مدافع حرم استان البرز است. پدرش روایت می‌کند: «اهل سفر به شهرهای مذهبی بود. پسرم آرزویش شهادت بود.»
کد خبر: ۵۸۶۵۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «34»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ساعت از 2:30 بعد از نيمه شب گذشته بود و روی آن‌ها تيراندازی شد، ضمن اينکه چهار قبضه خمپاره انداز 120 تمام منطقه را روشن نمودند. پايگاها به صورت آماده باش در آمده بودند به هر شکل کسی نفهميد که اين ماشين‌ها چه کاره هستند، در اثر تيراندازی همه آن‌ها متواری شدند...» قسمت سی و چهارم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «33»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « شب آرامی بود، هوا بسيار مطلوب بود و می‌شد نگهبانان حتی با بلوز سر پُست بايستند؛ ساعت 2:25 دقيقه بود که به سنگرها سرکشی کردم، وضع ايده آل بود زيرا نگهبان‌ها با هشياری در سر پُست مراقبت می‌کردند و جای نگرانی نبود و البته اين از لطف هوای خوبی بود که داشتيم بود...» قسمت سی و سوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «32»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز 19 اسفندماه يکی از بهترين روزها بود؛ آسمان صاف و آفتابی، فرصتی بود تا هليکوپترها 5 سری از سقز به سردشت بيايند و محموله آن‌ها مواد سوختی و ساير نيازمندی‌های گروه رزمی 158 بود...» قسمت سی و دوم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «31»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «در پايگاه ژاندارمری به شدت درگيری وجود داشت و پايگاه ششم که در نزديکی آن بود، آن هم يک سری تيراندازی اجرا نموده و بعد از 15 دقيقه درگيری تمام شد...» قسمت سی و یکم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت 30
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روز 17 اسفند ماه روز آفتابی و بسيار گرم و بهارگونه بود و البته در اين روز و روز قبل هليکوپتر چندين سری آمدند و مواد سوختی و وسائل لازم را به سردشت آوردند. روز 17 اسفند ماه با تمام قشنگی خود گذشت...» قسمت سی‌ام خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «29»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «لحظه موعود بود ضمن اينکه از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختم، اول با خانم راجع به کلی مسائل که روی کاغذ نوشته بودم صحبت کرديم و بعد با تک تک بچه‌ها صحبت کردم، واقعاً خوشحال شدم چون من خودم با تمام گرفتاری‌ها و سختی‌هايی که داشتم باز به فکر آن‌ها بودم...» قسمت بیست و نهم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۹

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «28»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعد از گشت و گذری در شهر چون تقريباً نزديک ساعت 5 بود به پادگان آمديم، در انتظار صدای کسانی که شب و روز انتظار آنها را می‌کشيدم...» قسمت بیست و هشتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

قسمت سوم خاطرات شهید «علیرضا مومنی»
مادر شهید «علیرضا مومنی» نقل می‌کند: «به خواهرش گفته بود: پروین! نمی‌دونم چرا این دفعه این‌قدر حسینی شده‌ام. اسم امام حسین رو که می‌برن، حالم عوض می‌شه، به نظرم باید این دفعه دیگه دفعه آخرم باشه.»
کد خبر: ۵۸۶۵۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

نویسنده برنامه دوکوهه ادبیات از حضور نویسندگان هرمزگانی در برنامه این هفته خبر داد که درباره دفاع مقدس کتاب نوشته‌اند و یکی از این کتاب‌ها با عنوان عروس‌های جنگ است که به خاطرات پنج همسر شهید هرمزگانی اختصاص دارد.
کد خبر: ۵۸۶۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

خاطرات/
شهید «علی اشتری» در نامه‌ای به دوستش می‌نویسد: «دوست عزیزتر از جانم! یک خواهشی از شما دارم و آن این که در نماز شب‌ها و دعاهایتان یادی هم از این روسیاه درگاه خداوند بنمایی که امیدوارم با وساطت شما ترحم خداوند شامل حالم گردد.»
کد خبر: ۵۸۶۵۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۷

به مناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
به مناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و اعیاد شعبانیه، معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سیستان و بلوچستان مسابقه کتابخوانی«باران در سلول» که خاطرات یكی از مبارزانِ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است و سال‌ها در زندان‌های ساواك شكنجه می‌شد را برگزار می کند.
کد خبر: ۵۸۶۴۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۵

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «27»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «آسمان ابری است و هوا هم کاملاً سرد ولی ريزش برف کم شده است و فکر می‌کنم که تا صبح فردا وضع به همين شکل باشد و احتمالاً گاهگاهی ريزش برف وجود داشته باشد. فردا به پادگان خواهم رفت تا برای اولين بار با بچه‌ها تماس بگيرم و اين برای من بزرگترين شادی بود، زيرا بعد از 5 ماه صدای عزيزان خود را می‌شنيدم، اميدوارم که اشکالی از نظر ارتباط به وجود نيايد...» قسمت بیست و هفتم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۴۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

خاطره خودنوشت شهید رستمی قسمت «26»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «تداد زيادی از سربازان برای رفتن به مرخصی از همديگر سبقت می‌گيرند؛ اين روزها همه می‌پرسند که 15 فروردين 1360 عوض می‌شويم؟ من اين قول را با توجه به صحبت‌های فرمانده گردان با آنها داده‌ام...» قسمت بیست و ششم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

خاطره خودنوشت شهید رستمی «25»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعضی اوقات بعضی از آن کسانی که هيچگونه نسبتی با هم ندارند يا خويشاوند نيستند آنقدر با محبت و باگذشت و صميمی می‌شوند که واقعاً آدم تعجب می‌کند. اين مربوط به تربيت اوليه و اصالت خانواده می‌شود و...» قسمت بیست و پنجم خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

خاطره خودنوشت شهید رستمی «24»
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «روی هوای اين منطقه به نظر من نمی‌توان حساب کرد، زيرا هوایی بسيار متغير دارد؛ شايد کسی باور نکند که طول روزهای هفته که هفت روز است، هوایی با مشخصات چهار فصل ديده می‌شد...» قسمت «24» خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نویدشاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۸۶۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۷