روایتی خواندنی از شهید «حسین زین الدین» منتشر شد؛
حسین عضو فعال بسیج بود. در ماه مبارک رمضان به دنیا آمده بود و این را برای خودش برکت می دانست. او واضح و روشن گفته بود که جور دیگری می میرد، اما چطور، بعدها زمانی که هفده نفر یک گروه هجده نفر شدند و به دل دشمن زدند، وقتی حتی یک نفرشان هم برنگشت ماجرا برای همه روشن شد و روح حسین روی دست های همه ی کسانی که دوستش داشتند، بدرقه شد.
کد خبر: ۴۵۵۱۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۵
خاطراتی از شهید عباسعلی عرب خالقی
شهيد عباس را ديدم كه روبروي من ايستاده به من مي گويد: مادرم غصه نخور ما دو روز ديگر به كلاته خيج خواهيم آمد
کد خبر: ۴۵۵۰۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۵
گفتوگو با یکی از اقوام شهید قاسم لطفی
جالب بود که داستان زندگی یک شهید از سفره هفتسین شروع شد و به همان ضیافت نوری رسید که شهدا نزد پروردگارشان از آن روزی میخورند. روایت زیر ماحصل گفتوگوی ما با اکرم موسوی است که پیش رو دارید.
کد خبر: ۴۵۴۹۹۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۹
خاطرات;
شهید خسرو نجدی در 1339/10/09 در یک خانواده مذهبی در گناوه دیده به جهان گشود.شهید با تشکیل بسیج سپاه پاسداران به عضو این ستاد درآمد. وی با آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران با نام نویسی خود در بسیج در ردیف اعزامی های به جبهه قرار گرفت و سرانجام در تاریخ 1361/02/15 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۴۸۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۲
خاطرات;
شهید غلامحسین بهرسی در 1344/01/01 در گناوه متولد شد.وی در فعالیت های مذهبی بسیاری شرکت می کردند و با شروع جنگ عازم جبهه های جنگ شدن و سرانجام در تاریخ 1366/02/16 در شلمچه به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۴۸۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۲
خاطرات شهید
شهید محمد حسین اکبریان پانزدهم تير 1347، در محله دهآباد از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد.به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم ارديبهشت 1365، با سمت تكتيرانداز در فكه بر اثر اصابت تركش به سينه، شهيد شد.
کد خبر: ۴۵۴۶۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
در مجله همشهری که در بیست و نهم دی ماه سال 1387 از این شهید در صفحه بوی باران چاپ کرده است امروز در سایت نوید شاهد باز نشر شد، می خوانید؛
«صبح ها می رفتم سرکار و غروب برمی گشتم. گاهی می دیدم که محمود در اتاق نشسته و مشغول خواندن قرآن است. او به این کار علاقه زیادی داشت. حضور در مسجد حال و هوایش را عوض می کرد. در آّبدارخانه مسجد می ایستاد و بعد از اقامه نماز به نمازگزاران چای می داد.»
کد خبر: ۴۵۴۶۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
خاطراتی از شهید سید مهدی شاهچراغ
دو سه روزي مانده بود به عمليات كه من و مهدي در بالاي تپه اي نشسته بوديم بعد از چند لحظه ديدم كه مهدي به يك نقطه خيره شده و وقتي دو سه بار او را صدا زدم او به من طعنه اي زد و گفت ساكت باش آقا دارد صحبت مي كند و بعداً كه از مهدي خواستم ماوقع را تعريف كند گفت آقا با اشاره دست به من فرمود كه خرمشهر با خون شما آزاد خواهد شد
کد خبر: ۴۵۴۶۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
در گفتگوی نوید شاهد هرمزگان با مریم داج خواهر شهید محمد داج و همسر شهید اسدالله رئیسی
مریم داج خواهر شهید سرافراز محمد داج و همسر شهید والامقام اسدالله رئیسی می باشد . وی در گفتگوی صمیمی با نوید شاهد هرمزگان به بیان خاطرات و خصوصیات اخلاقی برادرش پرداخت است که متن این گفتگو در ادامه منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۵۴۶۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۲۱
خاطراتی از شهید ابوالفضل حیدری
درهنگام عمليات در كنار شهيد حاج ابوالفضل بودم كه به من گفت فلاني نكند من شهيد شدم بترسي و يا قدم عقب بگذاري وقتي شهيد شدم كلاهم را بر روي صورتم مي كشي (شهيد بزرگوار اغلب كلاه نخي كرم رنگ بر سر داشت) و چنان پايت را روي من (قلبم) مي گذاري و جلو مي روي كه من جلو رفتن تو را احساس كنم.
کد خبر: ۴۵۴۵۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۸
خاطراتی از شهید ابوالفضل حیدری
فردا صبح براي زيارت به حرم امام رضا رفتيم و زيارت كرده نماز ظهر را خوانديم و به منزل عمو برگشتيم بعد از 2 روز با هم به دامغان برگشتيم كه اين خاطره به عنوان ماه عسل براي من و شهيد به حساب آمد و هميشه از آن سفر به خوشي ياد مي كرد.
کد خبر: ۴۵۳۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۳
امیران ارتش
روزهای آخر خیلی به مزار می رفت. یکی از دوستانش به تازگی شهید شده بود. وقتی من اعتراض کردم در جوابم گفت: اشکال ندارد همه آخر یک روزی به همین جت می آییم.
کد خبر: ۴۵۳۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
مسابقه ی مجازی کتابخوانی «مرد ناتمام قصه» تا 22 اردیبهشت ماه، در پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی نوید شاهد برگزار می شود.
کد خبر: ۴۵۳۵۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۶
پاسدار شهید حسن آقابابایی
شهید حسن آقابابایی، يكم مهر 1343، درروستاي مهدی آباد از توابع شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش عسگر، کشاورز بود و مادرش مريم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. پانزدهم ارديبهشت 1364، در دزفول بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۳۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
شهید ابراهیم عسگری
شهید ابراهیم عسگری رنانی،يكم فروردين 1343، در شهر رهنان از توابع شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش محمد، ازکارافتاده بود و مادرش نرجس نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سوم ارديبهشت 1366، با سمت قائم مقام بهداری گردان امام حسین در بانه بر اثر متلاشی شدن پای چپ و پهلوی چپ توسط نیروهای عراقی شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۵۳۴۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
شهيد به من گفت من 20000تومان دارم از شما ميخواهم مرا در يك تصميم ياري كني. اين مبلغ را براي بيماري مادرم بگذارم يا يك عروسي بگيرم. من هم از او خواستم، براي بيماري مادر اين پول را استفاده كند. شهيد به پدر و مادرش خيلي توجه داشت و براي آنها احترام زيادي قائل بودند...
کد خبر: ۴۵۳۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۴
زندگی نامه شهید مجتبی انتظاری مقدم
شهید مجتبی انتظاری مقدم در تاریخ 6/6/1343 در شهرستان تربت حیدریه متولد شد و در مدت تدریس چهار بار به جبهه رفت و بار آخر بعد از مدت سیزده روز نبرد حق علیه باطل در تاریخ 11/2/1365 در مریوان به فیض شهادت نائل آمد
کد خبر: ۴۵۳۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
دست نوشته هاي شهيد علي انباردار
شهيد علي انباردار زندگي نامه خود را از زمان تولد تا قبل از شهادت را براي ما روايت ميكند
کد خبر: ۴۵۳۱۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۳۱
خاطراتی پیرامون شهید «محمود پایدار»؛
محمود هنوز جراحتش خوب نشده بود . او با این وضع به جبهه برگشته بود و آنجا روبروی من ایستاده بود و مثل همیشه تبسم می کرد . از خودم پرسیدم: مگر از جنس بشر نیست ؟
کد خبر: ۴۵۲۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۷
خاطراتی از شهید محمود عبداللهی
من که در جبهه بودم یک شب خواب دیدم که خداوند فرزند دختری به من می دهد و من اسم او را فاطمه می گذارم برای همین قبل از اینکه فرزندم متولد شود اسم او را در خواب به من گفتند برای همین فاطمه را انتخاب کردم من هم از این اسمی که برای فرزندم گذاشت ، خرسند شدم و خدا را شکر کردم
کد خبر: ۴۵۲۸۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۷