نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
برادر شهید «سید‌ تقی غلامرضازاده» می گوید: شهید به نماز اول وقت اهمیت زیادی می داد و عاشق نماز شب بود. او پرواز تا خدا را عاشقانه آموخت. نوید شاهد اصفهان به مناسبت سالگرد شهادت به معرفی این شهید والا مقام پرداخته است که توجه شما را به خواندن این مطلب جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۶۹۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۳

محمدرضا، برادر شهید"محمداسماعیل سهرابی"، او را در خواب می بیند. شهید او را از یک اتفاق باخبر می کند... نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۳۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۱

پیرامون شهید «نصرالله شیخ بهایی»؛
برادرم نصرالله مورد توجه همه بود. ناظم و مدیر مدرسه میگفتند: «او با بقیه متفاوت است » برای این که او به سادگی حرف کسی را قبول نمی کرد و تسلیم ناحق نمی شد.
کد خبر: ۴۶۹۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۸

شهید "ابراهیم سیادت" از شهدای آذرماه 1366 است. نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از این شهید بزرگوار دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۶

خاطراتی پیرامون شهید «علی بهزادی»؛
شهید بهزادی اصرارش بر انجام برنامه های مذهبی آنقدر روی اطرافیاناش تأثیر گذاشته بود که وقتی یکی از افسرهای پادگان برای زیارت رفت به مشهد، از بین آن همه سرباز فقط برای علی یک سجاده به عنوان سوغاتی آورد.
کد خبر: ۴۶۹۰۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۱۴

شهید «ابراهیم خواجه منصوری» در دوران دفاع مقدس در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش جام شهادت را نوشید. نزدیکان از قناعت و صبرش بسیار می‌گویند. زندگی نامه این شهید گرانقدر را در نوید شاهد اصفهان دنبال کنید.
کد خبر: ۴۶۸۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۶

در کتاب «مهتاب خیّن» صفحه ۸۲۵ تا ۸۳۰ خاطره‌ای از سردار سرلشکر شهید حاج حسین همدانی درباره آخرین اقامه نماز متفاوت یک بسیجی شهید روایت شده است که مرور آن نکته‌ای آموزنده خواهد داشت.
کد خبر: ۴۶۸۳۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۳

خاطراتی پیرامون شهید «محمدحسین نامدارمحمدی»؛
محمد حسین گفت: «مادر! این ماشین متعلق به بیت المال هست و نباید استفاده ی شخصی بشه. اگر حالتون خوب نیست، صبر کنید، میرم ماشین دوستم رو میگیرم و میبرمتون دکتر.»
کد خبر: ۴۶۸۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۲

خاطراتی از شهید «علی ژاله»؛
وقتي شهید «علی ژاله» از جبهه مي‌آمد، اولين كارش بوسيدن دست پدر و مادر بود، و به دنبال آن انجام هر كاري كه آن ها مي خواستند و مثل هميشه خيررساني به اهالي روستا.
کد خبر: ۴۶۸۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۲

خاطراتی از شهید «علي يار شول»
وقتي كه تابوتش را زيارت مي‌كردم، صدايش توي گوشم مي‌پيچيد كه مي‌گفت: بعد از جنگ همه‌ي تاريخ نويس‌ها بايد در مورد رزمنده‌ها و جانبازان و شهدا بنويسند تا نسل آينده بداند كه آن‌ها چه طور براي خدا و ميهن جنگيدند.
کد خبر: ۴۶۸۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۰۱

بعد از این‌که نتوانستیم خبری از مهدی بگیریم گفتند باید منتظر باشید، ما خبری قطعی نداریم. اما من در من در آتشی می سوختم که جز دیدن روی مهدی آرام بخشی نداشت. مرهم دل بی قرار من سلامتی و بازگشت مهدی بود.
کد خبر: ۴۶۸۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

با آن که به دلیل جوانی اش و آغاز جنگ و همزمانی با دوران تحصیل نتوانست درسش را ادامه دهد و پا به میدان نبرد گذاشته بود، اما مثل یک مهندس دوره دیده عمل می‌کرد. رفتارش مثل معلم ها بود.
کد خبر: ۴۶۸۰۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

روحیه ی بالایی داشت، مدام دنبال کار و فعالیت بود . لحظه ای آرام و قرار نداشت درطول شبانه روز مدام در حال جابجایی بود، یک ماشین استیشن داشت، که همیشه استراحت و خوابش در همان ماشین بود.
کد خبر: ۴۶۸۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

شاید اگر بود الان یکی از نوابغ عصرحاضر وکشور ما بود . به دانشگاه نرفته بود و مهندس هم نبود، اصلاً وقت این که به دانشگاه برود را نداشت، هفده ساله بود که جنگ شروع شد و او با شنیدن صدای جنگ حتی منتظر خانواده اش نشد و دست به کار شد و راهی این سفر شد.
کد خبر: ۴۶۸۰۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

خلاقیت و ابتکارات مهدی هیچ مرزی نداشت . این که می گویند شرایط سخت مادر اختراع است در مورد او درست و صادق بود . وقتی به مشکلی برمی خوردیم مهدی به فکر فرو می رفت که برای حل این مشکل از چه راهی باید وارد شود
کد خبر: ۴۶۸۰۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

بسیار متواضع و مهربان بود، هیچ وقت به نیروهای تحت فرمانش فشار نمی آورد، می ایستاد و حرف دل آنان را می شنید و حتی نظرات و پیشنهادهای آنها را در زمینه کارها گوش می داد .
کد خبر: ۴۶۸۰۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

زمستان سال 64 بود، سرما از راه رسیده بود و باران های شدید و گاه و بیگاه رفت و آمد در جزیره را سخت تر کرده بود. برای واحد مخابرات که در هر شرایط آب و هوایی باید ارتباط را برقرار می کرد شروع زمستان سنگینی وظایف را بیشتر می کرد .
کد خبر: ۴۶۸۰۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

فکر این که روزی از راه برسد و مهدی نباشد نمی گذاشت یک خواب راحت داشته باشیم. از همان روزهایی که درگیر کارهای انقلاب شد هرجا می رفت دنبالش می رفتم، دلم آرام نمی گرفت از او دور بمانم.
کد خبر: ۴۶۸۰۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

یک چیز را باید بدانی و آن هم این است که ( دستش را به علامت عدد دو بالا آورد و ادامه داد) تو خیلی خوشبخت باشی دوسال بیشتر شوهرداری نمی کنی وارد سومین سال اگر بشی بدون که دیگه خیلی خیلی خوشبختی که در کنار منی.
کد خبر: ۴۶۸۰۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷

در طول خدمتم در منطقه حاج مهدی یکی از افراد نادری بود که با دغدغه و پشت کار برای انجام هر کاری تفکر و برنامه ریزی می کرد و دست به ابتکارات و خلاقیت هایی می زد که باعث شگفتی می شد . با آن که او هیچ آموزشی ندیده بود اما استعداد بالایی داشت و تخصص اش در واحد مخابرات واقعاً عالی و مثال زدنی بود .
کد خبر: ۴۶۸۰۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۸/۲۷