نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهید
خاطراتی پیرامون شهید «علي‌اكبر محمدحسيني»؛
برادرم اکبر! شجاع باش . دلير باش . در جبهه‌ها منتقم خون شهيدان باش . ياور امام باش . به امام حسين (ع) تاسي کن . اکبر جان ! من دوست دارم تو را مانند امام حسين (ع) غرقه به خون ببينم.
کد خبر: ۴۷۰۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۶

همسر شهید «حسین یحیی‌زاده» نقل می‌کند: «با شنیدن زنگ، چادرم را سرم کردم تا در را باز کنم. وسط حیاط بودم که در باز شد و حسین وارد شد. با تعجب نگاهش کردم. هنوز حرفی نزده بودم که گفت: زود باش، باید بریم جایی. ...» نوید شاهد سمنان، در سالگرد شهادت، شما را به خواندن خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۷۰۱۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۶

شهید «اکبر تقی‌یار رنانی» بيست و پنجم دی ماه سال 1341، در شهر رهنان از توابع شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. به‌عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور يافت و سرانجام بيست و چهارم آذر 62، در دیواندره بر اثر اصابت ترکش به پا و سر شهيد شد. نوید شاهد اصفهان تصاویری از دفتر خاطرات این شهید عزیز را به نمایش گذاشته است که در ادامه مشاهده می‌کنید.
کد خبر: ۴۷۰۱۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۴

خاطراتی پیرامون شهید «علی ژاله»؛
شهید «علی ژاله» هميشه تأكيد مي‌كرد: «مواظب حجابت باش. آن ‌را يك ارزش بدان. حجاب براي زن متانت مي‌آورد.شخصيت زن در گرو حجاب است. پس كاملاً مواظب باش.»
کد خبر: ۴۶۹۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

روایتی از ترور رایزن فرهنگی ایران در پاکستان
شهید گنجی در روز‌هایی که در تدارک برگشت به کشور بود توسط نویسندگان، شاعران و خبرنگاران به مراسمی برای تودیعش دعوت شد که وداعش با این جهان را رقم زد.
کد خبر: ۴۶۹۸۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۱

تب بچه ام جگرم را می سوزاند. یک روز با گریه به همسرم گفتم:«مرد! همین طور می خوای دست روی دست بگذاری و پرپر شدن بچه رو تماشا کنی؟ ببریمش یک جای دیگه...چه می دونم...» آن بار پیش دکتر دیگری بردیمش. او آب پاکی را روی دست ما ریخت و گفت:«آقای عموزاده! بچه ات دیگه خوب بشو نیست. بی خودی خودتو علاف نکن!». آنچه خواندید بخشی از خاطرات مادر شهید "داور عموزاده" است. نوید شاهد سمنان شما را به خواندن این خاطره دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۷۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲

خاطراتی پیرامون شهید «غلامحسین خزاعی»؛
غلامحسین در حالي كه به شدت مي گريست، گفت: « اين آخرين دعاي سماتي است كه مي‌خوانيم. ديگر زنده نمي‌مانيم‌. ديگر شهيد مي شويم. بيائيد با اين دعا جواز شهادت را بگيريم.» خيلي بي تابي كرد و عاقبت مجوز شهادت را گرفت.
کد خبر: ۴۶۹۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۸

«موقع شهادت پدر سن کمی داشتم.احساس می کردم دیگر آن انتظارهای شیرین برای آمدنش تکرار نخواهد شد. دیگر موقع امتحانات کسی نیست که دلسوزانه پاسخ سوالاتم را بدهد و دیگر گوش هایم شنوای نصایحش نخواهد بود... » آنچه خواندید بخشی از خاطرات فرزند شهید "غلامحسین طاهری" است. نوید شاهد سمنان همزمان با سالگرد شهادت خاطراتی از این شهید بزرگوار را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۹۷۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۳۰

برادر شهید "عفیفه " در خصوص حسین می گوید: او از لحاظ اخلاقی تفاوت خاصی با اعضاء دیگر خانواده داشت. بسیار شوخ طبع بود و با چهره جذاب و زبان شیرینی که داشت همه را جذب خود می کرد.حافظ قرآن بود و استعداد خوبی در حفظ قرآن داشت . او شهیدی قرآنی بود که الهی زندگی کرد و عاشقانه شهید شد.
کد خبر: ۴۶۹۶۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۷

بابا گفت:«آخه پسرم! درسته هیکلت درشته و قدت بلنده، اما سنت چی؟ سنت برای رفتن به جبهه قانونیه؟» رضا گفت:«باباجون! مگه دشمن با کوچیک و بزرگ ما کار داره؟ او با همه ی ما می جنگه و ما هم با همه ی داشته هامون باید باهاش بجنگیم...» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از شهید "رضا سرهنگی" دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۶

مادر شهید "حبیب الله سیاح " می گوید : چون حبيب نتوانسته بود به جبهه برود هميشه حسرت مي خورد و ناراحت بود که چرا نتوانسته به جبهه برود او می گفت مادر من باید به جامعه خدمت کنم و تا من هستم از هیچ چیزی نترس .
کد خبر: ۴۶۹۶۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۶

همرزم شهید عقیل عرش نشین می گوید: چادرش باز بود و گرد و غبار همه جا را گرفته بود، گفتم: چه بی سلیقه ای، گفت: شاید در جایی بمیرم که حتی جنازه ام به دست نیاید، می خواهم از اکنون تمرین شهادت کنم.
کد خبر: ۴۶۹۵۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۷

قسمت دوم خاطرات شهید «سعیدرضا عربی»
هم‌رزم شهید «سعیدرضا عربی» نقل می‌کند: «در سخت‌ترین شرایط جبهه، نماز شب را ترک نمی‌کرد.»
کد خبر: ۴۶۹۵۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

اسطوره ی مقاومت در قاب خاطرات/ 2
کتاب و مطالعه یکی از مهم ترین چیزهایی بود که اوقات گوشه نشینی لاجوردی را در زندان پر می کرد. تعدادی از این کتاب ها در زندان در اختیار او قرار می گرفت و بعضی دیگر به وسیله ی اعضای خانواده برایش فرستاده می شد.
کد خبر: ۴۶۹۵۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

فرماندهان دفاع مقدس نبوغ نظامی و خلاقیت:
او در سال 1317 شمسی در بندر انزلی متولد شد و پس از گذراندن دوران تحصیلی ابتدایی و اول دبیرستان، در سال 1334 وارد دبیرستان نظام شد.
کد خبر: ۴۶۹۵۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمد افتخاری»
پسرعموی شهید «سید محمد افتخاری» نقل می‌کند: « گفت: آیت‌الله خمینی رو می‌شناسی؟ گفتم: یه چیزایی در موردش شنیدم. کاغذ لوله شده را باز کرد، عکسش را نشانم داد و از مبارزاتش با شاه برایم تعریف کرد. گفت: مرد بزرگیه! مطمئنم به این طریق که پیش می‌ره، توی مبارزاتش پیروز می‌شه.»
کد خبر: ۴۶۹۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

اسطوره ی مقاومت در قاب خاطرات/ 1
به دنبال اقدامات خشونت آمیز رژیم، مؤتلفه تصمیم به اقدامات مسلحانه گرفت و شیوه ی خود را «مبارزه ی مثبت» نام نهاد. بنابراین شاخه ی نظامی در تشکیلات هیأت مؤتلفه شکل گرفت. شهید عراقی و شهید حاج صادق امانی بانیان شاخه ی نظامی بودند.
کد خبر: ۴۶۹۴۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵

پدر شهید «علی عابدین آبادی» می‌گوید: پسرم گفت: اگر فقط یک روز از خدمتم باقی مانده باشد شهید خواهم شد.
کد خبر: ۴۶۹۴۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۸

خاطرات واحد تخریب لشکر ثارالله؛
حمیدرضا قصد نصب شبرنگ به قايق هاي غرق شده در نهر بلامه را داشت كه با گلوله‌ي خمپاره‌ي دشمن به شهادت رسيد.» او دوست داشت اولين شهيد اين عمليات باشد.
کد خبر: ۴۶۹۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۳

خاطراتی پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»؛
فرزندم (مصطفي هندوزاده) شوخي کنان گفت: « مادر! صاحب 5 فرزند شده اي، بايد يکي از آنها را خمس بدهيد، من خمس فرزندانت هستم.» اما من مصطفي و ابراهيم را خمس دادم.
کد خبر: ۴۶۹۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۳