روایتی عاشقانه از شهید ابراهیم محبوب
نوید شاهد: شهید ابراهیم محبوب در یکم تیر ماه 1332 در مشهد به دنیا آمد. بعد از اینکه دیپلم گرفت، در آزمون ورودی دانشسرای راهنمایی شرکت کرد و در رشته ی زبان انگلیسی پذیرفته شد، ولی به دلیل شرایط نامساعد آن زمان، از ادامه ی تحصیل انصراف داد.
سپس در شرکت گاز به کار پرداخت. پس از شروع
جنگ تحمیلی، خود را به
جبهه رساند ودر واحد اطلاعات و عملیات لشکر 5 نصر، مشغول به خدمت شد. پس از
مدتی
به سمت فرماندهی گردان حزب الله منصوب شد. شهید محبوب در چهارم دی ماه
1365 در یگان خدمتی لشکر 5 نصر در عملیات کربلای 4 در جزیره بوارین به
درجه رفیع شهادت
نایل آمد. گزیده ای از دست نوشته های همرزم شهید ابراهیم محبوب از شهید را با هم می خوانیم.
فاصله ما با دشمن، رودخانه پر تلاطم اروند است. با عراض حدود هزار و پانصد متر. در ساحل دشمن، بعد از جولانها، نیزارها، موانع خورشیدی هشت پر، با سیم خاردار حلقوی و تله های انفجاری و بعد هم دو ردیف سیم خاردار قرار دارد.
هر شب سه گروه شناسایی به آب می زنند و تا ساحل دشمن پیش می روند و صبح ها برمی گردند. گروه ها به مسئولیت مسعود توکلی، مهدی شوشتری، داوود گریوانی(هرسه از فرماندهان گروهان غواصی بودند که شهید شدند.) به گشت می روند. ابراهیم محبوب با مسعود به گشت می رود...
دیشب حدود ساعت چهار و نیم بچه ها از گشت آمدند.
سرو صورت گلی خود را شستند و هر کدام خسته و کوفته، گوشه ای افتادند تا استراحت کنند. ابراهیم را دیدم که نخوابید. رنگ صورتش از سرما مثل مرده ها سفید شده بود. چشم هایش را به زحمت بازنگه می داشت. ولی با همین حال، نشسته نماز شب می خواند، چرا که سقف سنگرش کوتاه بود.
او راز و نیاز می کرد. پس از لحظه ای خواب بر من غالب شد و حال او را نفهمیدم. به راستی خداوند در کجای این زمین پهناور خاکی چنین بندگانی دارد که از یک سو ساعت ها تا قلب دشمن در رودخانه ی وحشی اروند غواصی می کنند آن هم در زمستان. و از سوی دیگر چنین نیازمندانه و عاشقانه، می نشینند و مناجات می کنند؟
حاشیه اروند رود، 18 دی ماه 1364 – غلامرضا سالم