خاطرهای از شهید «قنبر ذاکری زیارتی»
همسر شهید تعریف میکند: وی به همراه چند تن از دوستانش در محل کار شربتی درست کرده بودند. شهید که فردی شوخ طبع بود، رو به دوستانش گفت؛ این شربت، شربت شهادت است، بخورید. جالب آن که در همان مأموریت اول پس از این ماجرا، دوستانش در بوشهر به شهادت رسیدند و خودش نیز در مأموریت بعدی به فیض شهادت نائل آمد.