خاطرهای از شهید بهمن امیری «24»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امروز خبر مفقود الاثر شدن دو تن از سربازان حضرت مهدی(عج) که با آنها آشنايی داشتم به گوشم رسيد خيلی در روحيهام اثر گذاشت و...» متن کامل خاطره بیست و چهارم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۵
خاطرهای از شهید بهمن امیری «23»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «نامهای که برای دوستم فرستاده بودم اما جوابش را برادرش نوشته بود. قلبم به درد آمد چون آن برادر يعنی قنبر زارع در کوههای بانه به شهادت رسيده بود و...» متن کامل خاطره بیست و سوم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۷۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
خاطرهای از شهید بهمن امیری «22»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «امروز به سوی مقصدی در حرکت هستيم و به احتمال زياد شوش دانيال میباشد. الآن داخل ماشين نشستهايم و تا لحظاتی ديگر حرکت میکنيم و...» متن کامل خاطره بیست و دوم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۱
خاطرهای از شهید بهمن امیری «21»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «برای اولين بار پای به گلزار شهدای اهواز میگذاريم. به منزلگاههای ابدی انسان که به انسان هشدار میدهد خودت را آماده کن که فقط يک چيز به درد تو میخورد آن عمل است و...» متن کامل خاطره بیست و یکم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۷۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۰
خاطرهای از شهید بهمن امیری «20»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «به شهر شهيدپرور هويزه رسيديم. شهری که خيلی از جوانهای پاسدار ما را تکهتکه يا زنده به گور کردند. هويزهای که با خاک و خون يکسان شده بود و...» متن کامل خاطره بیستم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۷۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۹
خاطرهای از شهید بهمن امیری «18»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «صدای سوت باد گوشم را نوازش میدهد. شهری خالی از سکنه، شهری که در زير چکمههای دژخيمان له شده است و...» متن کامل خاطره هجدهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۶۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
خاطرهای از شهید بهمن امیری «16»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «صدا خمپاره سکوت مرگبار شهر را فرو شکسته است. شهری که وقتی انسان نگاه میکند به خيال اينکه هزاران سال بدون سکنه مانده و...» متن کامل خاطره شانزدهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۶۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
خاطره خودنوشت شهيد پارسایی«2»
شهيد «سيد غضنفر پارسایی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: « در اين مدت که ما در جبهه شوش بوديم يک دقيقهای نبود که صدای انفجار به گوش نخورد هميشه صبحانه و ناهار و شاممان خمپاره 60 و...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار ار در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
خاطره خودنوشت شهيد پارسایی«1»
شهيد «سيد غضنفر پارسایی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «در اروميه يک معجزه بسيار عظيمی به چشم خورده آن هم اين بود که يک برادر انتظامات از برج يک هتل چهار طبقه به پایين افتاد و...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار ار در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «27»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «شب 15 بود که با حملهی خمپارهای دشمن دو نفر از بچههای خط ما به شهادت رسید. از تیپ ما شهید مهرداد قاجاری بود و...» قسمت بیست و هفتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «23»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «وقتی به خودم به خانه و محله و دوست و شهر و کشور خودم فکر میکنم به این نتیجه میرسم که ما چه آیندهای داریم؟ اینها چه کار کردند که به این روزگار افتادند و ما داریم چه کار میکنیم؟...» متن خاطره بیست و سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۳
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «22»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «دوری پدر و مادر و فکر کردن به آنها و دل تنگی بدون آنها حال و هوای خاص خودش را دارد. شاید دوری از پدر و مادر دلگیرترین دوریهای این دنیا بعد از دوری امام عصر باشد...» متن خاطره بیست و دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «21»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «اما خارج از اینها شهادت سخت هست و لبیک گفتن به شهادت و تا آخر بر این شعار ایستادن سختتر و شاید به جای شعار، عقیده گفتن بهتر است و...» قسمت بیست و یکم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «20»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «الآن در لجمن قرار داریم. یعنی جایی که تا دشمن فاصلهای نیست و هر لحظه احتمال حملهی دشمن وجود دارد. اینجا...» متن خاطره بیستم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «19»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «البته جالبتر این هست که با این همه سختی که ما مردها در جبههی مقدم داریم، کار در خانه خانمها یعنی خانهداری با ارزشتر و مهمتر از کار مردها در جبهه خط مقدم است...» قسمت نوزدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۳۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۲
خاطرهای از شهید بهمن امیری «15»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «از روی پل شناوری که توسط برادران مبارز جهادگر زده شده است گذشته ايم. ساختمان سالم به چشم نمی خورد اسکلت ساختمانها تبديل به خاکريز شده و...» متن کامل خاطره پانزدهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۴
خاطرهای از شهید بهمن امیری «14»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: « سکوتی مرگبار بر شهر حکمفرما بود. خبر از هيچ چيز نبود. تنها خرابی چيز ديگر نظر انسان را جلب نمیکرد...» متن کامل خاطره چهاردهم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۲
خاطرهای از شهید بهمن امیری «13»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «بعد از گذشتن از چند شهرک دارالخوئين گذشتيم. به نزديکی آبادان رسيديم. ناگهان منورها پيدا شدند...» متن کامل قسمت سیزدهم خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
قسمت «12»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «دنبال روزنامه گشتم و يک کيهان پيدا کردم، خبری از نتايج قبولی دانشگاه نبود و ناراحت شدم و پيش خودم گفتم ...» متن کامل قسمت دوازدهم خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۱۰
خاطره ای از شهید بهمن امیری قسمت «11»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: « شب خواب ديدم و آرزویی که داشتم در آخر محقق میشود. يک کسی اين نويد را به من داد که به نظرم چهره بشاش و نورانی داشت...» متن کامل قسمت یازدهم خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۴۲۳۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۹