خاطرات - صفحه 37

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات
قسمت اول خاطرات شهید «علی طاهریان»
همسر شهید «علی طاهریان» نقل می‌کند: «هربار از سفر بر می‌گشت، سوغاتی‌اش کتاب بود. می‌گفت: کتاب غذای روحه. فقط که نباید به جسم‌مون برسیم.»
کد خبر: ۴۲۵۲۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۹

از خدمت به خانواده شهدا تا شهادت در مرصاد
پسرم روزی دوبار میومد از ما سر میزد . میگفت ، بابا جان این ها خانواده شهید هستند و خیلی به گردن ما حق دارند . الان هم هستند ، آقای دماوندی که خانمش هم کارمند بنیاد شهید هست .
کد خبر: ۴۲۵۲۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۹

معرفی کتاب؛
ریگ های داغ پاتاق- مجموعه خاطرات رزمنده ی هشت سال دفاع مقدس مصطفی محمدی که در 190 صحفه تهیه و تدوین شده است.
کد خبر: ۴۲۵۱۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۸

خاطرات یونس نوروزی – همرزم شهید محمدرضا خاطری؛
محمدرضا که درست کنار من قرار داشت با صدای بلند شعار ( شهیدان زنده اند... ) را تکرار می کرد و با هر شعاری سر خود را از سنگر بیرون می آورد. در ششمین مورد که قصد شلیک داشت، همان لحظه که سر خود را از سنگر بیرون برده بود پیشانی اش مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
کد خبر: ۴۲۴۹۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۴

خاطرات صفر بساطی- برادر شهید مصطفی بساطی؛
ناگهان همه جا تاریک شد. آتش، سیاه چادرها را به خاکستر تبدیل کرده بود. وقتی که به خودم آمدم، پدرم را دیدم که جنازه مادر و برادرم را کنار هم گذاشت.قاصدک ها به آسمان رفتند تا قاصد استقامت باشند.
کد خبر: ۴۲۴۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۰

خاطرات منصور عبدی- همرزم شهید حبیب الله عزیزی؛
" حبیب الله عزیزی " نیز در سوله ما اسیر بود. حال و هوای عجیبی داشت. همیشه می گفت کاش می توانستم به جبهه برگردم و آنجا شهید شوم. خیلی وقت بود از خانواده اش هم خبری نداشت.
کد خبر: ۴۲۴۸۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۰

شهید سید مسعود طاهری
بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود. از همه مهمانها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت. همه هاج و واج به هم نگاه می کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت
کد خبر: ۴۲۴۷۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۰

خاطرات بانو علی میرزایی- خواهر شهید سلمان علی میرزایی؛
زنان و کودکان زیادی پاهایشان به خاطر راه رفتن زخمی شده بودند شهید با دیدن این وضع همه ی همرزمانش را راضی می کند که حدود 15 کیلومتر را پیاده روی کنند و زنان و بچه های پیاده را سوار ما شین می کند خود نیز در این عملیات شیمیایی می شوند.
کد خبر: ۴۲۴۶۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۶

خاطرات محمد گودینی- همرزم شهید حسین پورحسابی؛
به خاطر اصابت ترکش زیر جناق سینه اش پارگی به وجود آمده بود. روزهای اول من از این موضوع خبر نداشتم اما بعدها که دیدم گاهی از درد به خود می پیچید، متوجه شدم.
کد خبر: ۴۲۴۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۰۶

خاطرات فریده عبدالهی- فرزند شهید اسکندر عبدالهی؛
پسرک خردسال می گفت : من روزه ام را نمی شکنم، حاضر به روزه خواری و ترک روزه نیستم. خدا شفا دهنده ی من است. اگر قرار است که در ماه رمضان بمیرم چه بهتر که با زبان روزه به حضور خداوند شرف یاب شوم. چه بهتر با شهیدان محشور شوم.
کد خبر: ۴۲۴۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۷

خاطرات برادر شهید فریبرز فیض بشی پور؛
به او گفتم که شوهرم در بیمارستان است و همراهی ندارد. پس از چند لحظه آن پسر گفت: مادر صبر کن من بروم به خانواده ام بگویم و برگردم. خلاصه رفت و برگشت. او مرا به بیمارستان رساند.
کد خبر: ۴۲۴۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۳

خاطرات حبیبه رمضانی-ایثارگر کرمانشاهی؛
پاهایم را خیلی وقت قبل، خدا برای فرشته ای امانت گرفته بود. من فلج مادر زاد بودم. برای همین نمی توانستم روی پاهایم بایستم و از کشورم دفاع کنم. برادر سهراب منوچهری همیشه صبح ها می آمد و وقتی می دید من نمی خندم و غمگین ام می گفت: " جنگیدن همیشه، پا نمی خواهد...عطر نان هایت را ببین. از حالا من لبخند رزمندگان و شادی شان را می بینم." نه جنگیدن همیشه...
کد خبر: ۴۲۳۹۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۱

در ﺳﺎل۱۳۴۷ در ﺧﺎﻧﻮادﻩ اى ﻣﺘﺪین ﻣﺘﻮلد ﺷﺪ وتحصیلات ﺧﻮد را تا ﺳﺎل دوم راهنمایی اداﻣﻪ داد وى ﻓﺮدى ﻣﻨﻀﺒﻂ و ﺑﺎ هوش ﺑﻮد و ﺑﺮ ﻣﺴﺌﻠﻪ صله رﺣﻢ اهمیت ﺧﺎصی ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻮد در کلیه ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺬهبی و دینی و ﻧﻴﺰ ﻓﻌﺎلیتهاى ﻓﺮهنگی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺷﺮکت ﻓﻌﺎل داﺷﺖ در ‫ﻧﻤﺎز ﺟﻤﻌﻪ و ﺑﺎ ﺷﺮوع ﺟﻨﮓ تحمیلی ﻣﺪرﺳﻪ را رها و ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ هاى ‫ﻧﺒﺮد اﻋﺰام ﺷﺪ و ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﭘﺲ از ﻓﺪاکاریهاى ﻓﺮاوان ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت رﺳﻴﺪ.
کد خبر: ۴۲۳۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۰

هر سال نوروز که می شود، یادمان می افتد که باید برای خرید سفره هفت سین دست به کار شویم و آن را تکمیل کنیم و می گوییم که عید بدون سفره صفا ندارداما ، در روز های جنگ وقتی که عید می رسید ، سفره با خلاقیت سربازان وسط آتش و خمپاره و توی سنگر گرامی داشته می شد.
کد خبر: ۴۲۳۶۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۹

16اسفندیادآور جریان رودخانه‌ای ازخون در پادگان ابوذر- خاطرات محمد طالبی؛
محمد طالبی فرمانده دوران دفاع مقدس استان کرمانشاه می گوید: پیکر تعدادی از شهدای ما زیر شنی تانک های عراقی له شدند. به طوری که بعدها با زحمت و سختی توانستیم پیکر این شهدا را از روی زمین جمع کنیم. فردای آن روز عراقی ها عقب نشینی کردند.
کد خبر: ۴۲۳۵۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۸

من به او اعتراض كردم پسرم چرا غذايي بهتر تهيه نمي كني؟ مگر خرجي برايت نفرستاده ام؟ او در جواب من گفت: انسان بايد از شكم و دنيا بگذرد تا به خدا برسد.
کد خبر: ۴۲۳۴۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۵

مرصاد برگ زرین غرب/ خاطرات مولاداد رشیدی- از فرماندهان دوران هشت سال دفاع مقدس استان کرمانشاه؛
ساعت هشت صبح دوم مرداد در سپاه کرند تلفنی با سپاه چهارم در حال تماس بودم تا نیروها را از بلاتکلیفی در بیاورم که صدای غرش هواپیماها بر فراز کرند و سراب همه را به وحشت انداخت. عده ای به سمت سنگر و پناهگاه دویدند. صدای هواپیماها دورتر شنیده می شد و متعاقب آن صدای انفجارهای پیاپی. احساس بدی داشتم دچار دلشوره ی شدیدی شدم. مکالمه را تمام کردم و از اتاق بیرون آمدم. در محوطه ی سپاه بودم که یکی از همکاران سراسیمه با سر و وضع خونی به سمت من آمد و خبر بمباران تنگه را داد.
کد خبر: ۴۲۳۳۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۵

مرصاد برگ زرین غرب/ خاطرات سردار ناصر شعبانی- فرمانده دوران دفاع مقدس در استان کرمانشاه؛
در همان 24 ساعت اول حمله، اتفاق جالبی افتاد؛ پیامی از طرف امام بزرگوار مخابره شد که: " امروز روز دفن بعثی هاست. باید عراقی ها از کشور رانده شوند." با شنیدن این پیام نیروها به طور چشمگیری به جبهه ها رفتند.
کد خبر: ۴۲۳۲۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۵

شهید بخشعلی ژولیده (امیر صادقی) در سال 1342 در روستای رازیان از توابع باختران دیده به جهان گشود. تا اینکه برای انجام مأموریتی در روز 22 رمضان 1359 عازم منطقه ای از مناطق توابع سقز شد که در بین راه با زبان روزه به علت طی مسافت بیش از حد قصد افطار روزه اش را در کنار چشمه آبی داشت که توسط ابن ملجمان زمان به جرم حمایت از اسلام و دوستی اهل بیت شربت شهادت نوشید.
کد خبر: ۴۲۳۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۴

معرفي و بازخواني واقعه ي روستاي دولاب
اگرچه دولاب تاریخی طولانی دارد،اما امروز همه این روستا را با صلابت مردانش می شناسند ، مردانی که در بحرانی ترین و سخت ترین شرایط ، برای دفاع از انقلاب اسلامی سینه سپر کردند، ایستادند، جان دادند و امنیت و آرامش و اقتدار رابرای ایران اسلامی به ارمغان آوردند. امروز هر وقت رهگذری وارد این روستا می شود، اولین مکانی را که می بیند، گلزار شهدای این روستاست، نقطه ای که از آن تصویر صلابت و بوی مردانگی به مشام می رسد،مکانی که زیارتگاه آزادگان واحرار است و شهامت و شهادت را در اذهان زوار تداعی می کند. ...
کد خبر: ۴۲۳۲۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۴