خاطرات - صفحه 36

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات
مولف محمد اطهری
لحظات پاياني دوره است، بچه­ها از اين فرصت استفاده كرده و با دوستان هم‌دوره خداحافظی مي­كنند. يكي صورت به صورت دوست هم­دوره­اش گذاشته و در گوشش چيزي نجوا مي­كند. يكي به ديگري نشانی می‌دهد و می‌گوید: «یادت نره؛ حتما نامه بنویس. رسیدی منطقه؛ عکس بفرست...»‌ يكي هم دست در گردن دوستش انداخته و نمي­تواند به سادگي از او جدا شود.
کد خبر: ۴۲۶۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۸

شهید سعید عباسی
اگر می اومدم باید شما رو از خواب بیدار می کردم. همون جا توی مسجد خوابیدم. نماز صبح رو به جماعت خوندم و اومدم
کد خبر: ۴۲۶۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۸

شهید یدالله طحانیان
قرآن دستش بود و گریه می‌کرد. ترجمه‌اش را می‌خواند.
کد خبر: ۴۲۶۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۵

مصاحبه نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید امیر طالب
من بار آخر بهش گفتم ، دیگه نمیزارم بری . گفت ، باشه مامان تو خودت فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) رو میدی ؟ میدونی حضرت علی اکبر از حضرت زهرا (ُس) حلالیت خواست وایشون حلالش کرد ؟ میتونی جوابش روبدی ؟ گفتم ، نه . گفت ، پس چرا نمیزاری برم .
کد خبر: ۴۲۶۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۵

معرفی کتاب؛
کتاب حماسه های بازی دراز " خاطرات سرتیپ دوم بازنشسته امیر محمود بدری " توسط مهرداد رضایی فر در 289 صفحه نگارش و تدوین شده است.
کد خبر: ۴۲۶۳۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۴

مصاحبه نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهیداحمد میرحاج
عموم هم شهید شده بود ، برای مادرم تحملش راحت تر بود . خواسته ی برادرم هم این بود که شهید بشه وراه عموش و انتخاب کنه . درنامه وتلفن هاش هم همیشه میگفت . حتی یه بار درغالب نامه به من گفت ، راه عموم وادامه بدین ونگذارید که اسلحه اش روی زمین بمونه .
کد خبر: ۴۲۶۲۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳

خاطرات علیرضا نریمانی برادر شهیده سهیلا نریمانی؛
سهیلا روی یکی از کتاب هایش نوشته بود ( شهید قطره باران زلالی است در آسمان پاک، شهید گلبرگ لطیفی است در گلستان عشق، مرگ سرخ رمز پیروزی و آزادی است).
کد خبر: ۴۲۶۲۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳

شهید مرتضی طحان چوبمسجدی
دعاهای من رو تا جایی مستجاب کن که ظرفیت اون رو داشته باشم!
کد خبر: ۴۲۶۲۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳

خاطراتی از شهید رضا عامری
دلم مي‌خواست باز هم بمونيم. هر چه اصرار كردم يكي دو روز ديگه بمونيم، گفت: « تومي‌خواي بموني بمون! من بايد پنجم كهن‌آباد باشم. عروسي خواهرمه! ».
کد خبر: ۴۲۶۱۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲

خاطرات شهید محمود طاهریان
تو که میخوای نمازت رو بخونی، بیا همین الان که اول وقته با هم بخونیم تا ثواب نماز اول وقت رو ببریم
کد خبر: ۴۲۶۱۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲

خاطره پدر شهید گنجعلی غیاثوند
گنجعلی غیاثوند محمدخانی، دوم مهر ۱۳۴۳، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش شیرعلی، کارگری می‌کرد و مادرش زرین‌تاج نام داشت. دانش‌آموز دوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هشتم اردیبهشت ۱۳۶۱، در دارخوین بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین واقع است.
کد خبر: ۴۲۶۱۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۱

خاطرات شهید مرتضی بهمنی
ککتاب «شیرین تر از عسل» حاوی خاطرات شهید مرتضی بهمنی از زبان مادر و پدر شهید، وصیتنامه و تصاویر این شهید گرانقدر می باشد. این کتاب به قلم سید حیدر فاطمی و توسط موسسه فرهنگی فتح الفتوح کاشان در 2000 نسخه در انتشارات فرآهنگ اندیشه چاپ و منتشر شده است.
کد خبر: ۴۲۵۹۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹

خاطرات محمد حسن ناصری همرزم شهید حیدر سلیمانی؛
چند گلوله به " حیدر " اصابت کرد و به داخل شیار آب افتاد. بعد از چند لحظه تیر اندازی، دیگر جوابی از طرف آنها نیامد. " حیدر" بدجوری زخمی شده بود. با آخرین رمق گفت: مرا بلند کنید می خواهم جسد آنها را ببینم. او را بلند کردیم نفس راحتی کشید و شهادتین را گفت.
کد خبر: ۴۲۵۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹

خصوصیات اخلاقی شهید حاج حمدالله دکامی به روایت حسین هاشمی – از مسئولان ستاد آزادگان کشور؛
شهید بسیار خوشرو و خوش برخورد بود و هیچ وقت عصبانی نمی شد چهره ی خندانش مثال زدنی بود عموما" هر کسی مشکلی داشت، با وی در میان می گذاشت معمولا" کسی روی حرفش حرف نمی زد.
کد خبر: ۴۲۵۹۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹

خاطرات نصرت فرمند همرزم شهید محسن آقا رضی؛
سرم را برگرداندم، محسن پیشانی اش را روی پیشانی محمود گذاشته و محمود آرام تر از همیشه بعد از دیدن خانواده اش به خواب ابدی فرو رفته بود.
کد خبر: ۴۲۵۷۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۸

خاطرات رزمنده دوران دفاع مقدس کرمانشاه- ایرج امجدیان؛
نزدیک‌های اذان صبح، عراق حمله کرد و تمام خطوط منطقه‌ای تیپ مسلم و لشکر 81 زرهی را شکست و آتش بسیار سنگینی بر سر نیروهای ما ریخت. تا ساعت‌ شش و هفت با فرمانده تیپ ارتباط بی‌سیم داشتیم و وی دستور داد به صورت تاکتیکی عقب‌نشینی کنیم.
کد خبر: ۴۲۵۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۷

شهید فریبرز طاهریان
حجاب تو در این جا مثل جهاد منه در جبهه
کد خبر: ۴۲۵۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۶

«اگر می‌شد به بادبادک‌ها طناب بست» برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علی‌اکبر ابوترابی است که توسط «زهره علی‌عسگری» به نگارش درآمده است.
کد خبر: ۴۲۵۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۱

وصیت نامه شهید حسین سنماری
حسین سنماری، بیستم شهریور ۱۳۴۳، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش رضا، کتاب‌فروش بود و مادرش فروغ‌السادات نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته برق درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیستم فروردین ۱۳۶۶، در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۶، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۲۵۳۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۰

خاطرات شهید یدالله لطفی
یدالله لطفی، یکم مرداد ۱۳۴۶، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسدالله، پارچه‌فروش بود و مادرش صفورا نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیستم فروردین ۱۳۶۶، در باباهادی قصرشیرین توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۸ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۲۵۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۰