خاطرات شهید - صفحه 55

آخرین اخبار:
خاطرات شهید
شهید احمد ملک‌نژاد

معاون واحد اطلاعات عملیات تیپ امام جعفر صادق (ع)

شهید ملک نژاد با تقوا و خلوص بود و نماز شب او را همه برادران به خاطر دارند, به شدت از غیبت و دروغ بدش می آمد, کسانی که در مقابل او غیبت می کردند و یا تهمت می زدند مورد قهر و غضب او واقع می شدند

روایت 10 راوی از شهید صیاد شیرازی

شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، فرمانده بزرگی بود که خود را «سرباز کوچک اسلام» می دانست. در ایام شهادت شهید صیاد شیرازی، روایت هایی کمتر شنیده شده به نقل از 10 تن از نزدیکان این شهید را بخوانید.

خاطرات شهید شاهرخ ضرغام؛ مشهد

شاهرخ ضرغام فرزند صدرالدین در سال 1328 در تهران متولد شد. در همان روزهای ابتدایی جنگ به تاریخ هفدهم آذر ماه 1359 در آبادان به شهادت رسید. پیکر مطهر این حر انقلاب پیدا نشد و جسم او هم با روح او پرواز کرد. خاطره ای کوتاه از آخرین روزهای حیات شهید برگرفته از کتاب«شاهرخ؛حر انقلاب اسلامی» را با هم می خوانیم.
خاطرات آقاي عيوض بداقي

سردار شهید «زين العابدين ابراهيم اوغلي» به روایت همرزم

شهيد والا مقام زين العابدين مظلوم زندگي كرد و مظلوم شهيد شد. مظلوميت و غربت شهيد را مي توان به ابوذر غفاري، بلال حبشي و سلمان فارسي توصيف نمود.
خاطرات آقاي حبيب رشيدي و اسماعيل عليزاده

خاطرات طلبه شهيد قربانعلي آقاخاني

شخصيت ايشان، يك شخصيت حماسي بود. همه رفقا او را يك قهرمان، يك طلبه دلير و شجاع، جانباز واقعيت و حقايق مي شناختند.

مروری بر زندگی و خاطرات شهید قدمعلی غضنفری اکبر آبادی

شهید قدمعلی غضنفری اکبرآبادی در نهم آبان ماه 1363 در منطقه کوشک به شهادت رسید.
شهید فروردین ماه

از اینکه فرزندم را در راه خدا داده ام شکر خدا را بجا می اورم

شهید رضا اسماعیل غلامی فرزند ابوالقاسم در سال 1341 در روستای میم از توابع قم متولد شد و در فروردین ماه سال 1363 در مناطق جنگی توسط دشمن به مقام والای شهادت نائل گردید.

نگاهی به زندگی و خاطرات شهید علی اصغر نبئی

شهید علی اصغر نبئی در سی و یکم شهریور در منطقه فکه به شهادت نائل آمد.
قسمت اول خاطرات شهید «علی طاهریان»

کتاب غذای روح است

همسر شهید «علی طاهریان» نقل می‌کند: «هربار از سفر بر می‌گشت، سوغاتی‌اش کتاب بود. می‌گفت: کتاب غذای روحه. فقط که نباید به جسم‌مون برسیم.»
از خدمت به خانواده شهدا تا شهادت در مرصاد

خاطراتی از خانواده شهید ابراهیم عامریان / کارمند بنیاد شهید بود و عاشق شهادت

پسرم روزی دوبار میومد از ما سر میزد . میگفت ، بابا جان این ها خانواده شهید هستند و خیلی به گردن ما حق دارند . الان هم هستند ، آقای دماوندی که خانمش هم کارمند بنیاد شهید هست .

نگاهی به زندگی و خاطرات شهید امیر محبی + تصاویر

شهید امیر محبی در یکم اسفند ماه 1359 در جاده ماهشهر - آبادان بر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

خاطره نگاری 442 خانواده شهید در یزد پایان یافت

نوید شاهد یزد: مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان یزد با اشاره به فعالیت های فرهنگی در راستای ترویج فرهنگ شهادت گفت: در این ارتباط تهیه و ثبت خاطره 442 خانواده شهید استان در سال 1396 پایان یافت.
خاطرات;

شهید عسکر مغدانی از زبان هم آغوشان

شهید عسکر مغدانی در روستاي كوچك آبكش ،در سال 1345 خورشيدي دیده به جهان گشود.با آغاز سن مشموليت به خدمت مقدس سربازي رفت.به عنوان پاسدار وظيفه به خرمشهر اعزام شد تا در صفوف رزمندگان دفاع مقدس به حراست از ميهن اسلامي بپردازد.سرانجام در هنگامه عمليات كربلاي 8 در حالي كه مشغول نگهداري از چند اسير عراقي بود به قافله شهداي جاودان پيوست.

خاطراتی از شهید ابراهیم هندوزاده/ ماندن اجباری نیست

ابراهيم گفت:« ماندن اجباري نيست. حالا که نمي‌خواهد، خودم او را از منطقه‌ي درگيري خارج مي‌کنم.» ماشين سيمرغ را آورد. کاليبر 50 را روي آن گذاشت. پشت کاليبر رفت و به راننده گفت: « ماشين را روشن کن. دنبال سيمرغ بيا.» راننده و ماشين را از منطقه‌ي خطر خارج کرد.
خاطرات;

خاطراتی از همرزم شهید حاج قاسم هندی زاده

شهید قاسم هندی زاده در سال 1326 د بوشهر متولد شد.که همیشه از حکومت ننگین پهلوی ناراضی بود و باعت شد در آخر به جبهه جنگ رود و درعملیات والفجر در تاریخ 1362/1/5 به شهادت رسید.
چند روایتی خواندنی از نزدیکان شهید غلامرضا استادفینی

این آخرین بار است که همدیگر را می بینیم!

چند روز آموزش شروع شد که ما از آنها جدا شدیم وقتی میخواستیم به عملیات برویم رضا به من گفت فکر میکنم که این آخرین بار باشد که همدیگر را می بینیم من فکر می کردم در مورد شهادت من صحبت می کند ولی .........

چهار خاطره از شهید مهدی عرب‌نژاد خانوكي

مهدی گفت: مگر ما مُرده باشیم که آنها بتوانند پایشان را به خانوک بگذارند؛ چه برسد به اینکه بخواهند سر و صدا به پا کنند.
شهید سید مسعود طاهری

خاطراتی از شهید سید مسعود طاهری

بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته اند و کسی از جا بلند نمی شود. از همه مهمانها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت. همه هاج و واج به هم نگاه می کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت

خاطراتی از جوانترین فرمانده جنگ; فقط 18 سالش بود

وقتي حسين به عنوان فرمانده گردان عاشورا معرفي شد، فقط هجده سالش بود، از گوشه و کنار زمزمه هايي بلند شد که فرمانده گردان کم تجربه است، جوان است، سابقه ي کارش کم است.
شهید فروردین ماه

خاطرات شهید محمد باقر احمدی از زبان پدر و مادرشهید

شهید محمد باقر احمدی فرزند مهدی در سال 1348 در روستای ابرجس قم دیده به جهان گشود و در فروردین ماه سال 1366 در عملیات کربلای 5 در شلمچه به مقام والای شهادت نائل گردید.
طراحی و تولید: ایران سامانه