- نرم افزار چند رسانه ای

navideshahed.com

پنج قربانی در یک روز

پنج قربانی در یک روز

«شهناز گره می» می‌گوید: وقتی کمی حالم بهتر شد، تازه متوجه شدم که خانواده‌ی شهید دبیریان نیز در همان بمباران، به‌طور کامل به شهادت رسیده‌اند. پنج عضو این خانواده بی‌دفاع، به دست دشمن بعثی جان باختند. تصویری که هرگز از ذهنم پاک نشد؛ خانه‌ای که دیگر ساکنانش هرگز بازنگشتند.
از جراحت در عملیات مرصاد تا دلگرمی‌های برادر شهید رجایی

از جراحت در عملیات مرصاد تا دلگرمی‌های برادر شهید رجایی

جراحت‌ها و سختی‌های جنگ همیشه بخشی از یادگارهای یک جانباز هستند اما در کنار این دردها، محبت‌های انسان‌دوستانه‌ای هم هست که همیشه در دل می‌ماند. «عبدالکریم مروتی»، جانباز ۵۵ درصد، از تجربیات تلخ و شیرین دوران جنگ می‌گوید.
جنگ چشم‌هایم را گرفت اما عزتم را دوچندان کرد

جنگ چشم‌هایم را گرفت اما عزتم را دوچندان کرد

«ابراهیم سلطانی» می‌‌گوید: در میان داغ‌ترین روزهای جنگ تحمیلی، زمانی که دشمن با حمله خمپاره به خط دفاعی ما یورش برد، من به قیمت از دست دادن چشم‌هایم، نه تنها دلی پر از افتخار و عزت به دست آوردم، بلکه یاد همرزمانم را در قلبم حک کردم.
از میدان مین تا میدان زندگی

از میدان مین تا میدان زندگی

«رضا منصور نیا» که در دوران خدمت سربازی در منطقه بانه به شدت مجروح شد، اکنون با جانبازی 70 درصد از تجربیات خود در مرزهای غربی کشور می‌گوید. او روایت می‌کند که چگونه شجاعت و ایمان به وطن، باعث شد تا در میانه خطری مرگبار، همچنان ایستادگی کند و جان خود را فدای امنیت ملت کند.
اصابت یک خمپاره در عملیات کربلای پنج زندگی ام را دگرگون کرد

اصابت یک خمپاره در عملیات کربلای پنج زندگی ام را دگرگون کرد

«گودرز عزتی» یکی از جانبازان دفاع مقدس، در گفت‌وگویی با اشاره به خاطرات جنگ، از روزی سخن گفت که در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت خمپاره، زندگی‌اش برای همیشه دگرگون شد. او که در دوران جنگ در بخش مخابرات حضور داشت، از رشادت‌ها و فداکاری‌های رزمندگان و همچنین لحظه‌ای که با ترکش‌های خمپاره مجروح شد، یاد کرد.