همسر و دخترم یاران واقعی من هستند

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «تورج کمر نژاد» میگوید: در بهمنماه سال ۱۳۸۲ و در سن بیست سالگی بهعنوان نیروی ویژه ارتش در مأموریت مرزی مشغول خدمت بودم. آن روزها ما در منطقه برای پشتیبانی از مرز ایران عزیزمان حضور داشتیم. وظیفه ما این بود که از گروهی که در آن سوی خاک عراق فعالیت میکردند، حفاظت کنیم و آنها را به سلامت به داخل خاک ایران بازگردانیم.
بارندگی شدیدی در آن روزها جریان داشت. در مسیر برگشت، وقتی از میدان مین عبور میکردیم، ناگهان پایم با یکی از مینهای بهجا مانده از زمان جنگ برخورد کرد. همان لحظه انفجاری رخ داد و من به زمین افتادم. ترکشها و شدت انفجار، هر دو پایم، کتف، لگن و اعصابم را به شدت آسیبزده کرد و از همانجا به درجه جانبازی رسیدم.
پس از حادثه، ابتدا مرا به قصر شیرین منتقل کردند و بعد با آمبولانس به بیمارستان ۵۲۰ ارتش در کرمانشاه اعزام شدم. نزدیک به سه ماه در بیمارستان بستری بودم. در روزهای نخست، به دلیل موج انفجار، اصلاً چیزی یادم نمیآمد و از ماجرا بیخبر بودم. خانوادهام هم به سختی و پس از اطلاعرسانی دوستانم توانستند خود را به بیمارستان برسانند.
بهتدریج شرایط جسمی و روحیام بهتر شد و به زندگی عادی بازگشتم. در سال ۱۳۸۶ ازدواج کردم و خداوند در سال ۱۳۹۱ دختری به من عطا کرد. با وجود همه مشکلات و محدودیتهایی که جانبازی برایم به همراه داشته است، زندگی ادامه دارد. امروز همسر و دخترم یار و یاورم هستند و با وجود درد و سختی، هنوز هم به ایستادگی و امیدواری باور دارم.
در ادامه گفت و گوی تصویری را ببینید:
انتهای پیام/