آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۵۹۴۳
۱۱:۴۳

۱۴۰۴/۰۹/۰۵
همسر شهید جاویدالاثر «علیرضا آشوری»:

گمنامی؛ انتخاب عاشقانه همسرم بود

«صدیقه خداوردی» می‌گوید: «همسرم می‌گفت: اگر لایق شهادت شدم، دوست دارم جسدم مفقود باشد. اکنون می‌فهمم چرا برخی شهدا خواستند گمنام بمانند؛ همان‌گونه که یاران امام حسین(ع) در کربلا گمنام ماندند.»


شهید جاویدالاثر «علیرضا آشوری» بیستم فروردین ۱۳۴۵ در روستای اَبر از توابع شهرستان شاهرود چشم به جهان گشود. پدرش حبیب‌الله و مادرش صدیقه نام داشت. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم تیرماه ۱۳۶۴ در مریوان توسط نیرو‌های بعثی بر اثر اصابت گلوله به سر و سینه، شهید شد.  نوید شاهد سمنان به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه‌زهرا (س) و تدفین شهدای گمنام در سراسر کشور، گفت‌و‌گویی با «صدیقه خداوردی» همسر این شهید انجام داده است که تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود.

گمنامی؛ میراث یاران حسین(ع) و انتخاب عاشقانه همسرم بود

عشق به امام، وطن و دفاع از ارزش‌ها در وجودش موج می‌زد

هم‌زاد کویرم تب باران دارم/ در سینه دلی شکسته پنهان دارم. در دفتر خاطرات من بنویسید: «من هرچه که دارم از شهیدان دارم.» اهل شهرستان شاهرود، پشت بسطام، روستای ابر هستم. اکنون در همین روستا زندگی می‌کنم. مربی قرآن خانم‌ها و نوجوانان هستم، مسئول هیئت ام‌الحسنین خواهران، مسئول مرکز نیکوکاری روستا، فرمانده پایگاه فضیلت خواهران و مداح روستا. همسرم در ۱۳۶۴ در عملیات بدر در غرب کشور به شهادت رسید. من و همسرم از کودکی باهم بزرگ شدیم؛ چون فامیل بودیم؛ پسر دایی و دختر عمه. علاقه‌ای عمیق میان ما بود. در ۱۹ سالگی ازدواج کردیم. تنها هفت ماه زندگی مشترک داشتیم. او همان آغاز زندگی راهی جبهه شد؛ عشق به امام، وطن و دفاع از ارزش‌ها در وجودش موج می‌زد.

نخستین شهید روستا، با ایمانی راسخ

علیرضا با اینکه می‌دانست شاید بازنگردد، با ایمانی راسخ راهی جبهه شد. در این مدت کوتاه، چند بار بیشتر او را ندیدم. ما برایش نامه می‌نوشتیم، اما نامه‌ها با خط قرمز بازمی‌گشت. چهل روز، یک روز در میان نامه می‌فرستادیم، اما همه برگشت می‌خورد. شب و روز من در گریه می‌گذشت. روزی برادرشوهرم به مادرش گفت: «مادر! شناسنامه علیرضا را بدهید، کار دارم.» مادرشوهرم گریه کرد و گفت: «حتما علیرضا شهید شده.» همه روستا خبر داشتند، اما به ما نمی‌گفتند؛ چون همسرم مفقودالجسد بود. دل تو دل ما نبود. در اوج جنگ، همه چشم‌انتظار بودند تا اینکه برادرشوهرم خبر شهادت علیرضا را آورد. دنیا بر سرم خراب شد. همسرم نخستین شهید روستا شد. همه عزادار شدند. چون جسدی نبود، لباس‌هایش را تشییع کردند. در تپه‌ای به نام دران دفن شد؛ همان‌جا که امروز گلزار شهدای روستا است. پس از او پانزده شهید دیگر از جوانان روستا در همان‌جا به خاک سپرده شدند.

گمنامی، انتخاب عاشقانه علیرضا

هرجمعه به گلزار شهدا می‌رویم. بر سر قبر خالی همسرم و دیگر شهدا فاتحه و قرآن می‌خوانیم. با خواهران بسیجی غبارروبی می‌کنیم، زیارت عاشورا و خیرات هدیه می‌کنیم. همسرم می‌گفت: «اگر لایق شهادت شدم، دوست دارم جسدم مفقود باشد.» اکنون می‌فهمم چرا برخی شهدا خواستند گمنام بمانند؛ همان‌گونه که یاران امام حسین (ع) در کربلا گمنام ماندند. شهدا باور داشتند خداوند اجر یادشان را حفظ خواهد کرد، حتی اگر در دنیا گمنام باشند. قرآن می‌فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاء عند ربهم یرزقون.»

همدم تنهایی‌هایم

سال‌های نبود همسرم بسیار سخت گذشت. هم کار‌های خانه و هم کار‌های بیرون را خودم انجام دادم. چشم‌انتظاری سخت‌تر از همه بود. اکنون پس از ۳۹ یا ۴۰ سال هنوز منتظر پیکرش هستم. هر بار شهدای گمنام را می‌آورند، گوشم به زنگ است که شاید خبر دهند همسرم پیدا شده است. بار‌ها خوابش را دیده‌ام. یک شب با همان لباس نظامی آمد. با خوشحالی او را در آغوش گرفتم. گفت: «من اسیر بودم، حالا آزاد شده‌ام.» با شوق از خواب پریدم، اما خبری نبود. پدر و مادر شهید هنوز در قید حیاتند و همچنان چشم‌انتظارند. من نیز با توسل به حضرت زهرا (س)، امام حسین (ع)، حضرت ابالفضل (ع) و حضرت زینب (س) آرام می‌گیرم. جلسات قرآن و روضه را برگزار می‌کنم. با همه سختی‌ها و تنهایی‌ها، افتخار می‌کنم که همسر شهیدم. در خانه با او حرف می‌زنم و از او کمک می‌خواهم.

پاسداری از خون شهدا وظیفه ماست

در پایان خطاب به مردم شریف و آگاه سرزمینم! امروز اگر در سایه امنیت و آرامش نفس می‌کشیم، به برکت خون شهیدان است. آنان بی‌ادعا رفتند تا ما بمانیم. اما آیا ما وارثان خوبی برای آن‌ها بوده‌ایم؟ شهدا رفتند تا ما بمانیم. اکنون نوبت ماست که انسان‌های خوبی باشیم، به هم کمک کنیم، دروغ نگوییم و حجاب اسلامی را حفظ کنیم. نگذاریم خون شهدا پایمال شود با بی‌حجابی و بی‌بندوباری که در جامعه دیده می‌شود.

گفتگو از حمیدرضا گل‌هاشم


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه