«ذوالجناح رزمندگان» به روایت حاج بخشی
ما رفتیم و با کامیون برگشتیم و قاطرها را سوار کامیون کردیم. یکی از آنها کم بود. سراغش را گرفتیم و گفتند که صاحب قاطر برده لب رودخانه تا آبش بدهد. با ماشین رفتیم سمت رودخانه که از وسط روستا رد میشد و با منظره عجیبی مواجه شدیم. دیدم یک پارچه سبزی روی این حیوان انداخته و با علاقهای خاص دارد آن را شستشو میدهد و با این حیوان حرف میزند. من به شوخی گفتم: «بابا چه کار میکنی؟ رهایش کن کار داریم. داری لوسش میکنی.» آن روستایی با صفا در جواب ما گفت: «حاجی این حیوان از این به بعد سعادتمند است. او انتخاب شده و مرکب مجاهدان راه خدا خواهد شد. و ذوالجناح رزمندگان خواهد بود.»
حاجی بخشی میگفت: این مرد روستایی
آنقدر گفت تا اشک ما را درآورد. گردانی در لشکر سیدالشهداء(ع) داشتیم به
نام گردان «صابرین»، یا به قول رزمندگان لشکر «گردان قاطریزه». این گردان
وظیفهاش از یک طرف رساندن آب و غذا و مهمات به رزمندگان در خط مقدم بود و
از طرف دیگر انتقال مجروحین و شهدا به عقب جبهه بود. خدایی مأموریت سخت و
طاقت فرسایی هم داشتند و شاید به خاطر صبوریشان به آنها گردان صابرین
میگفتند. رزمندگان این گردان آدمهای ورزیدهای بودند.
آنها پای پیاده در حالی که مقدار زیادی مهمات و آذوقه بار قاطرها بود چندین کیلومتر طی میکردند تا به خط مقدم برسند و در این مسیر خطرات زیادی را به جان میخریدند و از همه سختتر وقتی بود که باری از مهمات را با قاطر حمل میکردند و کافی بود با یک انفجار خودشان هم دود بشوند و شاید سختترین لحظه برای رزمندگان این گردان وقتی بود که باید پیکر شهیدی را به عقب میآوردند.
این عکس مربوط به عملیات «بیت المقدس ۶» است که در اواخر اردیبهشت ماه ۶۷
در ارتفاعات «شیخ محمد» که مشرف به شهر ماووت بود انجام شد و در تصویر پیکر
دو رزمنده شهید لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) دیده میشود که روی مرکب بسته شده
است. شاید ساعتها طول کشید که این پیکرهای مطهر تا پشت جبهه رسید و این دو
رزمنده که مرکب مسافران بهشت را هدایت میکنند چه حالی داشتند.