با دستانم مین را خنثی میکردم که ناگهان همهچیز تیره و تار شد

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، من «فرمان زندی»، جانباز ۷۰ در صد هستم. در سال ۱۳۷۲ در لشکر ۹۲ زرهی اهواز خدمت میکردم. چون ارتشی بودیم، دوره تخریب و تفحص را در پادگان مهندسی بروجرد گذرانده بودیم و بعد از آن برای خنثیسازی مینها و پیدا کردن پیکر شهدا به مناطق عملیاتی اعزام شدیم.
در خرداد همان سال، مأموریت ما در منطقهای بود که میدان مین وسیعی داشت و بیشتر مینهایش از نوع «والمر» بود. عراقیها مینها را نامنظم کاشته بودند و همین باعث شده بود کار خنثیسازی خیلی سخت و خطرناک باشد.
ساعت حدود ده صبح بود که کار را شروع کردیم. من سرگروه بودم و چهار نفر جلوتر کار میکردیم، بقیه سربازها هم پشت سر ما بودند تا مینهای خنثیشده را جمع کنند. در حین خنثی کردن یکی از مینها، چون سالها از جنگ گذشته بود و رطوبت و هوا باعث پوسیدگی بدنه مین شده بود، هنگام کار با دست چپ مین خرد شد و در همان لحظه منفجر گردید.
انفجار آنقدر شدید بود که دیگر چیزی نفهمیدم. فقط یادم هست یک سرباز هم کنارم بود که او هم ترکشی خورد. وقتی به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان اهواز بستریام. بعد از چند روز با بالگرد ارتش مرا به تهران منتقل کردند و در بیمارستان ۵۰۴ ارتش بستری شدم.
بیش از دو ماه در بیمارستان بودم. بعد از مرخصی هم درمانم ادامه داشت. بیناییام را از دست داده بودم و چشم راستم کاملاً آسیب دیده بود. بعد از چند عمل جراحی و گذاشتن لنز، خدا را شکر الان حدود پنجاه تا شصت درصد بینایی دارم و میتوانم کارهایم را خودم انجام بدهم.
من همیشه شکرگزار خدای بزرگ هستم که اجازه داد در راه خدمت به وطن و نظام مقدس جمهوری اسلامی قدمی بردارم، و با وجود همه سختیها، هیچگاه از آن روزها پشیمان نیستم.
در ادامه فیلم گفتوگو را ببینید:
انتهای پیام/