آخرین اخبار:
کد خبر : ۶۰۲۵۹۰
۱۵:۲۵

۱۴۰۴/۰۷/۲۴
روایت جانباز کرمانشاهی «ستاره مرادیان» از بمباران سال ۱۳۶۴

روز قدس، روز شهادت فرزندم بود

در روز جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۶۴، هم‌زمان با راهپیمایی روز جهانی قدس، بمباران هوایی دشمن بعثی بر آسمان کرمانشاه فرود آمد. ستاره مرادیان، جانباز و مادر شهید، در این حادثه مجروح و نوزاد نه‌ماهه‌اش به شهادت می‌رسد در ادامه این روایت را می‌شنوید.


روز قدس، روز شهادت فرزندم بود
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، من «ستاره مرادیان»، جانباز و مادر شهید هستم. در تاریخ ۲۴ خردادماه سال ۱۳۶۴، هم‌زمان با روز جهانی قدس، بر اثر بمباران هوایی دشمن بعثی در کرمانشاه مجروح شدم و فرزند نه‌ماهه‌ام به شهادت رسید.
آن روز جمعه و ماه مبارک رمضان بود. من در طبقه‌ی بالای خانه‌ی پدرم زندگی می‌کردم. بعد از خوردن سحری، به خانه‌ی خودم برگشتم. قرار بود با چند نفر از دوستانم برای راهپیمایی روز قدس برویم. حدود ساعت هشت صبح بود که ناگهان آژیر قرمز به صدا درآمد.
راستش را بخواهید، من همیشه از صدای آژیر می‌ترسیدم. اضطراب تمام وجودم را گرفت. احساس خفگی و تنگی عجیبی داشتم که ناگهان صدای انفجاری مهیب همه‌جا را لرزاند. فقط توانستم فریاد بزنم: «کمک! کمک!»
برادر خانم برادرم که در ساختمان بغلی بودند، با شنیدن صدا به خانه‌ی ما آمدند. دیوار خانه فروریخته بود. آنها از میان آوار، دستم را که بیرون مانده بود دیدند، خاک‌ها را کنار زدند و مرا بیرون کشیدند.
وقتی به هوش آمدم، در بیمارستان بودم. ساعت حدود سه بعد از ظهر بود؛ یعنی هفت ساعت از حادثه گذشته بود. صدا‌ها برایم گنگ بود، گوش‌هایم آسیب دیده بود و درد شدیدی در کمرم احساس می‌کردم. فقط مدام سراغ فرزندم را می‌گرفتم.
به مادرم گفتم: «بچه‌ام کجاست؟ بیاریدش ببینمش.» او گفت: «نگران نباش، پیش همسایه‌مان است، حالش خوبه.» کمی آرام شدم، ولی دلشوره از دلم بیرون نمی‌رفت.
سه روز در بیمارستان ماندم. وقتی مرخص شدم و به خانه برگشتم، باز هم سراغ بچه‌ام را گرفتم. پدرم در منطقه بود. وقتی برگشت، دوباره گفتم: بابا، بریم بچه‌ام رو بیارید، دلم آروم نمی‌گیره. آن موقع بود که مادرم با اشک گفت:دخترم، بچه‌ات شهید شده. دنیا دور سرم چرخید. حس کردم دیگر چیزی از زندگی برایم نمانده است.
اما در همان روزها، با همه‌ی درد و داغی که داشتم، در بسیج خواهران فعال بودم. برای رزمندگان کمک جمع می‌کردیم و من هم گاهی مقاله‌های سیاسی و فرهنگی برای نشریات می‌نوشتم. با خودم عهد بستم که تا آخرین نفس، ادامه‌دهنده‌ی راه شهیدان باشم.
در ادامه فیلم گف و گو را ببینید:

کد ویدیو


انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه