بنیاد شهید و امور ایثارگران - صفحه 134

آخرین اخبار:
بنیاد شهید و امور ایثارگران
وصیت نامه شهید "سیدحسین اسفندفرد" / بخش دوم

به خداوند از خود خواهي هاي ميسر نشدني هایم پناه می برم

شهید "سیدحسین اسفندفرد" در وصیت نامه اش در راز و نیاز با خدای خود چنین می نویسد: پروردگارا به درگاهت پناه مي برم از خود خواهي هاي ميسر نشدني هایم و از دلی که درک عظمت تو را نکند. يا رب آمرزش و بخشش تو اميدوارتر از عمل من است؛ اگر بنده شايستگي آن را که به رحمت حق و شهادت در راه تو نصیبم شود، لطف و کرمت به گونه اي است که تمام وجود مرا فراگيرد.
وصیت نامه شهید "سیدحسین اسفندفر" / بخش اول

شهادت چون نوشيدني کمياب است

شهید "سیدحسین اسفندفرد" در وصیت نامه اش در توصیف ارزش والای شهادت چنین می نویسد: افتخار داشته و دارم چون شهادت نوشيدني کميابي است که به هرکس اعطا نمي شود. شهيد هميشه و در همه حال نظر مي کند به وجه الله. اگر همچو شهادتي نصيب ما شد ناراحت نشويد.

نامه های مترجم

رزمنده های دوران دفاع مقدس رخدادها و اتفاقاتی که برایشان می افتاد از طریق نامه برای خانواده می نوشتند. شهید "سیدحسین اسفندفر" در نامه اش برای خانواده تعریف می کند: اگر از حال اينجانب حقير و کوچک شما خواسته باشيد، الحمدالله سالم هستم و هيچ ناراحتي ندارم. خانواده گرامي، حال من خيلي خوب است. در جنگ عليه صداميان کافر شرکت کردم و من مترجم بچه ها بودم.

از خداوند می خواهم، چگونه مردن را به ما بیاموزد

شهید "سیدحسین اسفندفرد" در نامه ای به خانواده اش، خطاب به پدرش چنین می نویسد: چگونه زيستن را که نیاموختیم، خودمان با کارکردن، استعداد و به ياد خدا بودن و عمل کردن به دستورات خداوندي، اسلام و قرآن را مي آموزيم. از خداوند متعال مي طلبم که چگونه مردن را به ما بياموزد؛ چه بهتر که با شهادت توام باشد.

از شکنجه به دست ساواک تا شهادت در جبهه

شهید "عبدالحسین امین زاده" در زمان قبل انقلاب در فعالیت های سیاسی شرکت داشت که به همین جهت توسط ساواک دستگیر و شکنجه می شود. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه می شود و با فرو رفتن در باتلاق به شهادت می رسد.
شهید "حمیدرضا ارجمندکرمانی" در نگاه خانواده او

عاشقانه رفت و دیگر هرگز او را ندیدند

خانواده شهید "حمیدرضا ارجمندکرمانی" در رابطه با اعزام به جبهه و شهادت او چنین می گویند: با شروع جنگ تحمیلی عاشقانه وارد صحنه نبرد شد. ما دیگر هرگز او را ندیدیم تا روزی که دوستان و همرزمانش خبر شهادتش را در سومار به ما دادند.

در قبال دینم احساس تعهد می کنم

شهید "محمد بستان منش نیک" در وصیت نامه اش چنین می نویسد: از اولی که جنگ شروع شد همیشه آرزو داشتم در این جنگ تحمیلی، که توسط جهانخواران به کشور ما تحمیل شد، شرکت مستقیم داشته باشم؛ بالاخره به این آرزو رسیدم. اکنون خودم را در جبهه میبینم و در قبال دینم احساس تعهد می کنم.

برای من مشکی نپوشید؛ زیرا راهم روشن است

شهید "محمد بستان منش نیک" در وصیت نامه اش خطاب به خانواده اش چنین می نویسد: برای من مشکی نپوشید؛ زیرا راهم روشن است و چشم بسته در این راه نرفته ام.

هوای بارانی دو چشم

شهید "جلال بابایی" به نقل از اطرافیانش از دوستداران اهل بیت بود. هوای چشمانش همیشه به خاطر خدا و اهل بیت بارانی بود و برای مظلومیت آنان اشک می ریخت.

پرنده های مبارز

در دوران جنگ، خلبان جنگنده کسی است که برای نبرد در آسمان با هواپیماهای دیگر یا نابود کردن هدف‌های زمینی آموزش دیده باشد. کسانی که دارای کارنامهٔ تحصیلی قابل توجه و از نظر فیزیکی، تندرستی و قوای ذهنی کاملاً بدون مشکل باشند، شانس بسیار زیادتری برای پذیرش در این شغل را دارند. پایگاه خبری نوید شاهد به معرفی چند تن از خلبانان شهید اعزامی از تهران پرداخته است.

پرنده ای که آتش گرفت و در اسارت به شهادت رسید

شهید "داوود اکرادی" در حال بازگشت از ماموريت به محاصره ی جنگنده های عراقی درآمد و با اصابت موشك هوا به هواي دشمن، پرنده اش آتش گرفت. به زمین نشست. به اسارات برده شد و در اسارت به دست دشمن بعثي به شهادت رسيد.

عید همگی مبارک!

شهید "محمد الفت" نامه ای به خانواده اش در روز عید فطر نوشته است و این عید بزرگ و پیروزی نیروهای رزمنده در جنوب را به آن ها تبریک گفته. در نهایت از آن ها خواسته تا برای پیروزی نهایی رزمندگان اسلام نیز دعا کنند.

مدت ها در این آرزو بودم

شهید "محمد الفت" در نامه اش، خطاب به مادرش چنین نوشته است: مادرجان ضمن تشکر از زحمات شما، دست شما را مي بوسم ومي خواهم که از من راضي باشي و حلالم کنيد که اين راه را خودم، با ايمان و يقين انتخاب کردم و خودتان شاهد بوديد که مدت ها در اين آرزو بودم که به جبهه بيايم، شايد بتوانم قدم مثبتي براي اسلام برداشته باشم.

روز قبل از حمله

شهید "محمد الفت" وصیت نامه اش را سوم اسفند، یعنی درست روز قبل از مفقود الاثر شدنش نوشته است. این وصیت نامه حاوی نکاتی برای خانواده این شهید بزرگوار می باشد.

14 سال انتظار

شهید "محمد الفت" در حمله خیبر حضور داشت. پیکر نازنین این شهید در همین حمله مفقود شد و پس از 14 سال پیدا و به خانواده اش تحویل داده شد.

معنای حقیقی یک دوستی

از پدر شهید "محمد الفت" نقل است یکی از روزهایی که محمد برای اعزام به راه افتاده بود، برای رساندن دستکشش به دنبالش رفتم. وقتی به او رسیدم با کمال تعجب از من خواست برگردم. علت را جویا شدم. گفت: دوست من که همراهم هست و با من مي آيد، پدر ندارد و نمي خواهم ببينم که او از اينکه پدر ندارد حسرت بخورد.
وصیت نامه شهید "مجتبی اکبری نسب" / بخش دوم

راهی كه آرزوى ديرينه من بود

شهید "مجتبی اکبری نسب" در وصیت نامه خود، خطاب به مادر و پدرش چنین نوشته است: از پدر و مادرم تشكر مي كنم كه به من اجازه دادند در اين لحظه حساس از زمان خود را آزمايش كنم. از آنها قدردانى مى كنم كه اجازه انتخاب راهى را به من دادند كه آرزوى ديرينه من بود.
وصیت نامه شهید "مجتبی اکبری نسب" / بخش اول

شهادت يك انتخاب است

شهید "مجتبی اکبری نسب" در وصیت نامه خود چنین نوشته است: مى دانيد كه شهادت يك انتخاب است؛ مرگ نيست، بلكه حيات است و هر نفر از بنده هاى خدا كه به اين مقام مى رسد، انسان هاى بيشترى بيداروآگاه مى شوند. چنانكه امام عزيزمان مى فرمايد: بكشند ما را ملت بيدارتر مى شود.
شهید "علی احمدآبادی" در کلام پدر

نور چشمی

پدر شهید "علی احمدآبادی" نقل می کند : علی دوران جوانی در محل طوری زندگی می کرد که تمام فامیل و همسایگان او را "نور چشم" خود می دانستند و از او تعریف می کردند.

امیدوارم عیدمان با پیروزی مقارن شود

شهید "عباس اسدی گماسایی" در نامه ای که به خانواده اش برای عید فرستاده بود، چنین آرزو می کند: انشاءالله كه اين عيد به اين امت شهيدپرور و شما با پيروزي رزمندگان اسلام خوش بگذرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه