بنیاد شهید و امور ایثارگران - صفحه 137

آخرین اخبار:
بنیاد شهید و امور ایثارگران

آلبوم تصویری شهید "حسن آبشناسان"

شهید "حسن آبشناسان" به عنوان سرلشکر ارتش در جبهه حضور یافت. دلاورانه برای این خاک جنگید و هشتم مهر به شهادت رسید. پایگاه خبری نوید شاهد از آلبوم تصاویر این شهید رونمایی کرد.

فرمانده ی چابک!

سروان خلیلی نقل می کند: در شناسایی برای یکی از عملیات ها، شهید " حسن آب شناسان" با وجود اینکه نسبت به بقیه بچه ها سن بیشتری داشت، اما تمام راه را با پای پیاده همراه آنان، بدون خستگی طی کرد. در انتهای روز نیز پس از انجام کارها دیرتر از بقیه استراحت نمود.

همسری خوب، پدری نمونه، کارمندی موفق و دوستی مهربان

شهید "شکرالله احیایی" را می توان به عنوان همسری خوب، پدری نمونه، کارمندی موفق و دوستی مهربان معرفی کرد. این صفات اغراق نیست؛ صحبت آشنایان او همگی سندی است بر واقعیت داشتن چنین کرداری از یک انسان معمولی.

چهار روز تا شهادت

مادر شهید "عباسعلی پیرمرادی" نقل می کند که وی سوم مهر عازم جبهه شد و هفتم خبر شهادتش را به خانواده اش رساندند.او در واکنش به شهادت فرزندش می گوید: خدایا راضی ام به رضای تو، امانتی داده بودی که به سوی تو بازگشت.

کاش شهید واقعی باشم

شهید "اسماعیل پیمان گو" در وصیت نامه اش خطاب به همسرش چنین می نویسد که از خدا برایم طلب مغفرت نما که شاید ما شهید ظاهری باشیم. از خدا بخواه که واقعاً شهید باشم. پایگاه خبری نوید شاهد به مناسبت سالگرد ایشان از نسخه اصلی وصیت نامه این شهید گرانقدر رونمایی کرد.

او چیزی ورای تصور بود

شهید " شهید اسماعيل پيمانگو " در محل کار خود دست به توزیع اعلامیه هایی که در پاریس منتشر می شد زد. کسی باور نمی کرد که توزیع این اعلامیه ها کار او باشد، زیرا ظاهرش او را انسانی بی تفاوت در مقابل اتقاقات سیاسی نشان می داد اما درون او چیزی غیر از این بود.

اسپند، آب و قرآن

همسر شهید " اسماعيل پيمانگو " در خاطراتش می گوید که در آخرین دیداری که من با اسماعیل داشتم، او را با اسپند، آب و قرآن بدرقه کردم. رفت، به شهادت رسید و دیگر بازنگشت.

درک سوره والعصر

شهید "اسماعیل پیمانگو" در وصیت نامه خود چنین نوشته است که به یادآور زمانی که سنگ لحد بر روی تو می گذارند؛ اینجاست که سوره مبارکه والعصر را می فهمی؛ قسم عصر و زمان را درک می کنی و اهمیت عصر زمان را تشخیص می دهی.

شهید "غلامرضا توکلی" : من امانتی بیش نیستم

شهید "غلامرضا توکلی" در آخرین دیدارش با خانواده قبل از اعزام به آن ها چنین گفت که من از بیت المال تغذیه کردم و باید به وطنم خدمت کنم تا وجدانم راحت باشد. اگر من تا یک ماه دیگر برنگشتم بدانید که شهید شده ام. من امانتی بیش نزد شما نیستم.

خداحافظ فرمانده

شهید "تیمور بابایی" به عنوان ستوان یکم ارتش در جبهه حضور یافت. بر اثر اصابت ترکش به بدن، به لقای پروردگار خود پیوست. او فرمانده ای با لیاقت و شجاع بود که لحظه ای در وظیفه خود سستی نکرد.

دفاع مهم تر از تحصیل من است!

با اینکه شهید "غلامرضا بیک محمدی درمنی" علاقمند به ادامه تحصیل بود، ولی مسئله جنگ را مهم تر از آن تشخیص، دفاع از میهن اسلامی را سرلوحه کارهای خود قرار داد و خود را زودتر از موعد مقرر به سربازی معرفی کرد.

خیابان های این شهر یادآور تلاش توست

شهید "غلامرضا بیک محمدی درمنی" با خط خوشی که داشت سر تا سر دیوارهای محله را با شعار و نقاشی های گویا و زنده به کار می گرفت. هم اکنون پس از سالیان هنوز آثار او بر دیوارهای­ مکان سکونتش باقی ست و مردم با بارسازی آن نقاشی ها نمی گذارند که آثارش از بین برود.

حس حضور فرزند

خانواده شهید "امیر ایزدی" تعریف می کنند که گاهی هنوز حضور فرزندشان را در خانه حس می کنند، در مشکلات از او کمک می خواهند و بسیار او را در خواب می بینند؛ آنقدر که انگار هنوز با آن ها زندگی می کند.

15 روز انتظار تا ابد...

شهید "عماد آرم" در آخرین نامه خود به خانواده اش از بازگشتش در 15 روز دیگر خبر داد. چند روز به بازگشتش مانده بود که در حال رساندن وسایل امداد، بر اثر اصابت گلوله برای همیشه در جبهه ها ماند.

جان فشانی برای وطن

شهید "امیر ایزدی" در وصیت نامه اش خطاب به مادرش می نویسد مادر جان نمی دانم ارزش و لیاقت شهادت را دارم یا نه، ولی دوست دارم در راه وطن و اسلام عزیز جان فشانی کنم. پایگاه خبری نوید شاهد از نسخه اصلی و دست نویس وصیت نامه این شهید رونمایی کرد.

شهید ایزدی: بدان که راهم را پیدا کرده ام

شهید "امیر ایزدی" در وصیت نامه خود خطاب به مادرش چنین می نویسد که مادر جان اگر پسرت لیاقت شهادت را داشت این را بدان که راهم را پیدا کرده ام و دیگر در این دنیای ظاهری چیزی در هوس ندارم ، دوست دارم هرچه زودتر به لقاء الله برسم .

مادر شهید امیری: امیدوارم پسرم با شهدای کربلا محشور شود

شهید "محسن امیری قهی" دو مرحله به جبهه اعزام شد. زمانی که خبر شهادتش را برای خانواده اش آوردند، مادرش او را دعا کرد که با شهدای کربلا محشور شود.

نامه ای که هرگز به دست مادر نخواهد رسید

شهید " محمود اسدزاده قره شيران " در انتهای نامه ی پر تب و تاب خود که خطاب به مادرش نوشته چنین گفته است که نامه ای که هرگز به دست مادر نخواهد رسید. اگر روزی مجبور باشم این نامه را برای بهترین کسم، برای عزیزتر از جانم خواهم فرستاد. به امید روزی که هرگز این اتفاق نیافتد.

شهید "علي اکبر اصغريان سال کويه" در قاب دوربین

در یکی از روزهای غم انگیز پاییز، سوم مهرماه هنگامی که شناسایی منطقه مین گذاری شده به جلو رفته بودند بر اثر انفجار مین به درجه رفیع شهادت نایل می شود. آنطور که همرزمش می گفت قمقمه های این شهدا خالی و بدون قطره ای آب در کنار آنها بود و خیلی آرام و با وقار و تشنه لب به شهادت رسیدند. پایگاه خبری نوید شاهد به مناسیت سالگرد این شهید بخشی از تصاویر او را منتشر کرد.

وطن به من و امثال من احتیاج دارد

شهید " علي اکبر اصغريان سال کويه " زمانی که تصمیم گرفت به خدمت سربازی برود، با خواهرش صحبت کرده بود. او می گفت می خواهم خدمت سربازی ام را زمانی انجام بدهم که وطن به من و امثال من احتیاج دارد. دلم می خواهد جزو کسانی باشم که گوشه ای از این گرفتاری ها را بگیرد و تا آنجا که در توان باشد آن را حل کنم.
طراحی و تولید: ایران سامانه