مردم شریف استان البرز برای حضور در بزرگترین رویداد شهدای استان البرز به کنگره ۵۵۸۰ شهید دعوت شدند. این مراسم روز پنجشنبه ۲۷ آذر در ورزشگاه ۶۰۰۰ نفری انقلاب برگزار میشود.
مراسم یادواره شهید سرهنگ پاسدار محسن کوهخیل، شهید مدافع امنیت و قربانی حملۀ تروریستی رژیم صهیونیستی، با عنوان «آبروی محله» و با حضور گستردۀ خانوادههای شهدا، ایثارگران و مردم غیور گلسار برگزار شد.
کنگره ملی ۵۵۸۰ شهید استان البرز با اجرای نمایش بینظیر «راهبندان» به کارگردانی خیرالله تقیانیپور، از ۲۵ آذر تا ۴ دی در ورزشگاه انقلاب کرج، روایتی هنری و عاطفی از ایثار و مقاومت را به صحنه میبرد.
شهید علیاصغر حبیبی کیاکلایه، متولد ۱۶ آذر ۱۳۳۷ در روستای کیاکلایه لنگرود، بیست و چهارم دیماه ۱۳۶۵ در جریان عملیات کربلای ۵ به جمع شهدای گیلان پیوست و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.
در قابی از نور و احترام، چهرههایی به تماشا نشستهاند که هر کدام داستانِ یک ایثارِ بیکران را در سینه دارند. اینجا، آیینِ باشکوه تجلیل از مادران و همسران شهیدان استان البرز است؛ جایی که دستانِ سردار حیدرنیا و مسئولان، گرمای قدردانی یک ملت را به دستانِ این بانوانِ قهرمان میرساند. فیلم پیشِ رو، گواهِ شکوهِ صبری است که در سکوت، تاریخِ مقاومت را نوشت.
شهید محسن ارغنده خطاب به خدایش مینویسد: «من هیچم و هیچ ندارم... این جان را برای رسیدن به تو آوردهام.» او که خود را وامدار «کرامت و لطف بیکران» پروردگار میداند، هشدار میدهد: «نگذارید سیلی مرگ شما را بیدار کند» و انقلاب و رهبری را «بزرگترین نعمت خدا» میخواند که باید تا پای جان از آن حمایت کرد.
در سحرگاه پنجم آبان ۱۳۶۰، محمدحسن اسماعیلزاده خراسانی، دانشآموز هفدهساله هنرستانی، وصیت نامه خود را با یاد دو برادر شهیدش، حبیبالله جوادی و مرتضی نیکنژاد، نوشت و تنها یک ماه بعد در عملیات طریقالقدس، به آرزوی دیرینه خود رسید و با اصابت تیر به سر، در خاک بستان به خون خفت.
محمدحسن اسماعیلزاده، دانشآموز هنرستانی هفدهساله، کارگاه نجاری و نیمکت کلاس را رها کرد تا در کارزار «طریقالقدس» بایستد. او که پیش از این، در پشت جبهه به رزمندگان یاری میرساند، تاب نیاورد و با دلِ مالامال از عشق به امام و میهن، راهی خط مقدم شد تا پس از یک ماه رشادت، در خاک بستان، با اصابت تیر به سر، به ملکوت اعلا پر بکشد.
در وصیتنامهاش تأکید کرد: «من آگاهانه این راه را انتخاب کردم... خدا را از خانواده بیشتر دوست دارم». او پنج روز پس از نامزدی خود، به جبهه اعزام شده بود و حتی وصیت کرده بود هزینه مراسم عروسیاش صرف امور جبهه شود.
دستان او ابتدا پیکر ماشینها را صاف میکرد و بعد در سنگرهای جبهه، اراده رزمندگان را برای دفاع از میهن. سید مناف، جوان طالقانی که کارگاه را برای انقلاب رها کرد، در نهایت در خاک بستان، با اصابت گلوله به پیشانی به آرزوی دیرینهاش رسید.
شهید بهروز اسماعیلی، پاسدار وظیفه و کشاورزی از هشترود، در ۲۵ آذر ۱۳۶۴ در درگیری با ضد انقلاب در بانه به شهادت رسید. او که تنها تا سوم ابتدایی درس خوانده بود، از کودکی دوشادوش خانواده کار میکرد و تنها آرزویش نبرد با دشمن بود.
در دل روستای نجمآباد، کودکی از تبار ایمان چشم به جهان گشود؛ شهیدی که با دستانی خالص و قلبی سرشار از عشق الهی، مسیر زندگی را از محرومیت تا شهادت طی کرد. خداوردی اصفهانی، نوجوانی سادهزیست و پرتلاش، در مدرسه عشق بسیج آموخت که مردانگی یعنی فداکاری در راه حق.
شهید «امرالله افتخاری» در وصیتنامه خود با اشاره به آگاهانه قدم گذاشتن در مسیر جهاد نوشته است: «خداوندا سپاس بیکران به درگاهت که به این بنده حقیرت راه حق را شناساندی». این شهید که در ۲۱ آذر ۱۳۶۱ در مهاباد به شهادت رسید، از خانواده خود خواسته است: «به این دنیا زیاد دل نبندید و در هر کاری رضای خدا را در نظر بگیرید».
شهید «امراله افتخاری»، کارمند هلالاحمر و رزمنده لشکر ۶۴ ارومیه، پس از حضور مستمر در جبهههای غرب و جنوب، در مهاباد و بر اثر اصابت تیر آرپیجی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شهید «احمد عبدالشاه»، دهم شهریور ۱۳۳۸ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. به مجموعه تشکیلاتی که زیر نظر آیتالله عالمی بود، پیوست و فعالیتهای ضد رژیم پهلوی را آغاز کرد. با شروع جنگ از طریق ارتش و خدمت سربازی وارد نظام شد و در عملیات طریقالقدس، در هشتم آذرماه ۱۳۶۰ به شهادت رسید.
جشنواره استانی «نهال» با اختصاص بخش ویژه به موضوع «ایثار و شهادت »، از کودکان، مادران و مربیان دعوت کرده است تا با خلق آثار هنری، روایتگر حماسهی رزمندگان و شهدای جنگ دوازدهروزه البرز و دیگر شهیدان این سرزمین باشند.