شهید صمد ارادتی، فرزند «محمد» در سال ۱۳۴۲ در شهرستان اردبیل متولد شد. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی در اردبیل به پایان برد و در ۱۲ فروردین ۵۹ به عضویت سپاه درآمد. در تاریخ ۶ اردیبهشت ۶۱ در منطقه شلمچه در حالی که جانشین یکی از گردانهای تیپ عاشورا بود، بر اثر اصابت تیر از ناحیه شکم به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۰۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۰
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن مرواری
جنبشی ها رو خودتون میدونین که یه عده ی خاص بودند که بر علیه انقلاب تظاهرات کرده بودند . این ها شبانه پاسدار بودند و خدا شاهده یادمه که شب های زمستون با چوب دستی تو خیابانها نگهبانی می دادند . حتی وقتی بهش فکر میکنم ، بغض گلوم و میگیره صبح وقتی برمیگشت تمام صورت و دستهاش از کبودی سرما سیاه شده بود . ولی با این وجود هیچ وقت گله و شکایتی نداشت . خیلی پسر خوب و کامل و با ایمانی بود . دبیرشون میگفت ، اگر این ها نبودند تمام دبیرستان و جنبشی ها گرفته بودند .
کد خبر: ۴۳۰۰۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
با هم رفتيم كتابخانه ى آقاى محمدى. ليست كتاب هايش را به آقاى محمدى داد. او نگاهى به سر تا پاى حسن انداخت و گفت: پسرم، اين كتاب ها را براى چه كسى مى خواهى؟ حسن گفت: براى خودم.
کد خبر: ۴۳۰۰۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد افتخاری»
پدر شهید «سید محمد افتخاری» نقل میکند: «گفت: خواهرهای من! حجاب، عفت و پاکدامنی خودتون رو حفظ کنین. طوری باشین که حضرت زینب و حضرت زهرا از شما راضی باشن. اون وقت زندگیتون درست میشه.»
کد خبر: ۴۳۰۰۰۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
شهید میکائیل کریمی 2 تیر 1342 در زنجان متولد شد و 17 اسفند 1362 در جزیرۀ مجنون به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۹۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۹
هرگاه رزمندگان اسلام در جبهه ها پيروز مى شدند، قنبر دست بچه ها را مى گرفت و با شعار الله اكبر به طرف مسجد مى دويد.
کد خبر: ۴۲۹۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۶
خواهر شهید فضائل کریمی از برادر خود چنین روایت میکند: هرروز قبل از افطار به مسجد محل می رفت تا با دوستانش نماز جماعت بخواند و بعد هرکدام به خانۀ خودشان می رفتند تا افطار کنند.....
کد خبر: ۴۲۹۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۲
شهید فریدون فتح الهیان
از آنها خواست که حرمت زیارتگاه را نگه دارند و اگر می خواهند تفریح کنند، کوهنوردی و گردش در دامن طبیعت را انتخاب کنند. آن قدر با متانت و خوب حرف زد که بچّه ها همه به حرفش کردند و کسی دست از پا خطا نکرد.
کد خبر: ۴۲۹۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۲
شهید صمد ارادتی، فرزند «محمد» در سال ۱۳۴۲ در شهرستان اردبیل متولد شد. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی در اردبیل به پایان برد و در ۱۲ فروردین ۵۹ به عضویت سپاه درآمد. در تاریخ ۶ اردیبهشت ۶۱ در منطقه شلمچه در حالی که جانشین یکی از گردانهای تیپ عاشورا بود، بر اثر اصابت تیر از ناحیه شکم به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۹۵۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۱۲
گفت: از شما می خواهم آش درست نکنی، این دفعه برو شمال دیدن خواهرم، من خرج سفر شما را می دهم.
کد خبر: ۴۲۹۴۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
شهید صمد ارادتی، فرزند «محمد» در سال ۱۳۴۲ در شهرستان اردبیل متولد شد. وی تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی در اردبیل به پایان برد و در ۱۲ فروردین ۵۹ به عضویت سپاه درآمد. در تاریخ ۶ اردیبهشت ۶۱ در منطقه شلمچه در حالی که جانشین یکی از گردانهای تیپ عاشورا بود، بر اثر اصابت تیر از ناحیه شکم به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۹۴۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
یادها و خاطره ها
به یاد دارم که در عملیات والفجر۵ خیلی از رزمندگان یکی،دو شب نتوانستند، بخوابند. البته ایشان نزدیک سه شبانه روز نخوابید؛ زیرا پاتک های دشمن خواب را از چشم همه ربوده بود...
کد خبر: ۴۲۹۳۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
گفتم: «چرا اینطور ایستادهای؟ کمی استراحت کن» او در حالی که به کتاب زیر بغلش اشاره میکرد، گفت: «نمیتوانم بنشینم. برای امتحان دادن به اینجا آمدهام» ناگهان از خواب پریدم. صبح شده بود، خودم را به حیاط رساندم و لحظاتی بعد خبر شهادت غلامحسین را آوردند.
کد خبر: ۴۲۹۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
دیشب خواب غلامحسین را دیدم، او به من گفت که مادرم خیلی ناراحت است و سرش درد میکند و بعد از من خواست تا به خانه شما بیاییم و از لای کتابی که در طاقچه هست، قرص سردردی را که در آنجا گذاشته به شما بدهم.
کد خبر: ۴۲۹۳۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
شهید محّمد رضا غلام (فیض الهی)
نیمه های شب گفت:«صدات نمیاد. چرا یا مهدی نمی گی؟ ذکر بگو. کاری که از دست مون بر نمی یاد». تسبیح را از جیبم در آوردم. زخم هایم درد شدیدی گرفت. یک ساعت بعد دوباره صدایم زد:«مصطفی! نماز شب بخونیم، شاید دیگه نتونیم و آخرین نمازمون باشه».
کد خبر: ۴۲۹۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۸
مصاحبه خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسن محمدی
اون موقع هنوز پسرم شهید نشده بود . یه بار حسن آمد گفت ، بابا این گوسفند ها رو بفروش .
گفتم ، چرا ؟
گفت: من میخوام برم جبهه . اگر نیومدم این گوسفند ها میرن کنار زراعت مردم و علف مردم رو میخورند . تو فردای قیامت باید جواب بدی .
گفتم ، فقط هفت هشت تارو بده به خودم که اگر گوشت نیاز داشتیم ، داشته باشیم . دیدم همه رو فروخته و هیچی نگه نداشته . چند تا پیر به درد نخور رو نگه داشته بود .
گفتم ، چرا این کارو کردی ؟
گفت ، بابا جان حرامه اگر من بخوام فقط خوب ها رو جدا کنم . کی میخواد جواب این ها رو بده .
کد خبر: ۴۲۹۱۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
گوشی را به سمت مجروحان گرفت، صدای آه و ناله زخمیها و ناله های «یا زهرا یا زهرای» آنها را به وضوح از گوشی تلفن میشنیدم. بعد از مدتی ادامه داد: «شنیدی مادر! وجدانم نمیگذارد که اینها را رها کنم و بیایم پیش شما. اینجا خیلی به من نیاز دارند، من باید بمانم.»
کد خبر: ۴۲۸۹۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
هر وقت از دانشگاه به خانه می آمد، یک دستش پر از میوه و هدیه بود و دست دیگرش پر از کتاب. میگفتم چرا این همه پول صرف خرید هدیه و میوه و شیرینی می کنی ما گه از تو انتظاری نداریم! می خندید و در حالی که کتابها را نشانم میداد، میگفت: «حالا خوب است که نمیدانی به این کتاب ها چقدر پول می دهم.»
کد خبر: ۴۲۸۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
شهید علی اکبر عنایت زاده
مناسبتی بود. ده پانزده روز متوالی کسی باید حسینیه را تمیز می کرد. علی اکبر داوطلب شد. آخر کار پرسیدم:«چیزی بهت دادن؟».
گفت:«خواستم افتخاری کار کنم، برای مزد نبود. پیش خدا که گم نمی شه».
کد خبر: ۴۲۸۸۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
از سفارشات ایشان به دوستان و خانواده این بود که باید مواظب باشیم خط ولایت را گم نکنیم و در راه اهداف امام و اسلام و دفاع از کلمه حق ایستادگی نماییم...
کد خبر: ۴۲۸۷۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۰۲