خاطره - صفحه 48

خاطره
خاکریز خاطرات- شهید عیسی کریمی

خاطره زهراکریمی از برادر شهیدش/ خیلی راحت از وصیت نامه و مرگ حرف می زد

تک و تنها نشسته بود توی حیاط ، کاغذ و قلمی هم روی پایش گذاشته بود ، کنارش نشستم. گفتم : داداش چی داری می نویسی ؟ لبخندی زد و گفت : وصیت نامه ،بالاخره هرکس پا به این دنیا می گذارد، روزی هم خواه ناخواه باید این دنیا را ترک کند.

محله اى كه مسجد نداشته باشد، محله نيست

خاطره اى از شهيد غلام حسن(محمد) مكانى به نقل از محمدعلى مكانى(برادر شهيد) كه نويد شاهد مازندران آن را منتشر كرد.

گزیده خاطراتی از جانباز 70 درصد محسن اسماعیل‌زاده/بخش چهارم

مرا در بیمارستان پورسینای رشت بستری کردند. هوای گرم و شرجی رشت از یک طرف و مشکل تنفسی من از سوی دیگر امانم را بریده بود. سه روز هم در آنجا ماندگار شدم. پزشکان آنجا هم مثل پزشکان تبریز جوابم کردند که دیگر کاری از دست کسی برنمی‌آید و شما باید با وضع موجود بسازید.

شهید 11 ساله‎ای که حکم جهادش را از مقام معظم رهبری گرفت

شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» و شانه‌های شهید بالازاده آشکارا می‌لرزد.

نان و پنير سپاه

خاطره اى از سردار شهید «غلامحسین قنبری» جانشین مهندسی تأسیسات لشکر ویژه 25 کربلا بيه نقل از مهندس حسن هدايتى (دوست و همكار شهيد)

«طومار صداقت»؛ خاطره ‌ای از شهید فریدون حاتمی

شهید فریدون حاتمی، فرزند شیرین در سال ۱۳۴۳ در روستای مجنده از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. وی تا کلاس اول راهنمایی در اردبیل به تحصیل پرداخت و در سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمد. او در حالی که مسئول خدمات رزمی لشکر ۳۱ عاشورا بود، در سال ۶۶ در ابوالفتح عراق بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت رسید.

خاطره ‌ای از شهید یعقوبعلی محمدی/ انتظارهای همیشگی

شهید یعقوبعلی محمدی 3 خرداد 1342 در روستای چمرود طارم متولد شد و در 4 دی 1365 به شهادت رسید.

خاطره ‌ای از شهید محمدعلی محمدی/ عیدی

شهید محمدعلی محمدی 2 دی 1342 در زنجان متولد شد و در 12 اسفند 1364 به شهادت رسید.
خاطره‌ای از شهید ابوالفضل پیرزاده؛

تحمل مخالف

شهید ابوالفضل پیرزاده در سال ۱۳۳۴ در اردبیل دیده به جهان گشود و در ۷ آذر ۱۳۶۰ توسط منافقین کوردل در مقابل دبیرستان طالقانی ترور شد و به شهادت رسید.

«اختر بشارت»؛ خاطره ‌ای از شهید عمران پستی

شهید پستی فرزند محمد علی در سال ۱۳۳۸ در هشتجین خلخال به دنیا آمد. ایشان دانشجوی رشته جامعه‌شناسی بودند که در سال ۱۳۵۸ به عضویت سپاه در آمدند و در سال ۱۳۶۲ در پل طلاییه در حالی که فرمانده گردان حبیب بن مظاهر از لشکر ۲۷ حضرت رسول الله(ص) بودند، بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیدند.

يك هفته، فرمانده!

خاطره اى از شهيد حسن صفرزاده فرمانده پايگاه مقاومت امام حسين(ع) روستاى «هرطه كلا» به نقل از ايوب تقوى نسب(دوست شهيد) برگرفته از كتاب به مساحت آسمان كه توسط نويد شاهد مازندران منتشر شد.

خاطره اى از شهيد غلامرضا(اسفند)خراسانی فولادی : عالم رويا اسفند من!

خاطره اى از شهيد غلامرضا(اسفند)خراسانی فولادی به نقل از علی اصغر خراسانی فولادی (پدر شهید) كه توسط نويد شاهد مازندران منتشر شد.

گزیده خاطراتی از جانباز 70 درصد محسن اسماعیل‌زاده/بخش سوم

ناگهان انفجار شدیدی در نزدیکی های ما رخ داد، به گفته بچه ها گویا آرپی‌جی ۱۱ بود. همزمان ترکشی به شاهرگ گردن و ساق پای چپم اصابت کرد. در جا سمت چپ بدنم مخصوصا دستم از کتف به پایین بی حس شد، خون از گردنم به‌شدت جاری بود. با دست راستم محل زخم را محکم گرفتم تا از شدت خونریزی بکاهم. ترکش دیگری که به پای چپم از پایین زانو اصابت کرده بود، انگار داشت پایم را قطع می کرد.
خاطره‌ای از شهید «سید سعید ابراهیمی»؛

آخرین مرخصی

سید سعید ابراهیمی در تاریخ دوم خرداد ۱۳۴۳ در اردبیل متولد شد و در تاریخ ۱۳۶۲ در عملیات والفجر چهار در منطقه سلیمانیه عراق به شهادت رسید.
خاطره‌ای از شهید «جهانبخش غریبی نیا»؛

کار خیر روز و شب نمی‎شناسد

جهانبخش غریبی نیا در تاریخ چهارم بهمن ماه 1341 در اردبیل متولد شد و در تاریخ ۲۲ فروردین ماه ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.

بمباران، سنگر، پرتقال؛ خاطره ‌ای از شهید محمد حسین تجلی

شهید محمدحسین تجلی 14 خرداد 1341 در زنجان متولد و4 اسفند 1365 در شلمچه به شهادت رسید.
خاطره‌ای از شهید میررسول سیدحاتمی؛

خصلت جوانمردی

شهید میررسول سیدحاتمی در تاریخ اول آذر ماه ۱۳۴۳ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۸ مرداد ماه ۱۳۶۱ در شلمچه به شهادت رسید.

دل نوشته یک شهید: دوست دارم گمنام باشم

دل نوشته اى از شهيد جعفر فرجى كه در متن وصيت نامه اش اينگونه آماده است كه در تنهايى از خداى خود مى خواهد كه همچون هزاران شهيد گمنام كه در جاى جاى جبهه ها خفته اند، گمنام باشد.
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین شامانی

خیلی برای بزرگ کردنش غصه خوردم؛ امّا...

همین که میگذاشتمش زمین از گریه غش می کرد . هرجا هم دکتر بردیمش نفهمیدن که مشکلش چی هست . یه دعا نویس گفت ، تا هشت ساله نشه خوب نمیشه . خدا شاهده بچه ی به اون بزرگی رو موقع نماز خواندن به کولم میبستم و پاهاش از کنارم آویزان بود . اگر روی زمین می گذاشتمش غش می کرد . هشت ساله که شد ، کم کم بهتر شد . شیر هم نمی خورد وبا قاشق بهش شیر می دادم .
شهید احمد فیروز بخت

لذت کتاب خوانی در خاطرات شهید احمد فیروز بخت

همیشه کتابها را صحیح و سالم بر می‌گرداند و می‌گفت: «هر چه بیشتر از این کتابها می خونم بیشتر مشتاق میشم».
طراحی و تولید: ایران سامانه