خاطرات - صفحه 76

آخرین اخبار:
خاطرات

دفتر خاطرات - ازدواج مهدی

نوید شاهد: بعد از آن همه مقاومت سرسختانه ای که به خرج می داد با کمال تعجب دیدم آمد و گفت: من دیگر مخالفتی ندارم. منتها به من گفت: مادر حالا که برایم خواستگاری می کنید اول به خانواده دختر بگویید این پسر قرار است شش ماه دیگر شهید شود، ببینید چه عکس العملی نشان می دهند.

دفتر خاطرات - كشیك امام ( 1 )

نوید شاهد: یك شب مهدی به خانه آمد و با خوشحالی و شور و شعف عجیبی به من گفت: ننه، دیشب كه بچه ها داشتند كشیك می دادند، حضرت امام وارد حیاط منزل شد تا قدم بزند، بعد رفت سر وقت یكی از بچه ها و به اوگفت: پسرم می شود اسلحه ات را به من بدهی تا به جای تو نگهبانی بدهم!؟

دفتر خاطرات - شب عاشورایی

نوید شاهد: یک روز با مهدی نشسته بودیم و صحبت می کردیم . قرار بود قبل از غروب آفتاب نیروهای باقیمانده گردان را بنه تدارکاتی به طرف خط حرکت دهیم .

دفتر خاطرات - آبادگران مؤمن

نوید شاهد: در ایام سوگواری خامس آل عبا خودش در رأس دسته های عزاداری مردم ریجاب حاضر می شد و با صدای خوشی که داشت برایشان مرثیه های حماسی عاشورا را می خواند.

دفتر خاطرات - خرابکار خائن

نوید شاهد: اواخر آبان ماه 1357 بود که یک روز مهدی به من گفت : آبجی ، بچه های همکلاسی ام را در میدان ازگل جمع کردم و رفتم بالای سکویی تا برای آنها درباره جنایتهای شاه وکشتار دانشجوهای دانشگاه تهران سخنرانی کنم .

دفتر خاطرات - نقشه قتل مهدی

نوید شاهد: از همان روزها در ریجاب ، همین طور که مهدی پشت میزکارش در سپاه ریجاب نشسته بود مردی از عشایر منطقه توی اتاق مهدی مؤدب و گرم به او سلام کرد در عوض دیدیم او پیش آمد جلوی مهدی زانو زد و ناگهان به صدای بلند شروع کرد به گریه .

دفتر خاطرات - کنش و منش مهدی

نوید شاهد: بچه هایی که قرار است شهید بشونداز چند روز قبل حرکات و رفتارشان طور دیگری می شود ، البته طوری نیست که من بتوانم تفسیرش کنم ، یعنی قابل بیان نیست بلکه باید با اینها برخورد کرد، باید اینها را دید و عوالم شان را درک کرد .

دفتر خاطرات - خاطره لباس سبز

نوید شاهد: دوره آموزشی اش که تمام شد ، لباس فرم سپاه را تحویل گرفت و به خانه آمد . حال و هوایی عجیبی داشت .

دفتر خاطرات - رضایت برای دامادی

نوید شاهد: خانواده در آتش اشتیاق دامادی او می سوختند ، و دست بردار نبودند . از همین رو مرا به منطقه فرستادند..

دفتر خاطرات - وصف نشانه های پرواز

نوید شاهد: آبان ماه سال 1362 بود و ما در محل قرارگاه تاکتیکی لشکر در مریوان مستقر بودیم . نیمه های شب بود که مهدی آمد سراغم و به من گفت : شنیده ام شما حدیثی را برای بچه ها نقل کرده اید دوست دارم آن حدیث را برای من هم بگویید .

كشیك امام به جای مهدی (2 )

نوید شاهد: چند سال بعد از شهادت مهدی، یك روز برای دیدن دوستهای او به جماران رفتم. پاسدارها دورم حلقه زدند و گفتند: حاج آقا آیا شما خبر داشتی امام به جای پسر شما پاسداری داده بود؟

دفتر خاطرات - روز 17 بهمن سال 1361

نوید شاهد: من جزء نیروهای گروهان شهید بهشتی گردان مقداد بودم . آن شب مهدی که معاون گردان بود همراه گروهان ما حرکت می کرد .

دفتر خاطرات - شب 21 فروردین سال 1362

نوید شاهد: گرما گرم عملیات والفجر 1 به گمانم روز دوم یا سوم بود و داشتیم توی خط به اوضاع رسیدگی می کردیم . توپخانه سپاه چهارم ارتش بعث هم مثل ریگ روی سر بچه ها آتش می ریخت . رفته بودیم سمت بچه های گردان مقداد

دفتر خاطرات - شب سیزدهم آبان سال 1362

نوید شاهد: قرار بود گردانهای مقداد و عمار یاسر به شکل ستون کشی از منطقه صعب العبوری عبور کنند و به مناطق از پیش تعیین شده خودشان برسند ، هدایت این ستون با برادر عزیزمان مهدی خندان معاون تیپ یکم عمار بود.

دفتر خاطرات - قول می دهم کسی شما را نبیند

نوید شاهد: مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیروهای تهران بود. ستون بچه ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود.

دفتر خاطرات - برخورد باعناصر ضد انقلابی

نوید شاهد: شنیدم یک روز اهل محل می گویند : نمی دانیم شبها چه کسی می آید توی حمام ، توی مسجد و توی کوچه های ده ،اعلامیه های ضد انقلابی می ریزد و مثل جن غیبش می زند . مهدی به محض این که این خبر را شنید..

دفتر خاطرات - اشتیاق شدید ترویج فرهنگ اسلامی

نوید شاهد: از فردای پیروزی انقلاب تمام زندگی مهدی خلاصه شده بود در کتاب و کتاب و کتاب. خیلی به کتابهای شهید مطهری علاقه داشت. مخصوصاً وقتی بعد از شهادت ایشان امام گفت که من تمام آثار او را تأیید می کنم. البته بیشتر از تمام کتابها به قرآن علاقه داشت.

دفتر خاطرات - ان شاء الله آنها که خواب هستند بیدار شوند

نوید شاهد: یکی از بازدید کنندگان در میان انبوه جمعیت شب گذشته، مادر شهید مهدی خندان بود او که حضور در شب آفتابی را برای خود سعادت می داند، گفت : «آنهایی که در زمان جنگ بودند و دیدند، باید دانسته های خود را به جوانان انتقال دهند.
27 سال گذشت

رحلت امام خمینی(ره) در آیینه خاطرات

نوید شاهد: اولین علائم دردهای قلبی، اوایل سال 1358 نمایان شد. مرد روزهای سخت تبعید و رهبر ثابت‌قدم مردم ایران، از یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی با ناراحتی قلبی روبه‌رو شدند. تیم پزشکی، وظیفه مراقبت 10 ساله از امام خمینی(ره) را برعهده گرفتند که از جمله آنها می‌توان به دکتر حسن عارفی اشاره کرد. وی هر روز وضعیت جسمانی امام(ره) را بررسی می‌کرد و بعدها خلاصه گزارش‌های طول درمان و معالجات ایشان را در کتابی با عنوان «طبیب دل‌ها» گرد آورد. البته این مراقبت‌های پزشکی فقط منحصر به بیماری قلبی ایشان نمی‌شد.
خاطره ای از زیبا از شهید مجید بقایی

دفتر خاطرات - از خونش گذشت...

نوید شاهد: ايشان به منزل آمد امّا بر خلاف هميشه بي حال ورنگ پريده بود.همان روزي كه دربهبهان تظاهرات خونيني بپاشده بود وعده اي توسط مزدوران رژيم پهلوي مورد اصابت گلوله قرارگرفتند.حال وقيافه اش نگرانم كرد.
طراحی و تولید: ایران سامانه