روایتی کوتاه از مادر شهید " علی پرویش"؛
نوید شاهد- مادر شهید" علی پرویش" در روایتی می گوید:« علی بسیار مهربان و خوش اخلاق بود نمازش را سر وقت به جا می آورد انگار که خستگی را نمی شناخت در همه حال به کمک مردم و همسایه ها می رفت و سعی در حل مشکل آنها داشت.»
کد خبر: ۴۹۳۹۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۵
روایتی کوتاه از مادر شهید " علی پرویش"؛
نوید شاهد- مادر شهید" علی پرویش" در روایتی می گوید:« علی بسیار مهربان و خوش اخلاق بود نمازش را سر وقت به جا می آورد انگار که خستگی را نمی شناخت در همه حال به کمک مردم و همسایه ها می رفت و سعی در حل مشکل آنها داشت.»
کد خبر: ۴۹۳۹۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۱۵
خاطرات یک هفته همراهی با گروههای بسیجی؛
نوید شاهد - «مگر نمی خواستی یک هفته با بسیجیان باشی؟، الان در خوزستان سیل آمده و بیشتر خانه های مسکونی مردم و زمین های کشاورزی زیر آب رفته اند، ما می خواهیم برویم آنجا، تو هم اگر خواستی بیایی حتماً یادت باشه بیل و کلنگ همراه داشته باشی.» آنچه خواندید بخشی از خاطرات ایمان قاسمی، دانشجوی بسیجی جهادگر است.
کد خبر: ۴۹۳۲۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
خاطرات یک هفته همراهی با گروههای بسیجی؛
نوید شاهد - «مگر نمی خواستی یک هفته با بسیجیان باشی؟، الان در خوزستان سیل آمده و بیشتر خانه های مسکونی مردم و زمین های کشاورزی زیر آب رفته اند، ما می خواهیم برویم آنجا، تو هم اگر خواستی بیایی حتماً یادت باشه بیل و کلنگ همراه داشته باشی.» آنچه خواندید بخشی از خاطرات ایمان قاسمی، دانشجوی بسیجی جهادگر است.
کد خبر: ۴۹۳۲۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود میگوید:« پرویز تخریب چی ماهری بود، هر چند به ظاهر نشان نمی داد و ادعایی نداشت. سوگند یاد می کنم در مدتی که با هم بودیم هیچ گاه ترس را در وجود او ندیدم، چه زمانی که به پشت خط نیروهای عراقی می رفتیم و چه هنگام عبور از میدان مین. خیلی صبور، کم حرف و جدی بود. »
کد خبر: ۴۹۲۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود میگوید:« پرویز تخریب چی ماهری بود، هر چند به ظاهر نشان نمی داد و ادعایی نداشت. سوگند یاد می کنم در مدتی که با هم بودیم هیچ گاه ترس را در وجود او ندیدم، چه زمانی که به پشت خط نیروهای عراقی می رفتیم و چه هنگام عبور از میدان مین. خیلی صبور، کم حرف و جدی بود. »
کد خبر: ۴۹۲۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
نويد شاهد - به مناسبت سی و چهارمین سالگرد تولد شهید مدافع حرم «محمدتقی سالخورده» مسابقه بزرگ کتابخوانی «هفت روز دیگر» برگزار می شود.
کد خبر: ۴۹۲۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
نويد شاهد - به مناسبت سی و چهارمین سالگرد تولد شهید مدافع حرم «محمدتقی سالخورده» مسابقه بزرگ کتابخوانی «هفت روز دیگر» برگزار می شود.
کد خبر: ۴۹۲۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۷
نوید شاهد - در متن پیش رو که بر پایه خاطرات روایت شده توسط آشنایان و همرزمان شهید احمد رمضانی نوشته شده است از کارهای فرهنگی تا سلوک معنوی این شهید والامقام در جبهه های نبرد میخوانیم.
کد خبر: ۴۹۲۵۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
نوید شاهد - در متن پیش رو که بر پایه خاطرات روایت شده توسط آشنایان و همرزمان شهید احمد رمضانی نوشته شده است از کارهای فرهنگی تا سلوک معنوی این شهید والامقام در جبهه های نبرد میخوانیم.
کد خبر: ۴۹۲۵۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۶
خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود میگوید:«سید یارالله نوراللهی از سادات کوهدشت بود، حدود 13 سال داشت رفتارش بزرگتر از سن و سالش بود. دشمن می خواست ما را به اسارت درآورد فرمانده گردان گفته بود که یک نفر داوطلب شود و سریعا" ارتباط تلفنی ما را به خاطر امنیت ارتباطات برقرار کند که این کار را سید با شجاعت تمام در یک اقدام اساسی انجام داد.»
کد خبر: ۴۹۲۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
خاطرات رزمنده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود میگوید:«سید یارالله نوراللهی از سادات کوهدشت بود، حدود 13 سال داشت رفتارش بزرگتر از سن و سالش بود. دشمن می خواست ما را به اسارت درآورد فرمانده گردان گفته بود که یک نفر داوطلب شود و سریعا" ارتباط تلفنی ما را به خاطر امنیت ارتباطات برقرار کند که این کار را سید با شجاعت تمام در یک اقدام اساسی انجام داد.»
کد خبر: ۴۹۲۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
خاطرات رزمنده کرمانشاهی در جنگ تحمیلی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود میگوید: «شبی که ما کمین را تحویل گرفتیم فرمانده دسته گفت بعد از سه ساعت نیروی جایگزین میآورم. ما تا صبح ماندیم ولی خبری از جایگزین نشد. روز بعد به فرمانده اعتراض کردیم اما جواب قانعکنندهای نداد. شب بعد مجدداً ما را به سنگر کمین فرستاد و خودش هم همراه ما آمد. بعد از ساعت ۲ رفت که جایگزین بیاورد ولی خبری نشد...»
کد خبر: ۴۹۲۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
خاطرات رزمنده کرمانشاهی در جنگ تحمیلی؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود میگوید: «شبی که ما کمین را تحویل گرفتیم فرمانده دسته گفت بعد از سه ساعت نیروی جایگزین میآورم. ما تا صبح ماندیم ولی خبری از جایگزین نشد. روز بعد به فرمانده اعتراض کردیم اما جواب قانعکنندهای نداد. شب بعد مجدداً ما را به سنگر کمین فرستاد و خودش هم همراه ما آمد. بعد از ساعت ۲ رفت که جایگزین بیاورد ولی خبری نشد...»
کد خبر: ۴۹۲۴۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۵
زندگی نامه و خاطراتی از شهید «محمد حصاری»؛
نوید شاهد - شهید "محمد حصاری" از شهدای روستای الجگرد نیشابور و از شهدای مفقود الاثر و فرماندهان دفاع مقدس بود، که دلدادگی به معبود را هدف زندگی و جهاد فی سبیل الله را وسیله رسیدنش به مقصود قرار داده بود.
کد خبر: ۴۹۲۳۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
زندگی نامه و خاطراتی از شهید «محمد حصاری»؛
نوید شاهد - شهید "محمد حصاری" از شهدای روستای الجگرد نیشابور و از شهدای مفقود الاثر و فرماندهان دفاع مقدس بود، که دلدادگی به معبود را هدف زندگی و جهاد فی سبیل الله را وسیله رسیدنش به مقصود قرار داده بود.
کد خبر: ۴۹۲۳۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۴
در روایت از شهید کاویانی مطرح میشود؛
نوید شاهد - شهید «مجتبی کاویانی از شهدای دوران دفاع مقدس است. نوید شاهد البرز در سالگرد شهاتش گذری بر سیره و خاطره این شهید دارد. در بخشی از این خاطرات آمده است:... دایی رو به خواهرش گفت: فردا مرا درون یک جعبه بهاشتهارد میآورند!» همان شهر خبر بازگشت استخوانهای او را به ما دادند.
کد خبر: ۴۹۱۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
در روایت از شهید کاویانی مطرح میشود؛
نوید شاهد - شهید «مجتبی کاویانی از شهدای دوران دفاع مقدس است. نوید شاهد البرز در سالگرد شهاتش گذری بر سیره و خاطره این شهید دارد. در بخشی از این خاطرات آمده است:... دایی رو به خواهرش گفت: فردا مرا درون یک جعبه بهاشتهارد میآورند!» همان شهر خبر بازگشت استخوانهای او را به ما دادند.
کد خبر: ۴۹۱۹۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
روایتی کوتاه از "فرصت دارابی" از پرستاران دوران هشت سال دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "فرصت دارابی" از پرستاران دوران هشت سال دفاع مقدس می گوید: «صدای هواپیماها هر لحظه بلندتر می شد این علامت حمله ای وحشتناک بود. من بوی سیر و قورمه سبزی را به وضوح احساس می کردم، آری بمبهای شیمیایی بودند. هرکس نفس میکشید در عرض چند ثانیه به زمین می افتاد.»
کد خبر: ۴۹۱۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸
روایتی کوتاه از "فرصت دارابی" از پرستاران دوران هشت سال دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "فرصت دارابی" از پرستاران دوران هشت سال دفاع مقدس می گوید: «صدای هواپیماها هر لحظه بلندتر می شد این علامت حمله ای وحشتناک بود. من بوی سیر و قورمه سبزی را به وضوح احساس می کردم، آری بمبهای شیمیایی بودند. هرکس نفس میکشید در عرض چند ثانیه به زمین می افتاد.»
کد خبر: ۴۹۱۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۸